تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

برانویسی از آثار مریم علوی میلانی

برانویسی از آثار مریم علوی میلانی

 

برانویسی، نوعی جستارنویسی است که در آن نگارنده یا نگارندگان از طریق مصاحبه و یا تهیه‌ی گزارش به جغرافیای موضوع سر می‌زنند و با دید نقادانه مسایل روزِ مربوط به جغرافیای بحث را برای خالق اثر و مخاطب آن اثر طرح می‌کند. هدف برانویسی علاوه بر معرفی موضوع، طرح سولات جدید در دنیای خالق اثر و مخاطب به روشی غیرمستقیم است. این‌گونه نوشتار مقدمه ندارد.

***

شاید در واقع تفاوت زیادی بین انسان‌ها و عروسک‌ها نباشد. هر دو زنده‌اند تا زمانی که دوست‌شان داریم و همین داستان مشترک است که این دو موجود را در هم‌تنیده می‌کند. اگر بت‌ها را نیز بخشی از دنیای عروسک‌ها بدانیم می‌توانیم باور کنیم که در ایامی سرنوشت آدم‎‌ها را رقم می‌زدند. در خاورمیانه آدم و عروسک فرجام غم‌انگیزی دارند. این بدفرجامی فقط در دنیای بیداری دامن‌گیر نیست بلکه در عالم رویا هم ادامه دارد. ابن‌سیرین، دیدن عروسک و تندیس در خواب و رویا را نشانه‌ی غم و اندوه تعبیر می‌کند و آن را سبب نقصان جاه و مقام و بی‌امانتی در امور می‌داند. هرقدر عروسک در دنیای خواب و رویا نشانه‌ی غم و اندوه باشد، در دنیای بیداری باعث وصل شدن به زندگی و گاه خود زندگی می‌شود. وقتی قرن‌ها بت‌ها سرنوشت تعیین کرده‌اند از کجا معلوم که کودکان با دعای عروسک‌ها دنیا نمی‌آیند؟

 

مریم علوی میلانی معتقد است: «آدم‌ها و عروسک‌ها می‌توانند اشتراکات زیادی باهم داشته باشند از جمله تفاوت در ظاهر که گاهی می‌تواند زیبا و گاهی نازیبا باشند اما نمی‌توان آن‌ها را دوست نداشت چون روح درون‌شان باعث زیبا دیده شدن ظاهرشان نیز می‌شود. هر عروسک می‌تواند دنیای مخصوص خودش را داشته باشد و مانند انسان متعلق به یک گروه و یا شخص خاص باشد و می‌توانی حرف‌های زیادی را از نوع نگاه و حالت چشمان‌شان بشنوی. همان‌طور که انسان خالق عروسک‌هاست عروسک نیز می‌تواند خالق انسان باشد اما نه هر عروسکی! عروسک‌های تجاری و بازاری فاقد لطافت و حس مخصوص سازنده‌اند.» به نظر ایشان عروسک‌های دست‌ساز و خاص هستند که باعث تغییر نگرش و عواطف انسانی می‌شوند. این اتفاق را در زندگی شخصی تجربه کرده است. در مورد تفاوت‌های این دو (انسان و عروسک) گفت: «علی‌رغم این که در ظاهر و از نظر عموم تفاوت‌های فاحشی بین انسان و عروسک وجود دارد اما کسی که در دنیای عروسک‌های دست‌ساز غرق شده است، تفاوت چندانی بین این دو نمی‌بیند. حالا این که می‌توان عروسک‌ها را گاهی دوستان بهتری نسبت به انسان‌ها دانست.» وقتی از عروسک حرف می‌زنیم تقریبن از قدمتی به‌اندازه‌ی اهرام ثلاثه و شاید بیشتر حرف می‌زنیم. گنجینه‌ای به قدمت سه‌هزار سال در مصر کشف شد که از لحاظ مطالعات باستان‌شناسی و مصر‌شناسی بسیار ارزشمند بوده است. مهم‌تر کشف این نکته بوده است که مصریان باستان نه‌تنها عروسک‌های خود را در آغوش می‌کشیده‌اند بلکه این وسایل کوچک و خزدار را بسیار محترم و عزیز نیز می‌شمرده‌اند. عروسک سه‌هزار ساله در شهر الاقصر مصر و در داخل مقبره‌ی تاریخی توتنخامون که در نزدیکی رود نیل قرار گرفته است و به عنوان هجدهمین فرعون مصر شناخته می‌شود، کشف کنند. یکی از اتفاقات جالبی که در طی این کشف افتاده این بود که همراه این عروسک یک تکه پاپیروس باستانی پیدا کردند که بر روی آن نیز با الفبای خط هیروگلیف نوشته‌هایی به چشم می‌خورد. در تحقیقات متوجه شدند که این عروسک دارای نامی است که در نوشته‌ی باستانی همراهش نیز نوشته شده بود. نام آن “دیجد آی بار(Djed-i-bar)  می‌باشد. این عروسک شخصیت مستقل داشته است که در درون تابوت کوچکی قرار گرفته بود. هم‌چنین متوجه شده بودند که فرعون توتنخامون این عروسک را به آغوش هم می‌کشیده. این عروسک به همراه فرعون مومیایی شده است. انسان سه‌هزار سال پیش نیز نیازمند به آغوش کشیدن موجودی غیر زنده بود. موجودی که از انسان باشد اما انسان نباشد. شاید بتوان گفت در واقع عروسک موجودی است که بشود آن را بغل کرد. وقت‌هایی هست که دل‌مان می‌خواهد کسی را بغل کنیم نه برای دوست داشتن بلکه صرفن به خاطر امر بغل کردن.  در محاورات جاری مربوط به موقعیت‌های عاطفی بارها گفته‌ایم و شنیده‌ایم که عروسک من …  

اشیاء مشابهی با قدمت بیش از این کشف شده‌اند. عروسک، این پیکره‌ی بی‌جان و روان و دست‌ساز انسان، کارکردهای فرهنگی اجتماعی سیاسی گوناگونی داشته است. در بعضی تمدن‌ها به عنوان سلاح کشتن نیز به کار گرفته شده است. در جنگ‌ها بارها بمب‌هایی در شکل عروسک روی مناطقی از میدان درگیری ریخته شده است. اما قرن‌ها قبل از ساختن موشک‌های دوربرد و نقطه‌زن از شخص عروسک به عنوان یک اسلحه‌ی دور زن استفاده می‌شده است. وودو voodoo کلمه‌ای مشتق شده از دو دین مسیحیت و آیین‌های آفریقایی یوروبا است. از عروسک‌های وودو می‌توان برای آسیب زدن به انسان استفاده کرد. اعتقاد بر این است که طلسم‌های خاصی روی عروسک انجام می‌شود و عروسک‌ها باید  به نوعی شبیه قربانی باشد سپس با سوزن‌های آلوده به ورد با سوراخ کردن  عروسک قربانی احساس درد می‌کند حتی معتقدند که پیچ خوردن عروسک می‌تواند منجر به مرگ قربانی شود.

عروسک نیز چون خود انسان روند تکاملی خود را طی کرده است. از تغییر در مواد ساخته شده‌ای که در آن‌ها بوده تا تاسیس شبکه‌ی اقتصادی و صنعتی شدن. درباره‌ی آینده‌ی این شغل و هنرمندان شاغل در این عرصه، مریم علوی میلانی معتقد است:«پیشرفت تکنولوژی همیشه در حال روی دادن است و البته که کمک بسیار بسیار زیادی در زمینه‌های علمی و غیره به انسان کرده اما هنرمندی که کار دست انجام می‌دهد همیشه باید مراقب این رقیب سرسخت خود باشد. در زمینه‌ی عروسک ما تمام تلاش‌مان را برای شناساندن آثار خلاقانه و کارهایی که روح و جان دارند خواهیم کرد. اما بخش دیگری از کار من که طراحی گرافیک است با بوجود آمدن هوش مصنوعی به‌شدت در خطر افتاده است و امیدوارم مردم فرق بین کاری که در عرض چند ثانیه و با کیفیت کم تولید می‌شود را با کاری که خالق آن سال‌ها برای یادگیری و انجام دادنش زحمت کشیده است، تشخیص دهند.»

در کاوش‌های باستان‌شناسی از قبر کودکان رومی عروسک‌هایی از خاک رس و چوب یا عاج ساخته شده پیدا کرده‌اند که به همراه متوفی دفن شده بود. تصویر غم‌انگیزی که در آن آدم تصور می‌کند در زیر خاک کودک هنوز قرار است با عروسک بازی کند. فارغ از هر باوری در واقع والدین نشانه‌های مرده را از زندگی روزمره حذف می‌کردند تا بتوانند با فقدان پیش آمده به تفاهم برسند. اگر کودک مسیر زندگی را می‌توانست ادامه دهد و به مرحله‌ی بلوغ برسد خداحافظی از این موجودات را باید تجربه می‌کرد. به‌طور مثال در یونان مرسوم بود که پسران هنگام بلوغ اسباب‌بازی‌های خود را وقف خدایان می‌کردند و دختران هنگام ازدواج آن‌ها را به الهه‌ها تقدیم می‌کردند. حضور یک زن تاثیر خاصی روی گونه‌ای از عروسک گذاشت. زنان همیشه تاثیرگذار بوده‌اند. ملکه ویکتوریا چشم‌های آبی زیبایی داشت. رنگ چشم بیشتر عروسک‌ها تا دوره‌ی ویکتوریا قهوه‌ای بود اما به خاطر محبوبیت ویکتوریا یا چشم‌های آبی ایشان قهوه‌ای، آبی شد.

همان‌قدر که آدمی در بند قانون است عروسک‌ها قانون‌گریز هستند .آن‌ها فعالیت سیاسی اجتماعی هم داشته‌اند. در دوره‌ی قاجار مردم از سیاست و شرایط اجتماعی سلطنت احمد شاه از طریق عروسک‌گردانی بدون ترس از مجازات انتقاد می‌کردند حتی قوانین دین را نیز می‌توانستند نادیده بگیرند. عروسک‌ها دارای هویت آزاد و مستقل هستند و می‌توانند آنچه را که برای شخص واقعی امکان پذیر نیست انجام دهند. می‌توانند در مکان‌های عمومی چه ساختار عروسک زن باشد چه مرد باهم برقصند. ذاتن برای دوام آوردن در حوزه‌های زیستی، خاورمیانه کمر به عروسک کردن آدم‌هایش بسته. غرق در باورهای حکومتی بودن و دور شدن از تفکر انتقادی سبب آزادی عمل می‌شود. تنها یک چاره برای لمس آزادی هست و همان عروسک شدن.

در دهه‌ی ۱۸۰۰ ماده‌ی دیگری جایگزین چوب می‌شود. «کامپوزیسیون». در قرن‌های ۱۷ و ۱۸ میلادی عروسک‌های مومی نیز محبوب شدند. اولین عروسکی که به شکل بچه بود در اوایل قرن نوزدهم در انگلستان از موم ساخته شد. در دهه‌ی ۱۸۴۰ آلمان، فرانسه و دانمارک تولید سرهای چینی را برای عروسک‌ها آغاز کردند. «به به‌ی» فرانسوی در دهه‌ی ۱۸۸۰محبوبیت یافت. اولین‌بار در دهه‌ی ۱۸۵۰ساخته شد و نسبت به عروسک‌های پیشین بسیار عالی و واقع‌گرایانه ساخته شده بود. به‌به شکل و شمایل دختری کوچک را داشت که تا آن زمان بیشتر عروسک‌ها به شکل انسان‌های بالغ بودند.

در دهه‌ی ۱۹۰۰ شرکت کامرورین هارت عروسکی انسان‌نما از جنس«بیسک» به بازار عرضه کرد که آغازگر تولید صنعتی از عروسک‌ها با شکل و شمایل واقعی شدند. سالیان سال مادران برای فرزندان خود راگ‌ دال «Rag Doll» می‌ساختند. این نام به‌طور کلی به‌عروسک‌هایی اطلاق می‌شود که از هر نوع پارچه‌ای در ساخت آن‌ها به‌کار رفته باشد. عروسک‌های پارچه‌ای زیرمجموعه‌ای از راگ‌دال‌ها بودند که از پارچه‌های کتان یا پنبه‌ای ساخته می‌شدند. اولین‌بار در دهه‌ی ۱۸۵۰راگ‌دال‌ها را انگلیسی و آمریکایی‌ها به‌صورت تجاری تولید و به بازار عرضه کردند. تا پیش از پایان جنگ داخلی آمریکا در دهه‌ی ۱۸۶۰ عروسک‌سازی در این کشور بیشتر در انگلستان جدید متمرکز بود. بعد از پایان جنگ جهانی دوم عروسک‌سازان پلاستیک را برای ساخت عروسک به کار بردند و در دهه‌ی ۱۹۴۰ عروسک‌های سخت پلاستیکی تولید شدند و … هر‌چه بیشتر به تاریخ تکاملی عروسک‌ها پرداخت شود و آن را با اتفاقات ایران در حوزه‌ی عروسک‌سازی مقایسه کنیم متوجه می‌شویم که در داخل کشور هرگز چنین تصور و رویکردی به تولید عروسک وجود نداشته است. ذاتن کشورهای قدرتمند و اغلب امن برای کودکان و آینده‌شان برنامه و طرح و دارند. دورنما و آینده‌ی توسعه‌محور را در توجه آن‌ها به کودکان می‌شود دید. توجه به عروسک یعنی توجه به انسان. انسان هرگز مورد توجه نبوده است. بناهای تاریخی فاقد احترام و توجه هستند. چون انسان محترم نیست. تاریخ فاقد اهمیت است چون انسان مهم نیست. انسان هرگز مورد توجه نبوده است. در خاورمیانه انسان تنها و فقط در یک مورد اهمیت دارد و آن‌هم قدرت. انسان‌ها، هستند تا اراده‌ی قدرت، برای حاکم زندگی شود. انسان‌ها وجود دارند تا سیستم حکومتی بتوانند شکل بگیرند. بی‌حضور انسان‌های یک تمدن هیچ حکومتی شکل نمی‌گیرد. از این رو افزایش جمعیت همیشه در دستور چنین حکومت‌هایی است.

عروسک‌ها به نوعی نشانه‌ی شهرنشینی هم می‌شدند. تلاش برای نزدیکی فرم به واقعیت زیست شده حال آن‌که  در جغرافیای ایران عروسک‌ها هرگز تلاش نکرده‌اند شبیه به انسان باشند و در قامت لغوی خود در دهخدا باقی مانده‌اند. لعبتی که دخترکان سازند.

حرکتی شبهه‌صنعتی در تاریخ عروسک‌سازی خاورمیانه شکل گرفت که آن هم از طرف ایدئولوژی مصادره شده بود.  با آشکار شدن تاثیرات فرهنگی عروسک‌های مدل به‌ویژه باربی در کشورهای اسلامی، تلاش‌هایی برای ساخت جایگزین‌هایی برای باربی صورت گرفت. در کشورهای عربی ایده‌ی عروسک «فولا» در سال ۱۹۹۹ به عنوان جایگزین باربی مطرح شد و در ۲۰۰۳ به بازار آمد. فولا، عروسکی محجبه با لباسی تمام‌قد، همراه با جانمازی صورتی رنگ به بازار عرضه شد. طرح و آفریننده‌ی این شخصیت عروسکی، استودیو طراحی«نیوبوی» است که عرضه‌ی محصولات خود را از سال ۲۰۰۳ در کشورهای سوریه و امارات آغاز و در مدت کوتاهی حضور قدرتمندی در بازارهای کشورهای عربی پیدا کرد. پیش از آن که ایده‌ی فولا در کشورهای اسلامی شکل بگیرد، ایده‌ی ساخت عروسک‌های مدل در ایران پدید آمد. ایده‌ی ساخت عروسک‌های «دارا» و «سارا» از ۱۳۷۵ شمسی توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مطرح شد. پس از پنج‌سال این دو عروسک با لباس‌های محلی اقوام ایرانی با هدف آشناسازی کودکان ایرانی در سال ۱۳۸۰ ساخته شد. این عروسک برخلاف فولا نتوانسته به عنوان جایگزینی موفق برای باربی عمل کند. چرا که در واقع برای کودکان طراحی نشده بود. طراحی شده بود برای مبارزه با نفوذ باربی. ساخت عروسک‌ها، نشانه‌ی جامعی است از دید افراد آن جامعه به خود انسان و خودشان. هرچه آن‌ها در تلاش برای نزدیک‌تر کردن عروسک‌ها به خودشان بودند جامعه‌ی ما از این نزدیکی و نحوه‌ی ساخت و تولید آن بی‌علم و بی‌اطلاع باقی ماند. اغلب عروسک‌های بومی ایران با قدمت بیش از چند صدسال هرگز رخی شبیه به انسان نداشتند. انسان فقط تنه است و لباس. روند تکرار شونده‌ی این فرم در مقیاسِ کوچک از کل انسان چرا سبب نشود که ما در این تاریخ بیش از عدد چیز دیگری نباشیم؟ تصور ما از تصویر خودمان یک ساخته‌ی بی‌مقدار است که فقیر از فرم است.  آشنایی ما از دوران کودکی با چنین فرم‌های فقیر ناشبیه به آدم کمک بزرگی است برای عدد شدن. تصویر ما از خودمان در ساخت عروسک‌ها غیرواقعی است و فانتزی. انگار که ما در دنیای ساخت عروسک‌ها درکی از انسان و انسان بودن‌مان کسب نکرده‌ایم. با چنین عدم درک امید چندانی به درک شهروندی و حقوق شهروندی نمی‌توان داشت.

عروسک «قورجوق» به گفته‌ی سازندگان آن از آن‌جا که خلقت را فقط مختص پروردگار می‌دانند و دخالت در کار خالق باعث عقوبت خواهد شد، عروسک‌هایی درست کردند با نقصی آشکار تا تذکری برای‌شان باشد که همانا آفرینش ازآن خداوند است و بشر هرگز نمی‌تواند به خلقتی کامل و بی‌نقص دست بزند. حالا کودک ترکمن عروسکی دارد با تکه‌ای چوب بر تنه، دگمه‌ای برای سر عروسک گذاشته شده و چارقدی بر روی آن پوشیده شده که همین نشانه‌ی تامل است. این دست‌ساخته فاقد صورت است. عروسک«آروس» در گلستان هم چنین سرنوشتِ ساختنی دارد. «لُعبتک» هم، حتی «دُتوک» و «لیلی» که شاخصه‌های مشترک و اصلی آن‌ها لباس‌‌هایی است که به تن عروسک دوخته شده است. همه‌ی آن‌ها لباس دارند. از جالب‌ترین نوع‌ها می‌توان به عروسک «لال بهیگ» و عروسک «گلین» اشاره کرد.

عروسک لال بهیگ متعلق به استان چهارمحال‌و‌بختیاری، منطقه‌ی عشایرنشین بازُفت است و به معنی لال یا خاموش است. این عروسک نماد برآورده شدن آرزوهاست. از چوب بلوط و تعدادی پارچه‌ی رنگی به صورت انتزاعی و عاری از هرگونه تزئین و جزئیات به دور چوب پیچیده و ساخته می‌شود. عروسک : «گلین» به معنی عروس است. زنان ایلات و عشایر آذربایجان از معدود زنانی هستند که پابه‌پای مردان در حفاظت از ایل و کارهای کشاورزی و دامداری تلاش می‌کنند. پوشاندن دهان‌شان با روسری نشان از نوعی احترام و نشان از تبعیت آداب خاص قوم آذری است. یاشماق به معنای پوشاندن است و گفته‌اند سکوت عروس هرچه بیشتر باشد نشان‌دهنده‌ی نجابت بیشتر اوست و احترام او در بین اقوام همسر افزون‌تر است. یاشماق نوعی تمایز بین عروسان و دختران به حساب می‌آید.

استنتاجی که می‌شود کرد می‌تواند این باشد که عروسک‌ها و زن‌ها قابلیت حرف زدن ندارند. تماشایِ همیشه بودن و دم نزدن از نقاط مشترک بین زن و عروسک است. حضور فیزیکی زنان اهمیت دارد. در جوامع روستایی به عنوان نیروی کار و در جوامع شهری هم. عروسک‌ها شبیه آدم‌ها نیستند. این‌جا هنوز فاصله‌ی زیادی هست برای رسیدن به انسان و زن. با این‌حال کورسوی امیدی هست در نسل جدید عروسک‌سازان. مریم علوی میلانی در ایران و خاورمیانه زندگی می‌کند. در پاسخ سوال گفتند: «خاورمیانه همیشه تحت‌تاثیر اتفاقات عجیب و بزرگی در جهان بوده و طبیعتن فردی که در این بخش از جغرافیا زیسته است، نگرش متفاوتی نسبت به تعبیر افراد جهان نسبت به زندگی دارد. این از جهاتی می‌تواند خوب باشد چون باعث به‌وجود آمدن آثاری است که حرف‌های بسیار مهمی را برای زدن و آگاه کردن دیگران دارند» مریم میلانی قبل از ورود به دنیای عروسک‌ها فکر نمی‌کرد کسانی در داخل و خارج از کشور نگرشی شبیه به او در مورد عروسک‌ها داشته باشند اما بعد از جدی شدن داستان شروع به تحقیق در این مورد کردند و با افرادی که دغدغه‌ی ساخت عروسک خلاقانه و خاص را داشتند آشنا شد و شروع به فعالیت‌های خاصی باهم کردند.

میلانی در جامعه‌ای فعالیت هنری خود را ادامه می‌دهد که سختی‌های خودش را دارد. در این مورد گفت: «بزرگ‌ترین سختی که در شغل من به‌چشم می‌آید، اهمیت ندادن اکثر مردم به عروسک‌های دست‌ساز است. متاسفانه قشر زیادی از مردم مخصوصن در کشور ما به هنر و هنرمندان اهمیت چندانی نمی‌دهند و ارزش واقعی کاری که با خلاقیت انجام شده است را نمی‌دانند و تصور می‌کنند کار عروسک بیشتر از سر تفریح و سرگرم کردن خود هنرمند انجام می‌شود… من و دوستانم چند سال است که به‌طور جدی در زمینه‌ی شناساندن عروسک‌های دست‌‌ساز به مردم در حال تلاش بوده‌ایم و البته که در حال گرفتن نتیجه‌ی خوبی هستیم اما به‌نظرم باید بیشتر از این‌ها باید از کارمان حمایت شود. یکی از مشکلات دیگر این عرصه، رعایت نکردن حق کپی‌رایت طراحی است که متاسفانه در کشور ما و تمام بخش‌های هنری و ادبی رعایت نمی‌شود.»

عروسک‌های دست‌ساز کارکردهای خاص خود را نیز در تاریخ زیستی خودش ساخت و ساز می‌کند. مثلن ژاپنی‌ها نوع خاصی از عروسک درست می‌کردند که مانند یک موجود زنده با او رفتار می‌شد، به او غذا می‌دادند و لباس‌هایش را مرتب عوض می‌کردند. مادران به این عقیده که کودک‌های‌شان از شر شیطان درامان باشند، برای‌شان این‌گونه عروسک‌ها را فراهم می‌کردند. کودکان ژاپنی به جز این عروسک‌های سحرآمیز عروسک‌های عروسک‌های معمولی نیز در اختیار داشتند. در آفریقا نیز عروسک بسیار متداول است ولی بیشتر اسباب‌بازی بزرگ‌ترها به حساب می‌آیند. به‌جای بازی با آن‌ها در مراسم مذهبی مورد استفاده قرار می‌گرفت. میلانی وقتی از او پرسیدیم به‌جز ایران کجاهای دیگر را بگردد یا بماند، حرفی از آفریقا نزد. او علاقه‌ی زیادی به کشورهای ایتالیا، فرانسه و ژاپن دارد. کشور روسیه را هم دوست دارد. روسیه در زمینه‌ی عروسک‌سازی بسیار عالی عمل می‌کند و هنرمندانش به‌طور جدی و حرفه‌ای در این زمینه مشغول به‌کار هستند اما آن سه کشور و به خصوص ایتالیا از کشورهایی هستند که دوست دارد حتی برای مدت کوتاهی هم که شده زندگی را در کنار مردم‌شان را تجربه کند.

ارتباط درهم تنیده‌ای بین ادبیات و عروسک‌سازی وجود دارد که میلانی توانسته به‌سهم خود با فرم‌های خاص این موضوع را در آثارش به نمایش بگذارد. مریم میلانی هم‌چون بسیاری دیگر نگاه خوش‌بینانه‌ای به حوزه‌ی ادبیات ندارد می‌گوید: «شعر  و ادبیات هم مثل اکثر عرصه‌های دیگر، متاسفانه چند سال است که درگیر آلودگی به ابتذال است و سطح سلیقه‌ی مردم باعث دیده و خوانده نشدن آثار فاخر شده است که البته یکی از دلایل این افت سلیقه، خود هنرمندان و ادیبان نیز هستند. مثل سابق ارزش چنداتی به آثار خود نمی‌دهند و نتیجه‌ی این بی‌اهمیتی را می‌توانیم در نوع نگارش بسیار اشتباه و عدم رعایت دستور زبان به‌خصوص در دنیای مجازی به‌وفور ببینیم… اما ‌دلیلی که باعث شد من کمی از این دنیا فاصله بگیرم این بود که متوجه شدم شعار و تظاهر در آثار مولفان روبه افزایش است و متاسفانه فقط افراد کمی هستند که از دل می‌نویسند و شعرهای‌شان را واقعن زندگی می‌کنند. در سال‌های اخیر فیلم همیشه در دنیای من حضور داشته است و آثار نویسنده‌های بسیاری را دوست دارم که از آن‌ها می‌توانم به محمود دولت‌آبادی، صادق هدایت، مارکز و … اشاره کنم و از کتاب‌های موردعلاقه‌ام کلیدر و نام من سرخ از اورهان پاموک را می‌توانم نام ببرم. البته در زمینه‌ی کاری و غیرادبی هم مطالعه دارم و پیگیر هستم. اما نام بردن فیلم مورد علاقه‌ام یکی از سخت‌ترین سولات این گفتگو است چون اسم‌های زیادی برای نوشتن دارم و پیگیر هستم. برخی از این فیلم‌ها باعث تغییر نگرش من به زندگی شده‌اند. فیلم Her را خیلی دوست دارم در مورد تنهایی عمیق آدم‌ها در این جهان به‌ظاهر شلوغ است که باعث پناه بردن به زندگی و اشخاص مجازی می‌شود. فیلم‌های وودی‌آلن، کیشلوفسکی، نولان، ژان پیرژون وس اندرسن را هم خیلی دوست دارم چرا که از نظر بصری بسیار حرفه‌ای و از لحاظ محتوی حرف‌های بسیار مهمی برای بیان دارند.»

میلانی دغدغه‌ی فرم و محتوی دارد. اولین کتابش را با عنوان «دلم از خودم گرفته» را در سال ۱۳۸۴ منتشر کرد. در سال ۱۳۹۲ از نشر میلان دومین دفتر شعر خود را با ‌عنوان «مرگم را شایعه کن» را منتشر کرد. این اثر در سال ۱۳۹۵ تجدید چاپ شد. قرابت او با ادبیات و عروسک‌سازی منجر به‌فرمی شده است که منحصر به خود خانم میلانی است. علوی میلانی در مورد عروسک‌سازی و دنیایی آن را ساخته است گفت: «کار عروسک‌سازی را ابتدا با دوخت نقاشی کودکان شروع کردم اما این نیاز را در خودم دیدم که باید عروسک‌هایی که به طور کامل از درون خودم خلق می‌شوند را هم به مجموعه کارهایم اضافه کنم. بنابراین با راهنمایی یکی از استادان و با الهام گرفتن از شعرهای کوتاه خودم، شروع به خلق عروسک‌هایی خاص کردم که نوشته‌های خودم را روی بدن و لباس‌شان نوشتم و مورد استقبال زیادی هم قرار گرفت. بسیار دوست دارم که این روند تا همیشه ادامه پیدا کند چون این عروسک‌ها در دوره‌ی خاصی از زندگی من متولد شده‌اند و بی‌نهایت در زنده ماندن روحم تاثیر داشتند و من هرگز دوست ندارم که از این معجزه دور شوم. »

شاید نتوان دقیقن به قدیمی‌ترین عروسک ساخته شده در ایران اشاره کرد اما از قدیمی‌ترین داستان‌هایی که مربوط به عروسک است را می‌توان در شاهنامه‌ی فردوسی یافت. اشعاری که درباره‌ی متولد شدن رستم با این ابیات:

« یکی دوختند از حریر/به بالای آن شیر ناخورده شیر/درون آن آگنده موی سمور/برخ بر نگاریده ناهید و مور» آمده است که عروسکی قبل از به دنیا آمدن رستم ساخته می‌شود و آن عروسک را برای زال می‌فرستند، عروسکی که شاید شباهتی به رستم داشته و درونش را از موی سمور پُر کرده بودند، در اشعار سنایی غزنوی و خاقانی از لعبتک و افسانه‌های چوبی یاد شده است.

عروسک‌های مریم علوی میلانی داستان خودش را دارد. هر عروسک متناسب با شعری از خود خالق اثر متولد شده است. گویا از دنیای پریان و افسانه‌ها و قصه‌ها بیرون زده‌اند. به‌جز تمثیلی بودن این نظر، خود تجربه‌ی ساخت اولین عروسک‌ها در دنیای علوی واقعن از یک دنیای فراواقعی چشمه گرفت. تبدیل نقاشی‌های کودکان به عروسک و کاری که مریم از عهده‌ی آن برآمد. نقش‌های دوبعدی وارد فضای چهاربعدی می‌شدند. اما بعد از این تجربه و شخصی‌تر شدن فضای هنری، عروسک‌هایی دنیا آمد که اغلب زن بودند با میمیک‌های منحصر به خود. این عروسک‌ها ساکت نبودند. هرکدام نوشته‌ای از شعرهای خود علوی را در تنشان داشتند و هارمونی معنایی زیبایی شکل می‌گرفت بین حالات چهره و ابیات. پیشتر میلانی گفته بود که دوره‌ای خاص وارد چنین فضایی شد.

در دهه‌ی ۸۰میلادی مایکل وایت و دیوید اپستوند، روان درمانگران اهل نیوزلند از توسعه دهندگان روایت درمانی را مستحکم‌تر کردند. روایت درمانی شکلی از درمان است. هدف آن جدا کردن اشخاص از مشکلات است و این اجازه را به افراد می‌دهد که به مشکلات‌شان صورت بیرونی دهند به جای این‌که آن‌ها را درون خودشان  نگه دارند. علوی دغدغه‌های خودش را بیرون متجسد کرد و عروسک‌هایش شامل خصایص منحصر به فرد شد.

واقعیت تحت تاثیر زمان قرار می‌گیرد و از طریق آن ارتباط برقرار می‌کند و این نشان می‌دهد مردمی که به زبان‌های مختلف حرف می‌زنند ممکن است از یک تجربه‌ی مشابه، برداشت‌های کاملن متفاوتی داشته باشند. فارغ از زبان فرهنگ‌های زیستی درهم‌زبان‌ها نیز چنین نتیجه‌ای را خواهد داشت. مخاطبان آثار او ارتباط بسیار شخصی با کلام و عروسک برقرار می‌کنند. علت برقراری ارتباط ساده بود. داشتن روایتی که قابلیت درک کردن داشته باشد می‌تواند به ما کمک کند واقعیت‌مان را تشخیص دهیم و آن را حفظ کنیم به عبارت دیگر روایت‌ها و داستان‌ها به ما کمک می‌کنند از تجربه‌های خود سر در بیاوریم چه‌بسا در مواجه با آثار میلانی گویی مقابل آینه قرار گرفته است. آثار او کمک می‌کند حقایقی خلق شوند و واقعیتی می‌سازند که در خدمت بیننده قرار می‌گیرد. به‌نظر نگارندگان این برانویس ساخته‌های مریم میلانی علوی سه مرحله را طی کرده‌اند در ارتباط با مخاطب.

تعریف کردن داستان یک شخص. هرکدام از شخصیت‌ها تکرارناپذیر هستند. منحصر به فرد و منقش به ابیات شاعرانه. یگانه بودن هر شخصیت آن‌ها را وامی‌دارد که ما را بباوراند که داستانی را قرار است روایت کنند و نماینده‌ی داستانی درحال روایت هستند با فیگور و تناسبات خاص خود و اشیایی که با خود دارند. بخشی جدا شده از یک جهان روایی هستند.

مرحله‌ی شکل بیرونی دادن. استفاده از متریال پارچه با دوخت‌های دقیق و استفاده‌ی هنرمندانه از نقش‌ها و بافت‌هایی که کاملن با اثر هم‌گام بوده است. استفاده از تکنیک نقاشی برای بخش عمده‌ی عروسک، سر و گاه دست‌ها و گردن.

مرحله‌ی ساختار شکنی. خیلی جاها فیگور و تناسب و فرم عروسک کاریکاتور‌گونه نشان‌دهنده‌ی متنی است که روی عروسک نوشته شده است. آثاری از او وجود دارد که به‌تنهایی و بی‌همراهی شعر چنان جهان واقع را به مسخره گرفته است که انگار قصد انقلاب دارند.     

میلانی علوی در جغرافیایی از زمین عروسک سازی می‌کند که کاراکترهایش زن هستند و زنانی که حرف می‌زنند. زنانی که به دنیای پیرامون خود واکنش نشان داده‌اند. آثار او پا را فراتر هم می‌گذارد. این عروسک‌ها دیگر برای ایام کودکی نیست که هرگز رسم خداحافظی را نیاموختیم. مجسمه‌هایی هستند که بزرگ‌سالان آن‌ها را در خلوت خود به آغوش می‌کشند. ساخته‌های او مخاطب را فرعون مصر می‌کند. یادمان می‌آورد که تشنه‌ی به آغوش کشیدنیم تا ابد چرا که هرگز خداحافظی کردن را در بازی با عروسک‌ها نیاموختیم.

 

    

 

 

 

 

 

 

تبلیغات

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights