بخشودگی از منظر روانشناختی
یکی از سنتهای زیبا و پسندیده در ایام نوروز به پیروی از طبیعت، بخشش و دگرباره اندیشی است. بدین معنا که افراد چنانچه از اطرافیان کدورتی در دل داشته باشند، باگذشت، اختلافات را کنار نهاده و همگام با طبیعت فصل جدیدی از روابط را آغاز میکنند.
بخشودن و بخشش یک فضیلت اخلاقی است که در برابر خطای دیگران انجام میشود و قابل آموزش دادن است هرچند انتقام گرفتن پاسخ طبیعی انسان در برابر خطاهای دیگران است، اما بخشش شاهراه سلامت روانی است. بخشش یک ویژگی سودمند در روابط انسانی است که بهطور گسترده بهعنوان یک موضوع پژوهشی بهوسیله متخصصان علوم انسانی موردبررسی قرارگرفته است.
برای عفو و بخشش تاکنون تعاریف متعددی ارائهشده است. ازجمله این تعاریف، تعریف “ان رایت” و همکاران از اهمیت بسیاری برخوردار است. آنها بخشش را فرایند گذشتن از خطای دیگران میدانند که یا به علت انگیزه آرامش درونی یا بهبود روابط با خاطی و یا بهمنظور انجام رفتاری ارزشی صورت میگیرد و دارای پیامدهای رهایی از احساس منفی نسبت به فرد خطاکار، غلبه بر رنجش حاصل از بدی و پرهیز از عصبانیت، دوری، جدایی و انتقام نسبت به فرد خطاکار است.
برای درک بهتر مفهوم بخشش، بررسی مفهوم خطا الزامی است. خطاها رویدادهایی هستند که هرکس آن را برخلاف انتظار و فرضیات خود، دیگران و جهان میداند. هنگامیکه افراد خطاها را تجربه میکنند، آنها بهطور معمول افکار منفی مثل “این خطا زندگیام را ویران کرده است”، احساساتی مثل “خشم” یا رفتاری مثل “انتقام گرفتن” را رشد میدهند که به خطاکار، نوع خطا و نحوه انعکاس پاسخشان (شناختی، عاطفی یا رفتاری) به فرد خطاکار مربوط است. بنابراین، پاسخهای فرد بخشنده به مجموعهای از افکار، هیجانات یا رفتارهایی برمیگردد که وی در قبال خطاکاران، خطاها و پیامدهای همراه با خطاها از خود بروز میدهد.
هنگامیکه افراد میبخشند، تأیید میکنند که خطایی رخداده است و سپس با پردازش شناختی، عاطفی یا رفتاری به ارزیابی مجدد از خطا و خطاکار میپردازند؛ یعنی فرد بخشنده با ارزیابی مجدد، فرد خطاکار را به شیوه جدیدی مورد قضاوت قرار میدهد. در بخشش، انگیزشهای منفی مانند انتقامجویی در برابر فرد خاطی به انگیزش مثبت آشتی و خوشنیتی تغییر مییابد.
پژوهشهای “ان رایت “و همکارانش همچنان نشاندهندهٔ تأثیر بخشیدن در کاهش مشکلات بالینی از قبیل افسردگی، غم و اضطراب است. در بخشودگی فرد رنجیده به درک بهتری از روابط میرسد و به مرحله جدیدی از رشد قضاوت اخلاقی نائل میشود. این شناخت جدید نهفقط در ارتباط با شخص رنجاننده تغییراتی ایجاد میکند بلکه میتواند قضاوتهای فرد را در مورد سایر روابط تحت تأثیر قرار دهد و افکار و هیجانات منفیاش نیز کاهش یابد.
عفو و گذشت در سلامت جسمی فرد هم مؤثر است. فکرهای منفی ناشی از رنجش و احساس خشم و عصبانیت در مورد آنها، باعث فشار روانی میشود. فشار روانی هزینهها و مشکلات مختلف روانی و جسمی را بر فرد تحمیل میکند ازجمله آنها میتوان به سرگیجه، خستگی، مشکلات خواب، شکایت از ناتوانی در تمرکز، تحریکپذیری و بیماریهای قلبی و گوارشی اشاره کرد.
شاید در منظر اول بخشش به معنای کوتاه آمدن و تسلیم در مقابل دیگری باشد. حس میکنیم اگر دیگری را ببخشیم کنترلمان را از دست میدهیم و شاید دوباره از سمت او آسیب ببینیم و تصور میکنیم بخشیدن مانند این است که او را بدون تنبیه رها کرده باشیم و تمایل داریم که با نبخشیدن دیگری درواقع عمل وی را تلافی کنیم.
از سوی دیگر خودگوییهای منفی ما مانع بخشش دیگری است. ما غالباً حرفهای زیر را با خود تکرار میکنیم:
” او را نمیبخشم چون در این صورت او هیچگاه مسئولیت کارهایی که انجام داده است را نمیپذیرد.” ” فــقط افراد ضعیف گذشت میکنند “.” آدم بیحواس و بیدقتی است.” ” او برای من ارزشی قائل نیست“.”از قصد این کار را انجام داده.” و طرف مقابل را با خشونت هر چه تمامتر قضاوت خواهیم کرد.
بخشیدن به معنای فراموش کردن آزردگیمان و بازگرداندن فرد آسیبرسان به جایگاه قبلیاش نیست. بلکه به این معناست که ما رنجشی را که از آسیب وارده همواره به ما میرسد از بین میبریم. میتوانیم کسی را ببخشیم در حالیکه عمل او را نبخشیدهایم و در این حالت در صلح بیشتری با خود به سر میبریم. بخشیدن لازمهاش این نیست که وانمود کنیم چیزی اتفاق نیفتاده و یا اینکه درد و رنج ناشی از خلاف دیگران را پنهان کنید. بلکه با آگاهی برای بخشیدن تصمیم میگیریم.
بخشش به معنی سرپوش نهادن بر روی تعارض موجود نیست، برخی از افراد از بیان تعارضات اتفاق افتاده در بین دوستان خود میترسند و یا بنا به ملاحظات اجتماعی آن تعارضات را بیان نمیکنند و آن را با عفو اشتباه میگیرند. باید دانست که سرپوش نهادن بر روی تعارضات، بخشش نیست و این کار مانع پیشروی فرآیند بخشش میشود.
بلکه بخشش عبارت است از یک فرآیند طولانیمدت از شناخت آسیب وارده به خود یا دیگران، اشتیاق برای تغییر رفتارها و فعالیتهای آسیبزا، اصلاح و ترمیم روابط و رها شدن از رنجشهاست.
در تکنیکهای مهارتهای ارتباطی راهحلهای متعددی برای برقراری گفتمان مؤثر و کارآمد بهمنظور تغییر رفتار و حلوفصل اختلافات و نارضایتیها وجود دارد. اما بخشودگی بهعنوان بخشی از مهارتهای روانشناختی به اقتضای شرایط میتواند بهعنوان یکی از راهحلهای موجود در فرایند حل مسئله به شمار آید.
[divide style=”2″]
گامهای پیشنهادی ورثینگتون برای بخشودگی عبارتاند از:
- یادآوری، در گام اول رویداد رنجش را به روشنترین و عینیترین شکلی که میتوانید به یاد آورید. طرف مقابل را یک آدم بدذات نبینید. غرق در ترحم به خود نشوید. درحالیکه رویداد رنجش را تجسم میکنید، نفسهای عمیق، آرامبخش بکشید. بخشش یک فرایند عاطفی-شناختی-رفتاریست که با تغییر در احساس و بعد افکار و درنتیجه رفتار حاصل میگردد. در مرحله یادآوری فرد، خطا و نحوۀ انجام آن را در ذهن خود بارها مرور میکند و تصویر آن را در ذهن خود میآورد و به دنبال آن، از آن عملکرد احساس رنج میکند که این احساس رنج ممکن است به صورتهای گوناگونی بروز پیدا کند. نکتۀ مهم در این مرحله آن است که فرد، رنجش خود را قبول کند و به آن اقرار نماید. سپس از انواع احساسات منفی که نسبت به فرد خاطی تجربه میکند، آگاهی یابد. (خشم، نفرت، ناکامی، تحقیر شدن و …). در این حالت فرد این احساسات را حق خود میداند. شاید بیشتر این احساسات ازآنجا ناشی میگردد که فرد احساس میکند در اجتماع وضعیت او تغییر کرده است و خود را با وضعیت فرد خاطی مقایسه مینماید. در این مرحله احساس شرم و خجالت نیز وجود دارد. این بدان دلیل است که فرد خود را با دیگران مقایسه میکند و از ضربهای که بر او وارد شده احساس شرم و خجالت کرده و خصوصاً این وهله، زمانی بیشتر بروز میکند که عمل خطا در جمع رخداده باشد. در این مرحله نگرش فرد رنجیده نیز نسبت به رنجان نده تغییر میکند و بیشتر نگرش و شناخت منفی نسبت به فرد دارد. فرد هنوز احساسات منفی وجود خود را در مقابل بخشش یا انتقام حس میکند و فرد به راههای مقابله میاندیشد و ممکن است در ابتدا راهحلهای منفی انتقام در ذهن خود داشته باشد و پسازآن راههای دیگری از قبیل گذشت را در ذهن خود بپروراند. در اینجا فرد همواره راهحلها را بررسی کرده و پیامدهای آن را نیز موردمطالعه قرار میدهد. در ادامه کمکم اندیشه غالب میگردد و احساسات بااینکه در درون فرد وجود دارند، ولی مثل قبل مشخص نیستند.
- گام دوم همدلی با فرد رنجاننده است. سعی کنید خود را جای فرد رنجاننده بگذارید و دیدگاه او را درک کنید که چرا این شخص شما را رنجانده و به شما آسیبزده است. همدلی کار آسانی نیست. همدلی کردن به معنای دیدن دنیا از چشمان دیگری است. هر انسانی دارای ژنتیک، خانواده، محیطهای آموزشی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و عقیدتی متفاوت و مخصوص به خود است. و این تفاوتهای ژنتیکی و محیطی بستر تفاوتهای ذهنی و فکری افراد را ایجاد میکند. بنابراین تمامی انسانها مثل یکدیگر نمیتوانند فکر کنند و درنتیجه رفتار کنند. هرکسی افکار و رفتار خود را مقبول و صحیح میداند. از این منظر و با این دیدگاه میتوان رفتارهای انسانها را درک و با آنها همدلی کرد. البته همدلی به معنای توجیه و تبرئه کردن رفتارهای نابهنجار و آسیبرسان نیست بلکه راهی است تا از طریق آن رفتار دیگران را بهتر درک کنیم. برای خود توضیح دهید که عمل مضر، از دیدگاه فرد رنجاننده چگونه است. چرا او این کار را انجام داده است؟ بهتراست برای توضیح رویداد نقش وکیل مدافع فرد رنجاننده را به خود بگیرید. با این تمرین تخیلی شما به روایت قابل قبولی میرسید که رنجاننده در صورت اجبار برای علت کارش بیان خواهد کرد. توضیحی که به شما اجازه رفتن و طی مسیر عفو و گذشت را میدهد. شما ممکن است به خودتان بگویید: “افرادی که دیگران را میرنجانند، خود را معمولاً در حالت ترس، خشم یا صدمه دیدن میبینند”، «افراد در زمان صدمه زدن متوجه عمق کارشان نیستند» و یا «افراد در زمان صدمه زدن به دیگران معقولانه فکر نمیکنند، آنها فقط حملهور میشوند».
- گام دشوار بعدی دادن هدیه نوعدوستانه بخشش است. به یاد بیاورید که به کسی صدمه زده بودید و احساس گناه میکردید. چگونه آن شخص شما را بخشید و شما آن موقع چه احساسی داشتید. دادن هدیه باعث میشود شخص بخشاینده نیز احساس بهتری کند احساسی از شادی، صلح و همنوایی با هستی.
شما میتوانید تمرین زیر را همین الان انجام دهید تا خود را از آسیبهای پیشگفته برهانید و زندگی عادی و سالم خود را دوباره به دست آورید:
لیستی از کسانی که شما را ناراحت کردهاند و عملی که انجام دادهاند تهیه کنید. مثلاً
…….. (نام شخص) ……. به خاطر اینکه ……. (عملی که انجام داده است) ……… مرا ناراحت کرده است.” اکنون من میفهمم که چرا آنگونه رفتار کردی و متأسفم که آنقدر تحتفشار قرار داشتی که حس میکردی باید آن را به فرد دیگری تحمیل کنی تا توان و قدرتت را دوباره به دست آوری. من البته دیگر به تو اجازه نمیدهم که به من آسیب برسانی. من تصمیم گرفتهام که به خاطر سلامتی خودم، دردها و ناراحتیهای ناشی از عمل تو را از خود دور کنم. من میدانم که این کار به معنی کوچک شمردن یا چشمپوشی از رفتار بد تو نیست. بلکه بر ارزش من بهعنوان یک انسان و حق من برای رها شدن از ناراحتی ناشی از عمل تو، صحه میگذارد. من تصمیم گرفتهام که به شرایط عادی زندگیام بازگردم. بنابراین اکنون تمام هیجانات و احساسات ناراحتکنندهای را که در من به خاطر رفتار تو وجود داشت بیرون میریزم. من اکنون رها و سبکبال شدم.”
- گام چهارم متعهد کردن خود به ابراز آشکار بخشش است. بهطور آشکار گذشت رنجاننده را اعلام کنید و آن را در دفتر خاطرات خود بنویسید. گواهی عفو و بخشش بنویسید و تاریخ گواهی را قید کنید. گواهینامه را با صدای بلند برای یک آشنای مورد اعتماد بخوانید.
- گام پنجم، راسخ ماندن در بخشودگی است. حتی بعد از عفو، خاطراتی از رنجش وجود دارد. رنجش و عفو شما جزئی از گذشته شماست و آنها محو شدنی نیست، خاطرات خواهد بود، نگران بازگشت خاطرات نباشید ولی در آنها غوطهور نشوید. به خود بگوئید که شما عفو کردید. نوشتههای خود را در مورد عفو و گذشت مرور کنید. در طی مسیر عفو، در خود احساسهای مثبت نسبت فرد بخشیده شده را پرورش دهید. عفو و گذشت یک انتخاب است. شما از روی آگاهی و اختیار آن را انتخاب کردید. اگر پولی یا امانتی به فرد رنجاننده دادید بخواهید. مهم این است که احساسهای کینه و انتقام فروکش کند. شما به خود اجازه تمرین عفو و گذشت میدهید و میخواهید در این مسیر ماهرتر شوید و قدرت بخشش را با همه وجودتان لمس کنید.
—————–
منابع:
- شفای زندگی، لوئیز هی، گیتی خوشدل، نشر پیکان، چاپ سی و نهم، تهران ۱۳۸۹
- مجله سلامت روان، دانشگاه شهید بهشتی، شماره سوم
- R. Psychological Science of Forgiveness: Implications for Psychotherapy and Education,, Italy,. (2011)
- How To Forgive Others,The freedom forgiveness brings, Alex Lickerman, M.D., feb. (2010)
- Worthington, E. L., Jr., Sandage, S. J., & Berry, J. W. Group interventions to promote forgiveness. In M. E. McCullough, K. I. Pargament, & C. E. Thoresen (Eds.), Forgiveness: Theory, research, and practice (pp. 228–۲۵۳). New York: Guilford. (2000)
- درباره نویسنده:
- تازهترینها: