دو شعر از ابوالفضل حکیمی
ابوالفضل حکیمی
۱
امتحان کن طناب های مرا
دارد از پا در می آید خستگی
از وسطم خیابان می کشد آزادی
باز است گره های فریاد و طوق بیخوابی ام
مایل به توام
دایره ها می دانند
حلقه حلقه تنگ می شود جمعییتت
دور گردنم
دستت دسته گلی است
تکان بده برای خداحافظی از باد
که فرو بریزد پیامبران شنی را
که بی زمانی آغوشمان را نمی خواستند
تکان بده
محکم است طناب هایم
چون سنگ هایی که سرنوشتشان را به سویمان پرتاب می کردند
۲
با دست های معطرت
به باد بده مژده را
ابرها دارند رشد می کنند در صدایت
رفتن راه رسیدن نیست
باران که بر می گردد به باروت
من ناخن های جویدن را کوتاه کرده ام
مرگ را بر سر شیون کوبیده
و
به تماشا نشسته ام آب را با گوش هایم
که از سمت تو به سمت تو پرواز می کند
زمین حاصلخیزی است عشق
اینجا هیچ گوری سبز نخواهد شد
#ابوالفضل حکیمی
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید