رضا هنری؛ جستجوگر نغمههای پنهان چهره در نقاب خاک کشید
رضا هنری: (۱۳ ژانویه ۱۹۵۵ – ۱۵ می ۲۰۲۳) – عکس از هامین هنری
آدمی مثل هر پدیدهی زندهای با همزاد خود – مرگ – متولد میشود و شانه به شانه آن میزید. جوانمرگی و کهنمرگی همیشه متضاد خود جوانزیستی و کهنزیستی را نیز در درون خود دارد و همگامی و همسویی مرگ و زندگی، جهانِ انسانی و در کل جهانِ همهی موجودات و جانداران را تشکیل میدهد. شاید رباعی زیر بهترین ترجمان جدال مرگ و زندگی در حیات آدمی باشد:
جان چیست غم و درد و بلا را هدفی
دل چیست درون سینه سوزی و تفی
القصه پی شکست ما بسته صفی
مرگ از طرفی و زندگی از طرفی
«ابوسعید ابوالخیر»
این را یادآور شدم تا اذعان کنم ذهن آدمی با پدیده مرگ ناآشنا نیست و از سویی نیز تنها، مرگاندیشی را بر زیستاندیشی ترجیح نمیدهد بلکه همواره عزیزترینهایش را بدون همزادش – مرگ – در سلامت و مانایی و ماندگاری میخواهد.
علیرغم واقعیت تلخ مرگ، باورپذیری مرگِ دوست هنرمند و نوازندهی چیرهدست؛ رضا هنری مثل همه دوستدارانش برای من نیز سخت و تحملناپذیر بود.
سال ۱۹۹۳ برای اولینبار با رضا هنری در چاپخانهی «ای – جی – ای» آشنا شدم. انسانی صمیمی و دوستداشتنی که میتوانستی پتانسیل بالای همکاری و خدمترسانی او را در همان ملاقات اول دریابی. خیلی زود جذب هم شدیم و دیدار فقط در محل کارش – در چاپخانه – پاسخ استمرار و تبادل دوستی را نمیداد و تبدیل شد به رفت و آمد خانوادگی و دوستی ماندگار.
رضا هنری به راستی استحقاق نام فامیلیاش را به تمام قد داشت. او طراح و گرافیست، تدوینگر خبرهای ویدیویی تلویزیونی، مستندساز، عکاس، شاعر و نوازندهی پیانو، آکاردئون، ویلون و کمانچه بود. بیش از سه دهه کمانچه، یارِغار و ساز تخصصیاش شدهبود. رضا هنری ورای همه اینها، انسان شرافتمندی بود که نقش کلیدی در حلقهی اتحاد هنرمندان و نوازندگان موسیقی ایرانی در شهر ونکوور را داشت. او همراه با هنرمند آواز؛ فتحیه هنری، دو فرزند هنرمند در حوزه موسیقی بهنامهای هدایت و هامین هنری تحویل جامعه هنردوست ایرانی داد.
رضا هنری در ۱۳ ژانویه ۱۹۵۵ (۲۳ دیماه ۱۳۳۳) در استان خراسان متولد شد. سالهای آغازین زندگی رضا هنری در بلوچستان سپری شده و از دوران کودکی شروع به یادگیری موسیقی سنتی در زاهدان میکند. هنری در رادیو تلویزیون ملی ایران به عنوان تکنسین صدا و بعد از آن بهعنوان سرپرست تولید و اشاعه موسیقی در سیستان و بلوچستان مشغول به کار می شود. او تئوری و ترکیببندی موسیقی را نزد استاد بزرگ محمدرضا شیرخدایی فرا میگیرد. هنری در سال ۱۹۸۵ به کشور کانادا مهاجرت میکند و پس از ادامه تحصیل در کالج نیاگارا، مدتی به کار در شبکههای تلویزیونی خبری در کانادا به عنوان تصویربردار و تدوین گر از جمله همکاری با تلویزیون CTV مشغول میشود. او تا هنگام مرگاش به فعالیتهای مختلف هنری و ترویج موسیقی سنتی و فولکلور ایران در کانادا میپردازد.
از جمله فعالیتهای او میتوان شرکت در برنامههایی که از طرف سازمانهای فرهنگی و یا فستیوالهای کانادایی برگزار میشد و اجرای کنسرتهای متعدد، اجرای چندین برنامه موسیقی برای رادیو CBC کانادا، تشکیل گروه وشان و تهیه ۳ سیدی موسیقی سنتی و فولکلور نامبرد. رضا هنری ۳ سی دی موسیقی تنظیم و ضبط میکند که اولی با نام «وشین» به اجرای قطعاتی از تصنیفهای شادیآفرین و خاطرهانگیز موسیقی سنتی و فولکلور ایرانی (بلوچستان) متمرکز شدهبود و سی دی دومی نیز که از ملودیها و تصنیفهای بسیار شاد و به اصطلاح مجلسی بلوچستان انتخاب شدهبودند، همراه با قطعاتی از موسیقی سیستان و جنوب خراسان (بیرجندی) که تا به حال شنیده و اجرا نشدهبودند، تهیه میکند. سومین سی دی او «دولت عشق» نام دارد که انتخابی از اشعار مولوی است. این ۳ اثر از کارهای ماندگار این هنرمند ایرانی در مهاجرت است.
همراهی گروه موسیقی وشان در دومین اجرای کنسرت ناصر مسعودی در ونکوور، یکی از کارهای گروهی رضا هنری و نوازندگان صاحبنام گروه وشان دراین شهر بود. او تلاشهای زیادی در تمرین آهنگها و آماده کردن گروه – بدون حضور خواننده – در جمع تمرینیشان بهخرج دادهبود که ناصر مسعودی پس از ورود در ونکوور و حضور در یک جلسه تمرینی مشترک، گروه وشان را مورد تقدیر قرار داده بود.
رضا هنری سهم بزرگی در حفظ و اشاعه گنجینه هنری و فرهنگی بلوچستان ایفا کرد. او در سفری چند ماهه به ایران، مستند «در جستجوی نغمههای پنهان» را در سال ۲۰۱۱ میسازد. این فیلم سفری است به استان سیستان و بلوچستان برای آشنایی با موسیقی غنی، زیبا و در عین حال کمتر شناخته شده این ناحیه که از شبکهی BBC فارسی پخش میشود.
او در گفتوگویی که در سال ۲۰۱۸ با شهرگان داشت، به نکات قابلتوجهای از چرایی کنسرت «در جستجوی نغمههای پنهان» که وام گرفته از فیلم مستندی به همین نام، ساختهی اوست، اشاره کرد که بخشی از آن را در زیر بازخوانی میکنیم:
«همانطور که میدانید این استان از دو منطقه سیستان و بلوچستان تشکیل شده. به رغم همسایگی، عوامل زیادی مانند تفاوتهای قومی، تاریخی، زبانی و حتی مذهبی این دو ملت را از هم متمایز میکند.
مردم بلوچ به زبان بلوچی، که خود گویشهای متفاتی دارد، صحبت میکنند ولی سیستانیها به زبان فارسی و با گویش یا لهجه سیستانی حرف میزنند.
موسیقی سیستان همانطور که فتحیه هم اشاره کرد، متاثر از موسیقی مقامی ایران هست که البته مانند دیگر نواحی ایران در ایجاد ردیفهای موسیقی سنتی نقش داشتهاست. ولی موسیقی بلوچی داستان دیگریاست و ویژگیهای خودش را دارد. حتی مقامها و گوشههای خود را داراست و دربرگیرندهی مجموعهای گسترده و غنی از موسیقی عرفانی، حماسی، تاریخی۔روایتی، عاشقانه و مجلسی میباشد.
در موسیقی بلوچستان از سازهای بیشتری نیز استفاده میشود که نواختن گروهی را جذابتر و موثرتر میسازد. در سیستان قبل از انقلاب توجه ویژهای به رقصهای محلی میشد. این رقصها که اغلب گروهی و معمولا تنها به وسیله مردها اجرا می شدند، به گونهای روایتگر رویدادهای تاریخی، و بیانگر خصوصیات و آرمانهای مردم سیستان بودند. خوب البته در برخی از جشنها، اعیاد و مراسم مذهبی، هنوز هم تا اندارهای از سازهای دهل و سرنا که در منطقه سیستان متداولترند استفاده میشود ولی متأسفانه از ترانهها و نغمههای زیبا و شاد مردم سیستان دیگر به غیر از خاطرهای دور چیزی باقی نمانده.
عشق و علاقه ما به فرهنگ و هنر باستانی و غنی مردم سیستان و بلوچستان و به ویژه هنر موسیقی شان از همان دوران نوجوانی در من و خانوادهام به وجود آمده و خوشبختانه به فرزندان و حتی دوستان و همکاران هنرمندمان نیز منتقل شدهاست…»
سال ۱۹۹۸ بود که قتلهای زنجیرهای توسط حکومت تمامیتخواه اسلامی به وقوع پیوستهبود و نویسندگان ما یکی پس از دیگری ربوده شده، خفه و سر به نیست میشدند و سپس کالبدهای بیجانش در اطراف تهران و زیر پلها یا جویها و بیغولهها پیدا میشدند. در دسامبر همان سال کانون نویسندگان ایران در تبعید – ونکوور که خود نیز عضوی از آن و یکی از برگزارکنندگان مراسم یادبود محمد مختاری و محمدجعفر پوینده بودم، از رضا هنری عزیز دعوت کردهبودم تا دقایقی را در این مراسم ساز بزند. سالن مملو از شرکتکنندگان و نویسندگان ایرانی و کانادایی بود. رضا ساز ویلون را انتخاب کردهبود. او جلوی میکروفون ایستاد و چانهاش را روی زیرچانه ویلون گذاشت و با دست راست آرشه ویلون را روی سیم ویلون کشید. رضا هیچکس را نمیدید. خود بود و سازش و سوزِ آن، که آب میشد و از چشمهایش بر گونههای استخوانیاش راه میجست و قطرههایش یکی پساز دیگری زیر پایش میریخت. رضا آرشه را روی ویلون میکشید و نمی دید که سالن دارد از بغض منفجر میشود. دیگر سکوت تاب این همه سوزِ سازش را نداشت. او داشت آهنگ مرا ببوس را مینواخت و اشکهایمان، گونههایمان را میبوسید. او هنرمند و فرهنگدوستی بود که تاب مرگ نویسندگان و فرهیختهگان کشورش را نداشت.
رضا هنری عاشق عکاسی بود. هر وقت فرصت مییافت به سراغ طبیعت میرفت و با عکسهایش سویهی دیگری از طبیعت را پیش چشمت میگذاشت. برای ذهن خلاق او دوربین سونی الفا کم میآورد. با نگاهی به چند عکس او در پایان این یادداشت، نمونهای از هنر عکاسی او را در مییابید. این عکسها از صفحه اینستاگرامی او گرفته شدهاست.
رضا هنری که از بیماری دیابت رنج میبُرد، سرانجام در ساعات اولیه بامداد دوشنبه ۱۵ ماه می ۲۰۲۳ در سن ۶۸ سالگی به دلیل ایست قلبی در خواب – ناشی از بیماری قند – که علم پزشکی اصطلاح (Sudden Heart Attack) یا حمله قلبی ناگهانی را بهکار میبرد، به جهان نیستمندان کوچ کرد.
مرگ هنرمند عزیزمان را به یارِغار و همکار او فتحیه هنری؛ خواننده فولکلور و آواز سنتی ایران، و دو فرزند هنرمند او هامین هنری؛ نوازنده سازهای کوبهای و هدایت هنری؛ گیتاریست و نوازنده سازهای زهی و همه هنرمندان و همکارانش صمیمانه تسلیت میگویم.
جای او و صدای ساز کمانچهاش در شهر ما خالی است. خاطرهاش پیوسته با ماست. نام و یادش مانا.
———
منابع مورد استفاده در این یادداشت:
– سایت شهرگان
– سایت سنتیها
– سایت بی بی سی فارسی
– سایت آپارات
چند عکس از گالری اینستاگرام رضا هنری که جزو آخرین عکسهای به ثبت رسیدهی اوست:
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
هادی ابراهیمی رودبارکی متولد ۱۳۳۳- رشت؛ شاعر، نویسنده و سردبیر سایت شهرگان آنلاین؛ مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کاناداست.
فعالیت ادبی و هنری ابراهیمی با انتشار گاهنامه فروغ در لاهیجان در سال ۱۳۵۰ شروع شد و شعرهای او به تناوب در نشریات نگین، فردوسی، گیلهمرد، گردون، تجربه، شهروند کانادا و مجله شهرگان آنلاین چاپ و منتشر شدند.
او فعالیت فرهنگی خود را در دیاسپورای ایران فرهنگی – کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز کرده و سپس در فرگشتی «آینده» و «شهروند ونکوور» را منتشر کرد و از سال ۲۰۰۵ تاکنون نیز سایت شهرگان را مدیریت میکند.
ابراهیمی همراه با تاسیس کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۳ در نورت ونکوور، به نشر کتابهای شاعران و نویسندگان دیاسپورای ایران فرهنگی پرداخت و بیش از ۱۰ کتاب را توسط نشر آینده و نشر شهرگان روانه بازار کتاب کرد. اولین انجمن فرهنگی-ادبی را با نام پاتوق فرهنگی هدایت در سال ۲۰۰۳ بههمراه تعدادی از شاعران و نویسندگان ایرانی ساکن ونکوور راهاندازی کرد که پس از تعطیلی کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۷ این انجمن با تغییر نام «آدینه شب» برای سالها فعالیت خود را بطور ناپیوسته ادامه داد.
هادی ابراهیمی رودبارکی در سال ۲۰۱۰ رادیو خبری-فرهنگی شهرگان را تاسیس و تا سال ۲۰۱۵ فعالیت خود را در این رادیو ادامه داد.
آثار منتشر شده و در دست انتشار او عبارتاند از:
۱- «یک پنجره نسیم» – ۱۹۹۷ – نشر آینده – ونکوور، کانادا
۲- «همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی» ۲۰۱۴ – نشر بوتیمار – ایران
۳- «با سایههایم مرا آفریدهام» گزینه یک دهه شعر – ۲۰۲۴ – نشر آسمانا – تورنتو، کانادا
۴- «گیسْبرگ درختان پائیزی» مجموعه شعرهای کوتاه و چند هایکوواره – در دست تهیه
۵- «ثریا و یک پیمانه شرابِ قرمز» گردآورد داستانهای کوتاه – در دست تهیه