تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

دو شعر از هادی ابراهیمی رودبارکی

دو شعر از هادی ابراهیمی رودبارکی


«یک»

 

اجاق کباب پز

روزهاست تن‌اش گرم نمی‌شود

در فضای باز وسایل اسقاطی

 

نگاه حسرت‌بارِ بی‌خانمان

چشم نمی‌کَند از آن

و بوی کباب گوشت و مرغ

در شامه‌اش می‌پیچد

 

 روز را

وانت بارها با سر و صدا

شروع کردند

عکس‌های کاندیداتورهای انتخابات

و شعارهای روی تابلوها

جمع می‌شوند.

وانت بار پرشده از

شعارهای اسقاطی.

 

 گرم نمی‌‌کند روز را

آفتاب زمستانی

تنها تن‌پوش سیاهی را از تن‌‌اش

در می‌آورد.

 

مردی که در انبوه موهای 

سر و صورت‌اش گم شده

دوباره در بستر کارتونی

زیر پتوی نمور

فرو می رود

تا گرسنگی به خواب رود.

 


«دو»

 

همه‌ی آنچه در سفره‌‌ی طعام

چیده شده لذید است

اما مدت‌هاست

گاه پدر

گاه مادر

بالا می‌آورند.

امروز نیز هر دو

با چهره‌ی فسرده و اندوهناک‌

بالا آورده‌اند.

 

هفته‌هاست

آن‌ها قرض بالا می‌آورند!

 

 

 

 

تبلیغات

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights