دو شعر از عابدین پاپی
«در نوروز ویرگولها»
درد سفر میکند
درطلوعِ کلماتی که دردمند بودند
عازم میشود به کودکی پیرمردی
که
مردانگی اش در سرمای خیابان جان سپرد!
نترس
من تمامِ فوبیای خودم را در جوانی از دست دادم
من تمامِ فقر خودم را درکنارِ خیابان حراج کردم
و حالا مطمئن نیستم
سطرهای بزرگسال خودم را بر روی صحنهی زندگی شاداب ببینم
و گمان می رود
از خاطرِ باران رفته باشم
در ذهنِ آن دیوارِ انقلابی که
نقوش آن بر گونهی خویش آواره شدند
من جاماندهی یک ماندهام
جاماندهی هذیانِ اتاقی که به نقطهی آغاز باز میگردد
و عذابِ ابدی انسان را تا پایان ادامه میدهد
میدهد
در نوروز ویرگول ها
چه کسی عیدانهی نقطه ویرگول را به من میدهد
چه کسی قلبِ بیمارِ موسیقی را
درکنارِ خیابان میشنود
او نیاز به آزمایش دارد
میخواهد مثلِ خورشید خواننده شود!
من مثلِ رازهایی زیستهام
که
مثلِ باد بی هیچ لبخندی گریان شدند!
من بی اختیار اختیار را زیستهام
و بی هیچ ارادهای نغمه های مرگ را پیمودهام!
دراین غروبِ سرمازده
شب به سوی زمستانی میرود که
شکوفههایش را از دست داده است
روز درآغوشِ کوچهای است که
نسیمِ خودش را فراموش میکند
هرگز عاشقِ شعر نباش
او فرهیختهی خوبی نیست
خانه بدوشی است که خانه ی خودش را ویران کرده است
و در ویرانههایی آباد غم میخورد
مثلِ باورِ خودت باش
مانند قلمی که گریهها را با اردی بهشت نقاشی میکند
افسوس آنگاه که گوش میسپارم
به نگاهی که دربن بستِ فقر پیر میشود
من مثلِ تو مثلِ یک چراغِ راهنما
چشمانم را به دست مصیبت سپردهام
مصیبت خود ِواقعی سه نقطه بود که
مسیرِ خود را پیرمردانه گُم کردند!
به اشکستان آب گوش بسپار
و به صدای رودِستان سکوت بدرود بگو
حادثه درمن تو و او
تصویری از رنجِ میدانی است
که آزادی اش را از دست داده است!
همیشه درمن زندگی میکنی
مثلِ دیوانگی ثانیه ، جنونِ دقیقه و جنوبِ ساعت
مثلِ آواره گی دلیل و دشواری زخم
زیستن در ضمیر این اکنون سخت است
او گزارهای است که هرگز نهاد نشد!
عابدین پاپی(آرام)
۱۹/۱۲/۱۴۰۲
«به جنابِ بسیار که دربسامدِ خودش عارف شد»
آقای مدرک؟
به شرطی تشریف بیارکه
میمِ خود را درخانه جا گذاشتهاید
و من چنین خوشحالم که با جنابِ درک دیدار میکنم
بیا چنین بیا فهمِ باشعور!
شعر قرن هاست درغیابِ تو سرما خورده است
و عطسه های کتاب از همین سبب گریانند!
بیا تا با یکدیگر
دیگری شویم و پروازِ عقاب را شاعرانه بِسُرائیم
من درخیالِ خیابان کلاغی سراغ دارد
که
بال های پرندگان را به پست مدرنیسم پست میکند
من خدای دیرینهای سُراغ دارم که
روز به روز نیهیلیسم میشود
وشب را با گنجشک های لیبرال سپری میکند
نگرد نیست
درخانه ی ما خیابان سال هاست که غایب است
و گاه آنان که خاموشند
ماه را به بیگانگان میفروشند
دیروز موبایلم زنگ زد
گویی که سُراغِ خودم را میگرفت
میگرفت
کاش میشد
باران را برسینه ی شب سنجاق میکرد
واز تاریکی آفتاب نمره ی بیست میگرفت
و هرکس
شبنم شعرِ دوست نداشته ی خود را میسُرود
دلیلِ ضمیرِ من
گُزارهای فلسفی دارد
و هرمتن ابژه های خودش را فرامتن میکند
خوانشِ این عبارت عبادتی فرامتن دارد!
و این یعنی همان دیگری که اندکی
مادرزاد رمزِ واژگان را با کلید صفحه باز میکند!
بیا تا با سوژه های بیابان نقش های خیابان را طراحیکنیم
پیرنگ درآخرِ هر سوبژه آغازِ به رویش میکند
وفرم چه عاشقانه پوزیتیویسم خود را
به دنیای پست مدرن نشان میدهد!
درخلقِ تصاویر درنگ نکن
رنگ حکمِ چیستانی دارد که لباساش خوش آهنگ است
و غم به مانندِ ضرب المثلی است که
مانندِ یک مَثَلْ اَمثال میشود!
من زاده ی همبسته هایی وابسته که
مفاهیم اسطورهای را موازی، نامتوازی میکنند
من همزادِ رومانتیکِ روستایی که کلیّتی از ارگانیکِ شهراست
و تو زیر ساختی
از متنِ یک پروازکه برخطوطِ اروتیک دست میکشد
تو زاده ی هنجاری خردستیزکه معنا رابه چالش میکشد
و درکوچه های پلی فونیک
مونوفونیک جمله ها را پارادکسیکال میکند
بیا از فراسوی دورتر ها نزدیک تر بیا
که
فهمی ازکبودِ طلوع درچهرهات نمایان است
و میخواهد هرمنوتیک غروب را به بایش بگذارد!
بسیار شباهت ندارم
به جنابِ بسیار که دربسامدِ خودش عارف شد
من از نسلِ کُهنهگیام که
نوروز حروف را به یاد ندارد!
ندارد
میدان به انقلابش که میرسد
هیچ بن بستی را به یاد ندارد
برگ به فصل که میرسد
آخرین نقطه ی کلمه را فراموش میکند
دراین بلوارِ خاموش از تو انتظاری نمیرود
تنها آدرس دست ها را برای من پست کنید
مشت درپازلِ به هم ریخته ی انگشت ها
به انقلاب میرسد!
عابدین پاپی(آرام)
۱۴/۱۲/۱۴۰۲
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
عابدین پاپی متخلص به آرام (زادهی ۱ خرداد۱۳۵۰- خرم آباد)، شاعر، نویسنده، نظریهپرداز و منتقد ایرانی است. این نویسنده، فعالیت فرهنگی و ادبی و روزنامهنگاری خود را ابتدا در شهرستان کرج آغاز نمود و بعد از آن در دو حوزهی گفتوگو و مقالهنویسی فعالیت خود را با روزنامههای مردمسالاری، عزت، زمان، اطلاعات، آرمان، شهروند و… تا به امروز ادامه داده است.
او نوشتارهای زیادی را به رشتهی تحریر درآورده که میتوان در دایرهی نظر و اندیشهی ادبی و اجتماعی اشاره نمود. پاپی شاعری معناگرا با رویکردی اومانیسم است واعتقاد دارد که گفتمان شعر با تکرار معنا مواجه شده و نوشتارهای نثر آن بیشتر رئالیسم و ذهنیت گرایی است.
از عابدین پاپی تاکنون نوشتارهای زیادی در رسانههای خارجی و رسانههای مجازی ایران بهچاپ رسیده است. شمار نوشتارهای این نویسنده در حوزهی علوم انسانی به بیش از ۵۰۰ مقاله میرسد. فعالیتهای این منتقد ادبی و شاعر در ۶ حوزهی: گفتارنویسی- طنز- دیالوگ- ژورنالیستی- نثر و شعر و سخنرانی میباشد که تاکنون ۶۰ سخنرانی تصویری وصوتی ازاین نویسنده منتشرشده است.
عابدین پاپی نزدیک به ۳۰ عنوان کتاب شعر و شعر منتشرشده دارد. آثار نثر او نیز به ۲۵ عنوان کتاب و یادداشت میرسد.
آثاری از او مثل: «گفتاورد قلم »، «تا اندازهی واژهها مینویسم»، «نویسشهایی در لابه لای پیادهرو»، «گفتهها و گُفتوگوها»، «کلمات بدون نقطه حرف می زنند» و «فکرها» تجدید چاپ میشوند.