تجسمِ یک ملّت: دفاع از ایده هند
عرفان حبیب
ترجمه آریا سلگی
پس، باید درک کرد که ملّت ما، پس از قرنها جد و جهدِ مردم هند پدید آمده است. و چنانکه ملاحظه کردیم، ابتداً اندیشه مُبهمِ هند به عنوانِ کشوری با تقریباً دو هزار و پانصد سال قدمتْ آغاز شد. پس از آن، و طی مراحلی که آگاهیِ ایشان درباره خودشان و دیگران شکل گرفت و توسعه یافت؛ شروع به شناسایی ویژگیهای فرهنگی کردند که در میانِ آنان مشترک بود؛ و وحدتِ علیرغم تنوع در مذاهب و زبان را به رسمیت شناختند. اما مقاومت ایشان در برابر استعمار و جذبِ ایدههای دموکراتیک مدرن (و بَعدها سوسیالیستی) بود که هند را از کشوری- صرفاً دارای موجودیتی جغرافیایی و فرهنگی- به ملّتی واقعیْ مُبدل ساخت. از این رو، هندْ مخلوقِ مردم هند است؛ و نَه محصولی صرفاً طبیعی یا حتی ناشی از مقتضیاتِ کور. بلکه هند، کشوری اساساً نشئت گرفته از آگاهی مردم خویش است. و از این رو، چنانکه شکل گرفته است؛ با دگرگونی ایدههای آن نیز میتواند دستخوش فروپاشی گردد. طی ده سال گذشته و بیشتر، فیالواقع شاهد از میان رفتنِ مللی دیرینه نظیر جماهیر شوروی، یوگسلاوی و چکسلواکی بودهایم. مردمِ سترگ جماهیر، به گواهیِ تمامی گزارشات در این باره، خواهان فروپاشی ملّت خود نبودند؛ چنانکه تنها رفراندومِ برگزار شده به سال ۱۹۹۰ درباره همین مقوله گواهی میدهد. با این حال، از آن رو که مردمْ بقدرِ کافی هُشیار نبودند، قدرتْ در دستانِ گروه کوچکی قرار گرفت که کمپینی خشن از اکاذیب را به نامِ ملّیگرایی روسی به راه انداختند؛ و حتی به نَمادهای تزاریِ متوسل شدند که مردم را از نظرِ ایدئولوژیکْ دچار سردرگمی و خلعسلاح کردند. پیامدهای چنین اقداماتی برای قلمروهای سابق جماهیر شوروی و بالاخص روسیه، آنچه است که امروزْ همگان شاهد هستند؛ یعنی: محصولی دستخوشِ فروپاشی، دریوزگی و قحطیزدگیِ در کَمینِ سرزمینی که روزگاریْ اَبَرقدرتِ دوم جهان تلقی میشد.
چنین آموزههایی، برایِ ما هندیان اهمیّت دارند. به عبارت دیگر، چنانچه ما نیز هشیار و گوشبهزنگ نباشیم، بازندهی نَبردِ ایدهها خواهیم بود. و این، شرایطی است که در پاکستان ۱۹۴۷ شاهد بودهایم؛ و از این رو، نمیتوان مطمئن بود که ملّت هند نیز از این خطر مصون باشند. بنابراین، وقت آن است که همگان دریابند که حکومتِ بیجِیپیِ حاضر، صرفاً رژیمِ بورژوایِ دیگری نیست؛ و ایدئولوژی اساساً فاشیستی و شووینیستی آن، با الزاماتِ حکمرانی- اغلبْ از روی خوشباوریْ- اصلاحپذیر نیست. مسئولیت خاص در این مبارزه، دفاع از ملّتی است که بر پایههای نیروهای چپگرا استوار است؛ و برتری عمده آنان، این است که مارکسیسم، مستدلترین براهین علیه کمونالیسم و تمامی گرایشاتِ ضددموکراتیک و نفاقانگیزْ فراهم کرده است. از این رو، تکلیف تمامی مارکسیستها، کمک به ایجاد جبههای متحد از تمامی نیروهای سکولار و حقیقتاً ملّیگرا، برای کمرِ همّت بَستن به مخالفت با نیروهای «هندوتوا» و تمامی دیگر ایدئولوژیهای بنیادگرا و کوتهنظرانه است. و این، شیوهای پرزرق و برق در دفاع از میراثِ رفیق ایاماس است که در تمام طول حیات خود، حکم مارکس مبنی بر آنکه «تکلیفِ فلاسفه، تفسیر و تغییرِ جهان است» را آویزه گوش داشت.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید