درباره بنرهای تبلیغاتی روزهای نمایشگاه کتاب امسال
مصادره به مطلوب و مجاب سازی
قال لئو تولستوی و قال ویکتور هوگو:
[ای متناقض ابدی! عاشق «استالین»، «دوگل»، «آل احمد»، «هوشی مینه»، زنی رنگینچشم، و «سیاوش کسرایی»، باهم!
ای که در تیمارستانهای تهران، خواب بیمارستانهای سواحل «کریمه» را میدیدی!
ای که میخواستی پسرت را به شوروی بفرستی به جایش به آمریکا فرستادی!
ای که از خانهی اجارهایات در «امیرآباد»، خواب جایزهی «لنین» را میدیدی!
از پلههای گرانقیمت تیمارستانی خصوصی که حقوق تقاعدت را بالا میکشید،
صلای آزادی در میدادی!
و گمان میکردی «ب» از قماش «کاسترو»ست و «ک» از کرباس «لنین»!
ای متناقض ابدی! که سادگی روحت به پیچیدگی همهی عقایدت میچربید]
«شعر بلند اسماعیل از رضا براهنی»
در سرزمین تناقضهای ابدی من، هر روزش اتفاقی عجیب و رمزآلود در حال وقوع است. شهروندان و زندگیشان و رویدادها، تقابلهای سیاسی و اجتماعی و استیضاح مدنی مردم از قوانین و فراقوانین و بازپس گیری حقوقی شهروندان از دولتمردان، رویدادهایی مانند حوادث رمانهای رئالیسم جادوییست. شب میخوابی و صبح میبینی در سر و صورت شهر و در رسانهها موضوعاتی تازه و برخوردهای من درآوردی، همه چیز را مشوش کرده. یعنی به گواه آنچه داریم تجربه میکنیم، حاکمیت و مسئولان ناکارآمد و رانتیاش که از سفره و خوان انقلابشان روز بهروز شبیه مجسمههای شکمگنده بودایی و موحوداتی درهم شده شبیه (شتر گاو پلنگی) شدهاند و برای بقا و حتما برای بازگرداندن مشروعیت از دست رفتهاشان دست به هر اقدام خلاف قانون (بخوانید فراتر از قانون) میزنند و خودبرندازانه از مرز ترسیمی عرف و شرع خودشان هم عبور میکنند و به قول خودشان حفظ نظام از اهم واجبات است. به تازگی و در این روزها نمایشگاه کتاب تهران در حال برگزاری است و شهرداری تهران و مسئولان به اصطلاح فرهنگی نمایشگاه در اقدامی جالب توجه شروع به نصب بنرهای تبلیغاتی در حفظ حجاب و عفاف و … در مسیرهای منتهی به نمایشگاه کردهاند. جالب توجه اینکه از نویسندگان بزرگی همچون لئون تولستوی و ویکتور هوگو و .. جملاتی نقل شده در باب زن و حجاب و عفاف و … اینکه چه اتفاقی افتاده و چقدر سیاستهای ایدولوژیکی و فرهنگی نظام جمهوری اسلامی به بن بست رسیده و جعلیاتی چنین با وقاحت در سطح شهر و آن هم در زمان برگزاری نمایشگاه کتاب که خاصه روزهای اهالی فرهنگ و قلم تلقی میشود را منتشر میکنند، جای حیرت دارد و ندارد؟ (از آنجا که اعتماد عمومی از اینان سلب شده)، این ابتذال اخلاقی رژیم و توسل به چند نام و نویسنده بزرگ و شهیر و چند نقل قول که معلوم نیست سرو ته آن از کدام متن تهیه شده و اینطور نام و گفته آنان را مصادره به مطلوب کردهاند. و فکر کردهاند که بله اهالی قلم و فرهنگ و جامعه با سواد و تحصیلکرده که مدتهاست از قال باقر و قال صادق و قالهای همهی این سالها و دههها … عبور کردهاند. حتما اینبار با قال لئون تولستوی و قال ویکتور هوگو و فلان و بهمان شاید اهمیت حجاب و عفاف را بدانند. مسخره و وقیحتر از این سراغ دارید؟! انگار شهرداری و شورای شهر در بردن گوی وقاحت و بلاهت نسبت به ستادهای دیگر از تبلیغاتیها و نهادهای دینی و رسانههای وابسته خودجوشترند.
اما درباره حضرت شیخ لئو تولستوی فاسق و مستبد و زنستیز و شیخ الرئیس ویکتور هوگوی عاشق ابدی زنان و مبارز خستگیناپذیر برابر جنسیتی که شهرداری و مسئولین نمایشگاهی بدون هیچ اطلاعی از زندگی و تفکرات و زندگینامهنویسان آنان درباره زنان، حقوق آنان و ظلم و تبعیض علیه زنان در تمدنها به رواج این جعلیات و ابتذال اخلاقی در اقدامی وقیحانه دست زدهاند.
حالا که بازار جعلیات و مصادره به مطلوب در این بزنگاه تاریخی گرم است و واضح هست و حق طبیعی و تعهد انسانی روشنفکران و اهالی فرهنگ و قلم است و ضرورتا نمیتوانند بیتفاوت به این بزه کاری و خلاف عرف و شرع و رفتارهای وقیحانه بخشی از نهادها و ستادها باشند و در جامه همان آمران به معروف و ناهیان از منکر فرهنگی تذکرات جدی به این سفره داران بدهند. گرچه دیگر حنای این قبیل مدیران و نمایندگان و نهادهای دینی در پیشگاه مردم «ملت» رنگی ندارد.
به طور اجمالی شرح کوتاهی با نقل قولهایی از دفتر خاطرات و زندگینامهنویسان و رجوع به رمانها و داستانهای همین دو نویسنده مورد استناد شهرداری و شورای شهر و مدیران نمایشگاه بسنده میکنم تا حقایق در اظهار نظرها و نوع رویکرد اندیشگی این نویسندگان برجستهتر شود.
لئو تولستوی
ابتدا درباره لئو تولستوی
کیست که نداند تولستوی در جوانیاش یک فاسق و هوسباز و زن باره بوده و چقدر برای ارضای امیال جنسی و شهوانیاش با زنان مجرد و بیوه و … حتا خدمتکاران میانسالش همخوابی نکرده و بر ارضای عقدههای جنسیاش، زنانی را آزرده و در دوران ازدواج با همسرش نیز همچنان به زنان دیگر میل داشته و سرآخر چقدر همسر خودش را آزار داده و به او بیتفاوت بوده. و چه بسا از معالجه همسرش پس از زایمانهای پشت سر هم و سقطهای پشت سر هم و بیماریهای بالینی و … چشم پوشی کرده و حتا با او خصمانه و مستبدانه برخورد کرده. بهتر است شهرداری و مدیران این نهادها بروند زندگینامه تولستوی نوشته شکلوفسکی را بخوانند و یا خاطرات سوفیا همسر تولستوی و حتا نامههای این نویسنده به شدت زنستیز را مرور کنند و حتا از بُعد روانشناختی در مد و لباس میتوان رمان آناکارنینا را بررسی کرد و فهمید چرا تولستوی وقتی لباسها و قفسه لباسها (لباسهای زیر و لباسهای مجلسی و ..) و آنرا با دقت و با جزئیات به تصویر میکشد. چطور عقدهگشایی جنسی میکند و امیال سرکوب شدهی دوران جوانی و میانسالی و پیریاش را یکجا رو میکند. اینکه تولستوی زن ستیز، مستبد و رویکردی خصمانه و تقلیلگرایانه به جنس، جنسیت و زنان دارد بر هر اهل فرهنگ و داستان و .. پوشیده نیست. در یکی از رمانهایش شخصیت نیمهدیوانهاش چنین استدلال میکند:
«این همان چیزی است که آن پدیده خارقالعاده را توضیح میدهد که از یک طرف کاملاً درست است که یک زن به پایینترین درجه تحقیر کشیده میشود، از طرف دیگر این که زنان حکمرانی میکنند…. زنها میگویند که فقط شیء نفسانی باشید، خوب، ما به عنوان یک شیء نفسانی شما را به بردگی میگیریم… در هر شهر بزرگی به خرید بروید… تمام تجملات زندگی مورد نیاز در حمایت و میل زنان است. تمام کارخانهها را بررسی کنید. بخش عظیمی از تولیدات آنها تزئینات بیفایده است. کالسکه، مبلمان، اسباب بازیهای زنانه را تولید میکنند. میلیونها نفر، مانند نسلهای بردهداری در این کار سخت در کارخانهها فقط به خاطر هوسهای زنان تلاش میکنند و سرآخر میمیرند. زنان، مانند ملکهها، در اسارت گرفتن بردگان و سخت کوشی نه دهم از نژاد بشر را در اختیار دارند. تنها به این دلیل که تحقیر شدند و از حقوق برابر با مردان محروم شدند. حالا آنها با تسلط بر اعمال و احساسات ما از ما انتقام میگیرند، ما را در تورهای خود به دام میاندازند. زنان چنان خود را ابزاری برای تأثیرگذاری بر نفسانیات ساختهاند که مرد نمیتواند با آرامش با زن رفتار کند. مرد به محض نزدیک شدن به زن، زیر بار او میافتد و دیوانه میشود. قبلا وقتی یک خانم را با لباس مجلسی میدیدم، همیشه خجالت میکشیدم، وحشت میکردم، اما اکنون فقط از آنان میترسم … »
خب با این اوصاف مشخص است که تولستوی در ناخودآگاهش چه رویکرد تحمیلی، خشونت بار و زن ستیزانه دارد و تساوی و برابری جنسیتی و حتا برابری و یا احترامی بر اساس کرامت انسانی و حقوق انسانی و شهروندی برای موجودی همچون زن و زنانگی قائل نیست. بروید خاطرات و یادداشتهایش را برای جامعه ماماها، تحصیلکردگان دانشگاهی و .. بخوانید که چطور به آنان میتازد.
حالا چند نقل قول کوتاه از خاطرات و نامهها و اظهار نظرات حضرت شیخ لئو تولستوی نقل میکنم تا بیشتر با این نظرات زنستیزانه، متحجرانه و فاسق این نویسنده / فیلسوف بزرگ روسی که مورد وفاق سردمداران جمهوری اسلامی و نهادهای دینی است، آشناتر شویم. البته در نویسنده و فیلسوف بودن و بزرگی قلم این نویسنده رئالیسم روسی و جهانی شکی نیست ولی تولستوی و هر فیلسوف و نویسندهایی را باید با تمامی آثار و عقایدش سنجید.
نقل قولهای لئو تولستوی درباره زنان
قال حضرت لئو تولستوی:
«اگر مردان همه زنان را میشناختند، همانگونه که شوهران زنان خود را میشناسند، هرگز با آنها بحث نمیکردند و برای عقیدهشان ارزش قائل نمیشدند.»
خاطرات، ۱۰ آوریل ۱۹۰۸
«برای یک زن بسیار مهم است که شکر در یک فنجان زیاد باشد یا کم، یا پول زیاد باشد یا کم، با اینحال زن از صمیم قلب متقاعد شده است که هیچ تفاوتی در این وجود ندارد که حقیقت زیاد است یا کم است.»
«ازدواج کردن با یک خانم جوان به معنای برداشتن تمام زهر تمدن است.»
«…زنان در اکثر موارد آنقدر بد هستند که به سختی تفاوتی بین یک زن خوب و یک زن بد وجود دارد.»
«جنگ و صلح»
«درک جامعه زنانه به عنوان یک شر اجتناب ناپذیر است. زندگی اجتماعی و اجتناب از آن تا آنجا که ممکن است، زیرا ما از چه کسی هوسبازی، زنانگی و بیهودگی در همه چیز و بسیاری از رذیلتهای دیگر را یاد بگیریم، مگر نه که از زنان؟»
«هفتاد سال است که نظر من در مورد زنان هر بار تقلیل مییابد و سطح آن پایینتر میرود و هنوز هم کماکان کمکم در حال نزول است.»
«اگر نامهای را بخوانم و امضای زنی را زیر آن ببینم، دیگر برایم جالب نیست.»
«یک زن نمیتواند جایگزین دوست من شود. چرا به همسرمان دروغ میگوییم و میگوییم که آنها را دوستان واقعی خود میدانیم؟»
«از هیچ زنی نمیتوان انتظار داشت که بتواند احساس عشق انحصاری خود را بر اساس حس اخلاقی ارزیابی کند. او نمیتواند این کار را انجام دهد، زیرا او یک احساس اخلاقی واقعی ندارد، آن احساسی که بالاتر از همه است.»
نقل قولهای ویکتور هوگو درباره زنان و حقوق برابر
قال ویکتور هوگو:
ویکتور هوگو، نویسنده، نمایشنامه نویس، شاعر، سیاستمدار التقاطی و خالق درخشان. تاثیرگذارترین رمانها و اشعار است. ویکتور هوگو عاشق خستگی ناپذیری زن، زندگی و آزادی است. او به روش خودش به آدل، زنی که هرگز از او طلاق نگرفت، و به ژولیت محبوبش، و معشوقهاش برای نزدیک به پنجاه سال وفادار ماند. ویکتور هوگو، زنان را نه تنها به خاطر احساساتی بودن، بلکه به دلیل ویژگیهای برجستهای که در جنسیت زن به طور کلی نهفته، در آثار و اشعارش آنان را متمایز میکند، دوست دارد. او برای مبارزه بر علیه تقلیلگرایی و تحجر و مبارزه برابری زنان در قرنی که هنوز شهروندان زن در منطقه دوم قرار گرفتهاند، میکوشد مبارزه برای برابری زنان و مردان … ویکتور هوگو، عاشق ابدی زنان و یک فمینیست پیش از زمان خود و ما بوده است. او به کرامت انسانی، حق شهروندی، آزادی پوشش، آزادی رای و آزادی بدنی و اختیار حقوق انسانی زن توجه ویژه داشته است. با هم بخشی از نقل قولهای ویکتور هوگو را که از فرانسه ترجمه شده بخوانیم.
قال ویکتور هوگو:
– «یک چیز وجود دارد که باید دوباره انجام شود، آن چیزی است که من آن را «قانون زن» مینامم. مرد قانون خود را دارد. او آن را برای خودش ساخت؛ زن قانون دیگری جز قانون مرد ندارد. زن در این قوانین از نظر مدنی صغیر و از نظر اخلاقی کنیز است. تحصیلات او تحت تأثیر این شخصیت دوگانه حقارت قرار گرفته است. از این رو رنجهای فراوانی که انسان زن از آن (…) نصیب برده در این قوانین نهفته. این قوانین باید اصلاح شود و این اصلاح به نفع تمدن و نور و روشنایی آینده خواهد بود.»
– «دوستی بین زن و مرد به نوعی برادر و خواهر بودن است، دو روحی که بدون حواس پرتی به هم دست بزنند همدیگر را لمس کنند مثل دو انگشت دست که کنار هم و بههم چسبیدهاند. عشق دو نفر بودن و تنها بودن است اینطور. یک مرد و یک زن انگار در یک فرشته ادغام میشوند.»
– «نیمی از نوع بشر خارج از برابری است، باید در آن ورود شود: به عنوان وزنه تعادل بر حق و حقوق انسانی، حق انسان (زن و مرد) را باید به دست آوریم، حق زنان در این برابری باید به عنوان وزنه تعادل لحاظ شود.»
– «در شریعت امروزی ما این گونه که هست، زن وجود ندارد، در مفهوم عدالت جایی ندارد اوحق رأی ندارد به حساب نمیآید او اصلا جایگاهی اجتماعی ندارد به عنوان شهروند محسوب نمیشود، این یک حالت و رفتارخشونت آمیز بر علیه زنان است. باید این رویه و چنین تفکراتی را متوقف کنیم.»
– «قلب تپنده قانون چنین است. اتحاد دو جنس (زن و مرد) چنین باشید. آزادانه عشق بورزید و چنین بیندیشید.»
– «از نبوغ زن است که مرد را بهتر از خود مرد درک میکند.»
پایان؛ اردیبهشت ۱۴۰۲
**********
منابع:
بخشهایی از خاطرات و نامهها و نقل قولها از لئو تولستوی از کتاب خاطرات سوفیا و زندگینامه و مطالعات ادبیات قرن نوزدهم ویکتور شکلوفسکی درباره لئو تولستوی ترجمه و برداشت شده است. دیگر منابع از نقل قولها از زبان انگلیسی و فرانسه از تولستوی و ویکتور هوگو اخذ شده است.
Lev Tolstoy by Victor Shklovsky | LibraryThing
https://www.librarything.com/work/5491035
https://quotefancy.com/leo-tolstoy-quotes
https://citation-celebre.leparisien.fr/auteur/victor-hugo?theme=woman
http://evene.lefigaro.fr/quotes/victor-hugo
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سعید جهانپولاد؛ متولد ۱۳۴۷ – تهران، کارشناس ارشد زبان و ادبیات تطبیقی ملل، شاعر، مترجم و پژوهشگر. او فعالیتهای ادبیاش را از اواسط دهۀ ۱۳۶۰ با نشریات و روزنامههای اطلاعات (صفحۀ بشنو از نی)، سلام، ادبستان فرهنگ و ادب، آدینه، گردون، دنیای سخن، کارنامه، کلک و… و فصلنامههای فلسفه و هنر در زمینه نقد ادبی آثار ادبیات داستانی ایران و جهان آغاز کرده.
جهانپولاد در دهه ۱۳۷۰ با همکاری دفتر ماهنامۀ معیار و اعضای تحریریه، کارگاه شعر و نقد شعر دهه هفتاد را، با گروهی از فعالان عرصۀ شعر و ادبیات آن زمان کلید زد که منجر به شکلگیری جریان شعر دهۀ هفتاد شد.
گزیدۀ آثار منتشر شده:
در کوچههای اول حرکت؛ (مجموعه شعر- ۱۳۷۷)
آوای جنینی؛ (مجموعه شعر- ۱۳۹۵)
گزینه شاهکارهای هایکو معاصر جهان؛ (ترجمه و بازسرایی- ۱۳۹۶)
منظومۀ چهار کوارتت؛ (تی اس الیوت، ترجمه همراه نقد و تفسیر- ۱۳۹۶)
شاهکارهای شعر جهان؛ (ترجمه با فیروزه محمدزاده- ۱۳۹۸)
شعر به وقت گرینویچ؛ مجموعه برگزیده شعر و شاعران معاصر جهان (۱۳۹۷)
زره کرگدن به تن دارم؛ (مجموعه شعر- ۱۳۹۷)
فصل گلهای سفید داوودی؛ (ناتسومه سوسه کی- ترجمۀ هایکو، ۱۳۹۸)