ریشه و معنی نام «رودِ اترک» چیست؟
مقدمه:
در نوشتار پیشین ریشه نام شهر کهنِ “شوشتر” (شوش، تر) بررسی و نتیجه گیری شد که واژۀ “تر” (Tar) در نام “شوشتر” به معنی عامِ “مظهرآب” و در موردِ “شوشتر”، “رود” است. همچنین نتیجه گیری شد که رودِ “گرگر”، شاخهای از رود کارون که از “شوشتر” میگذرد علّت و عامل اساسی برای تشکیل شهر “شوشتر” از آغاز ایجاد این شهر بوده است و “شوشتر” وجود خود را مدیون وجود رود “گرگر” است. در نوشتار حاضر با استفاده از ریشه یابی و معنی واژۀ “تر” به ریشه یابیِ نام “رودِ اترک” (اَ، تر، ک) میپردازیم که همانند “شوشتر” واژۀ “تر” را در خود دارد. واژۀ “اترک” مرکب از سه بخش “آ” (A)، “تر” (Tr) و “ک” (Ak) میباشد. در این گفتار با بررسی اسناد و اطلاعات در مورد رودِ “اترک” و جاهای دیگری که دارای واژههای “آ” (A)، “تر” (Tr) و گویشهای دیگری از آن هستند و همچنین جاهائی که دارای پسوند “ک” (Ak) میباشند به تجزیه و تحلیل و ریشه یابی نام رودِ “اترک” میپردازیم. همچنین توضیح خواهیم داد که چرا این رود بنام “اترک” نامیده شده است [۱] .
همانگونه که گفته شد نام “اترک” از سه بخش “اَ” (A)، “تر” (Tar, Tr)، و “ک” (Ak) تشکیل شده است. تلفّظ دیگرِ نام “اترک”، “اتروک” (Attruck) میباشد [۲] که قابل بخش بندی به “اَ” (A)، “تر” (Ttr) و “اوک” (Uck) است. اگر این بخش بندی ها برای نام “اترک” یا “اتروک” پذیرفته شود آنگاه لازم میآید که ریشه و معنی هرکدام از این بخشها بدست آید. فرض ما بر این است که حرف “اَ” (A)، که پیشوندی برای “تر” (Tr, Ttr, Tar) است، خود مخفّف واژۀ “اَب” (Ab) و آن نیز گویشی از واژۀ “آب” (bĀ) میباشد. واژۀ “تر” نیز، خود به معنیِ عامِ “مظهرآب” و در مورد رودِ “اترک” به معنیِ “رود” است. پسوند “ک” در نام “اترک”، پسوندِ مکان میباشد و به معنیِ جا و محلِ “اتر” (ا، تر) یا “آب تر” است. به این ترتیب، نام “اترک” خواهد شد “محلِ آبِ رود” که در آن، مفهوم “آب” (bĀ)، یکبار در واژه یا پیشوندِ “اَ” (A) و یکبار در واژۀ “تر” آمده است. اگر تلفّظ “اتروک” (Attruck) مبنا قرار گیرد آنگاه پسوند “اوک” (Uck) میتواند گویشی از “اوک” (Owak) باشد که در آن، واژۀ “و” (Ow) گویشی از “اَب” و “ک” پسوند مکان خواهد بود. به این ترتیب نام “اتروک” نیز به همان معنیِ “محلِ آبِ رود” میباشد که در آن، مفهومِ آب سه بار میآید، یکبار در پیشوند “اَ” (A)، یکبار در واژۀ “تر” (Ttr) و یکبار نیز در پسوندِ “و” (Ow).
برای ارزیابی درجۀ اعتبارِ بخش بندیِ پیشنهادی برای نام “اترک” و ریشه و معنیِ آن که در بالا مطرح شد از نام جاهائی که در آنها پیشوند “اَ” (A) به معنیِ “آب” آمده و جاهائی که در آنها واژۀ “تر” به معنیِ “مظهر آب” و بخصوص “رود” آمده بهره گرفته خواهد شد و در پایان به جمع بندی و تجزیه و تحلیل و ریشه و معنی نام “رودِ اترک” باز خواهیم گشت.
تاریخچه و موقعیت جغرافیائی “رود اترک” (Atrak)
“اترک”، نام رودی خروشان و سیل خیز در شمال شرق ایران است. نام این رود با دیکتههای “اترک” (اتر، ک) (Atrak)، “اترِک” (Atrek)، “اترک” (Etrek) و “اتروک” (اتر، وک) (Attruck) آمده است [۳] . “رودِ اترک” در حدود ۶۷۰ کیلومتر طول دارد و جریان آب در آن از شرق به غرب است و نهایناً در خاک ترکمنستان و در خلیج حسینقلی به دریای خزر میریزد. بخشی از این رود، مرز ایران با ترکمنستان را تشکیل میدهد. امروزه آب رودِ “اترک” به دلیل مصرف در طول مسیر، فقط در زمانهای سیلابی و طغیان به دریای خزر میرسد[۴].
در منابع در دسترس از جمله ویکیپدیای انگلیسی و فارسی و وبگاه واژهیاب، مطلبی دربارۀ ریشه و معنی نام “اترک” یافت نشد.
پیشوند “اَ” (A) در نام “اترک” (اَ، ترک) به معنیِ “آب” است.
فهرستی از نام هفت جا که در آنها پیشوند “اَ” (A) و یا “آ” (Ā) به معنیِ “آب” میآید را در زیر میآوریم تا به استناد به نام آن جاها و مقایسه با نام “اترک” به معنیِ پیشوند “اَ” (A) در نام “اترک”، یعنی “آب” برسیم:
۱– پیشوند “اَ” (A) در نام “اَرس” (Arax) به معنیِ “آب” است.
“ارس” (اَ، رس) (Aras)، نام رودی است که از کوههای “بینگول” (Bingol) در آناتولی شرقی سرچشمه میگیرد و در منتهیالیه استان اردبیل به دریای خزر میریزد. این رود در بخشهائی از مسیر خود مرز میان ایران و نخجوان، ایران و ارمنستان و بالاخره ایران و جمهوری آذربایجان را تشکیل میدهد. نام ارمنیِ رود ارس “آراکس” (Arax)، نام آذربایجانیِ آن “آراز” (Araz) و نام یونانیِ آن “آراکسز” (Araxes) میباشد (ویکی پدیای فارسی). در ویکیپدیای فارسی دربارۀ واژۀ “ارس” آمده است این رود در سنن ارمنی به نام نوۀ بزرگ خاندان افسانهایِ ارمنیها، “هایک” نامگذاری شده است. تمدن “کورا- ارسی” (که از نام دو رودِ “کورا” و “ارس” گرفته شده) در پیش از تاریخ در منطقۀ بین دو رود “ارس” و “کورا” وجود داشته است. در ویکی پدیای فارسی همچنین آمده که واژۀ “آراکس” (Arax) توسط هرودوت[۵]، نه برای “رودِ ارس” بلکه برای رودِ “وولگا” بکار میرفته است. در ویکی پدیای انگلیسی[۶] “ارس” با دیکتههای”Araxes” ,”Araz” ,“Aras” و “Araks” میآید. از منظر تاریخی، نام ارمنیِ کهنِ این رود، “یرسخ” (Yeraskh) و نام گرجیِ کهنِ آن “رخسی” (Rakhsi) بوده است.
“رودِ ارس” همانند هر مظهر آبی در طبیعت، اصلیترین جاذبه را برای اسکان انسان داشته است همچنانکه “رودِ نیل”، “رودِ دجله”، “رودِ فرات”، “رودِ سند” (هندوس) و غیره عامل تشکیل تمدنهای کهن شدهاند. لذا جای تعجّب نیست که تمدنهائی از هزارههای پیشین از جمله تمدّن پیش از تاریخِ “کورا-ارسی” در حوضۀ آبریزِ “رود ارس” تشکیل شده باشد و نام خود را نیز از این رود و رود “کورا” (Kora) گرفته باشد.
نام “ارس” را میتوان به دو بخش “اَ” (A) و مخفف “اَب” (Ab)، گویشی از “آب” (Āb) و “رس” (Ras)، به معنی عامِ “مظهر آب” و در موردِ “ارس”، به معنی “رود” بخشبندی نمود. با پذیرش این بخشبندی، “ارس” به معنیِ “رودآب” یا “آب رود” خواهد بود.
۲– پیشوند “اَ” (A) در نام “رودِ اهر“ (Ahar River)به معنیِ “آب” است.
“رودِ اهر” (اَ، هر)، نام رودی است که شهر “اهر” در کنار آن واقع شده و شهر “اهر” نام خود را از این رود گرفته است. دربارۀ “رودِ اهر” و ارتباط آن با “شهرِ اهر” ذیلاً در شرح نام “شهر اهر” توضیح داده میشود.
۶– پیشوند “اَ” (A) در نام شهر “اهر” (Ahar)به معنیِ “آب” است.
“اهر”، (اَ، هر) نام شهری از شهرستانِ اهر و بخش مرکزی آن، در استان آذربایجانشرقی است. جیمز موریر[۷] درباره نام “اهر” میگوید: «به نظر میآید “اهر” کاندید خوبی است برای محل شهر تاریخی “هارا” (هار، آ)، یکی از سه شهری که بر طبق نوشته تورات، پادشاه آشور گروهی را به آنجا تبعید کرد». در اطراف شهر “اهر” آثار زیادی مربوط به دوران پیش از اسلام، به خصوص دوره ساسانیان به دست آمده است. حمداله مستوفی[۸] مینویسد: «اهرشهر کوچکی است و آب آن از رودی که به اینجا منسوب است، از جبال اشکنبر برمیخیزد و از عیون و قنوات نیز آب دارد». آرامگاه شیخ شهابالدین “اهر”ی، در این شهر قرار دارد[۹].
نام “اهر” را میتوان به دو بخش “اَ” (A) مخفّف “آب” و “هر” به معنی “آسیای آبی” قسمت کرد. با پذیرش این بخشبندی میتوان گفت “اهر” به معنیِ “آب” یا “رودی”[۱۰] است که آسیاب با آن کار میکند؛ بنابراین منطقی است اگر گفته شود زیستگاه “اهر” نام خود را از رود “اهر” گرفته است؛ نه برعکس. به این ترتیب واژه یا پیشوند “اَ” (A) در ابتدای نام “اهر” به معنیِ “آب” است و میتوان آن را با پیشوند “اَ” (A) در نام “ارس” مقایسه کرد.
۴– پیشوند “اَ” (A) در نام شهر “ابهر” (Abhar)به معنیِ “آب” است.
“ابهر” (اَب، هر)، نام شهری در استان زنجان و بخش مرکزی شهرستان “ابهر” میباشد. نام قدیمی اینجا، “اوهر” (Owhar) بوده است و مردم محلی آن را “اَبَر” (Abar) میگویند. نام “ابهر” به دو جزء “اَب” و “هر”، بخش شده است. در زبان تاتی، “ابهر” به معنی “آب آسیاب” است. ریزآبههای [۱۱] “ابهررود” از قدیم، آسیابهای زیادی را به چرخش درآورده که امروزه نیز چنین است. “ابهر” در دوره ساسانیان حصاری عظیم و دو دروازه شرقی و غربی داشته است که دروازه شرقی آن جنب “قلعه تپّه” بوده است. از جاهای دیدنی “ابهر”، سدّ “کینهورس” در ۱۴ کیلومتری جنوبغرب “ابهر”، در نزدیکی دهی به همین نام است. این سدّ بر روی شاخهای از شاخههای رود “ابهر” به نام رودِ “کینهوُرس” ساخته شده است. بقعه پیراحمد “زهر”نوش[۱۲]. مسجد جامع “قَروُه” (گرووه) (Garoweh?) و چشمه علی بولاغی از دیدنیهای “ابهر” است [۱۳] .
نام “ابهر” را میتوان به دو بخش “اَب” (Ab)، گویشی از “آب” (Āb) و “هر” به معنی “آسیای آبی” قسمت کرد و بدین ترتیب، معنی “ابهر”، “آسیای آبی” است و نام ” ابهر” به “آسیاب آبی” منتسب است. البتّه باید توضیح داده شود که پیدایش نام رودِ “ابهر” به احتمال زیاد، مقدم بر به وجود آمدن زیستگاه “ابهر” است؛ به این معنی که وجود رود و ایجاد آسیای آبی بر روی آن، باعث شده که این مکان بهتدریج به یک شهر بنام “ابهر” تبدیل شود. به این ترتیب جای شکی باقی نمیماند که پیشوند “اَب” (Ab) در نام “ابهر” (اَب، هر) به معنیِ “آب” (Āb) است.
۵– پیشوند “آ” (Ā) در نام “آهار” (Āhār)به معنیِ “آب” است.
“آهار” (آ، هار)، نام دهی در دهستان رودبارِ قصران (کوهساران؟) (کوه سران، کوه، سر، ران؟)، بخش رودبارِ قصران، شهرستان شمیرانات، استان تهران است. این دِه در ۱۴ کیلومتری فاصله هواییِ شمال میدان “تجریش” قرار دارد. نام باستانی آهار،”اوهار” (Owhār) بوده است. امروزه نیز به محلی که در مدخل این دِه است و در انتهای جادّه “فشم” و ایگل قرار دارد،”ایگل اوهر” (مرکّب از دو نام “ایگل” و “اوهر”؟) گفته میشود. “اوهر” به معنی آبادی ای است که آب فراوان، برای احداث آسیا دارد. آتشگاه قصران (Ghasran Temple) در مرز مشترک “آهار” و شهرستانک قرار دارد [۱۴] .
نام “آهار” را میتوان به دو بخش آ (Ā)، مخفّف “آب” و “هار” (Hār)، گویشی از “هر” به معنی آسیای آبی تقسیم کرد؛ بنابراین، معنی نام “آهار”، “آسیای آبی” خواهد بود. چنانکه در شرح نام “اهر” گفته شد نام دیگرِ شهرِ “اهر”, “هارا” (هار، آ) بوده است که شباهت زیادی به “آهار” (آ، هار) دارد و دقیقا هم معنیِ یکدیگرند.
با توجه به وجود آتشگاه، در منطقهای که زیستگاه “آهار” در آن قرار دارد و شواهد دیگر میتوان گفت، زیستگاه “آهار” دارای تاریخچهای طولانی است و احتمالاً عمر این زیستگاه به پیش از تاریخ میرسد.
واژه یا پیشوند “آ” (Ā) در نام “آهار” بدون شک به معنیِ “آب” است. یکی از دلایل این استنباط، گویشِ دیگرِ نام این مکان میباشد که آن را “اوهار” (Owhār) میگویند. محلّیها نیز آن را “اوهر” (Owhar) تلفظ میکنند که نشان از تشابه نامِ آن با “اهر” (Ahar) و “اَبهر” (Abhar) میباشد.
۶– واژۀ “آوه” در نام شهر“آوه” (Āveh) به معنیِ “آب” است.
“آوه” (آو، ه)، نام شهری است در بخش مرکزی، شهرستان ساوه که در جنوب این شهر واقع شده است. نام دیگر شهر “آوه”، “آبه” است. بزرگان اهل این شهر را “آوی” و “آبی” و “آوجی” هم گفتهاند [۱۵] .
۷– واژۀ “آو” (Āv) در نام شهر “آوج” (Āvaj) به معنیِ “آب” است.
“آوج” (آو، ج)، نام شهری و شهرستانی در استان قزوین است. نام دیگرِ این شهر “آوا” (vāĀ) میباشد.
با توجه به اینکه پیشوند “اَ” (A) و یا “آ” (Ā) و همچنین “آو” (ĀV) در ۷ نام فوقالذکر به معنیِ “آب” آمده، میتوان استنباط کرد که پیشوند “اَ” در نام “اترک” نیز به معنیِ “آب” میباشد.
واژۀ “تر” (Tr) در نام “اترک” (Atrak) به معنیِ “رود” است.
فهرستی از نام ۱۴جا را که در نام آنها واژۀ “تر” و یا دیگر گویشهای آن، “تار” و “تیر” آمده در زیر میآوریم تا به استناد آنها نشان بدهیم واژۀ “تر” در حالت عام, به معنیِ “مظهرآب” و در نام “اترک” به معنیِ “رود” میباشد.
۱– شهر “الشترِ” لرستان “Aleshtar”
“الشتر” (ال، ش، تر) نام شهری در بخش مرکزی، شهرستان سلسله، استان لرستان است. نامهای قدیمیِ “الشتر” عبارتند از: “لاشتر”، “الیشتر”، “اشتر”، “لیشتر”، “نیسا؟” و “قلعۀ مظفری”. خاورشناسان، “الشتر” را همان “نیسا” دانستهاند که در کتیبۀ بیستون آمده است. سفالهای منقوش و اشیاء برنزی که در دشت “الشتر” کشف شده، نشانی از آبادانی این سرزمین در دورههای کهن است. حمداله مستوفی[۱۶] به وجود آتشکده “اروخش”، “اردخش”، “اروحش” و یا “اردحش” که قبلاً در آنجا وجود داشته، اشاره میکند[۱۷].
با توجه به آنچه دربارۀ نام “الشتر” گفته شد یکی از نامهای “الشتر”، اشتر (Ashtar) است، بدون آنکه پیشوندِ “ال” (Al) داشته باشد همچون “اشترک” ارمنستان. همچنین جاهای چندی در ایران هست که در انها واژۀ “ال” وجود دارد. مثل البرز، الوند و غیره.
۲– روستای “طرود” (ترود) سمنان (Torud)
“طرود” (ترود) (تر، رود؟)، نام دهی در دهستان “طرود”، بخش مرکزی، شهرستان شاهرود، استان سمنان است.
ریشه نام “طرود” را میتوان به دو گونه تفسیر کرد. اوّل اینکه نام “طرود” (ترود) از دو بخش “تُ” (To)، گویشی مخفف از “تُه” (Toh) به معنیِ “گرم”، “گرما” و “رود” تشکیل شده است. در این صورت نام “طرود” به معنیِ “رودِ گرم”، یا “گرم رود” خواهد بود. دوّم اینکه نام “طرود” در اصل، “طررود”یا “تررود” (با تشدید حرفِ “ر”) بوده است. در این صورت این نام, از دو بخش “طر” (تر) و “رود” تشکیل میشود که واژۀ “طر” در آن، خود به معنیِ “مظهرآب” در حالت عام و در این مورد, “رود” است. بنابراین مفهومِ “رود” در نام “طررود”, یکبار در واژۀ “طر” (تر) و بار دیگر در واژۀ “رود” میآید.
۳– منطقۀ “ترودِ” ترکیه (Troad)
“ترود” (تر، رود) یا “ترواس” (Troad, Troas)، نام منطقهای در شمال غربی آناتولیِ (آناطولیِ) ترکیه میباشد که مرکز آن، در گذشته های دور, شهری کهن به نام “تروی” (Troy) یا “ترویا” (Troia) بوده است. این منطقه نام خود را از “تاوروس” (Taurus) از زبان هیتیها (Hittites) گرفته است. هیتیها قومی بودند که در آناتولی سکونت داشتهاند. زبان هیتی شاخهای از زبانهای آناتولی (Anatolian Languages) و آن نیز شاخهای از زبانهای هندو- اروپائی است [۱۸].
ریشه نام “ترودِ” ترکیه را، همانند ریشه نام “طرودِ” سمنان میتوان به دو گونه تفسیر کرد. اوّل اینکه نام “ترود” (Troad) از دو بخش “ت” (T) مخفف “ته” (Th) به معنیِ “گرم و گرما” و “رود” (Road) گویشی از “رود” (River) باشد. دوّم اینکه نام “ترود” (Troad) در اصل “تررود” (Trroad)، با تشدید حرفِ “ر” بوده باشد. در این صورت بخش “تر” (Tr) به معنیِ “مظهرآب” در حالت عام و به معنیِ “رود” (River), در مورد نام “ترود” (Trroad) خواهد بود.
۴– روستای ” توروسِ” ترکیه (Toros Village)
” توروس” (تور، روس)، نام دهی کهن در استان مرسینِ کشور ترکیه است که ریشۀ نام خود را از رشته کوههایی که دهِ مذکور در آن قرار دارد؛ یعنی رشته کوههای “تاوروس” (Taurus) گرفته است. این دهِ ییلاقی در جنوب ترکیه قرار دارد و جزو منطقه اردملی (Erdemli District) میباشد [۱۹] .
۵– شهر اسطورهای “ترویِ” ترکیه (Troy)
“تروی” (تر، روی) یا (ترویا)(Troy, Troia) ، نام شهری کهن در منطقه آناتولی و در شمال غرب ترکیه است. در زبان لاتین به این شهر “ترویا” (Troia)، در زبان هیتی “ترووشیا” (Truwisha) و در ترکی “تروا” (Truva) یا “ترویا” (Troya) میگویند. نام امروزیِ این زیستگاهِ کهن در کشور ترکیه “حیصارلیک” (Hisarlik) است. جنگ ترویا (Trojan War) در این شهر رخ داده است. امروزه خرابهها و آثار این شهر که در حفاریهای باستانشناختی آشکار شده، مورد بازدید جهانگردان قرار میگیرد [۲۰] . داستان اسبِ “ترویا” مربوط به این شهر بوده و جنگ ترویا (Trojan War) در دشت “ترود” (Troad) رخ داده و منجر به سقوط این شهر شده است. دو گفتار اسطورهایِ منظومِ ایلیاد و اُدیسه از هومر [۲۱] بر رخدادهای این شهر متمرکز میباشند.
ریشۀ نام “تروی” را میتوان به دو گونه تفسیر کرد. اوّل اینکه “تروی” را مرکب از دو بخش “ت” (T)، گویشی از “ته”، به معنیِ “گرم” و “گرما” و “روی”، گویشی از “ری” به معنیِ “مظهرآب” در حالت عام و به معنیِ “چشمه” در مورد شهر “تروی” دانست. در این صورت, ریشه و معنی “تروی”, مظهری از “آبِ گرم” یا “گرماب” خواهد بود که در مورد “ترروی”, چشمه آبگرم باشد. دوّم اینکه فرض کرد تلفظ نام “تروی” در اصل، “ترروی” (Trroy) بوده که در آن، حرفِ “ر” (R) دارای تشدید بوده است و این تشدید, در طول زمان حذف شده باشد. در این صورت نام “ترروی”، قابل بخشبندی به دو بخشِ “تر” (Tr)، گویشی از “تر” (Tar)، به معنی “مظهر آب” در حالت عام و در این مورد “رود” و “روی” (Roy)، گویشی از “ری” (Rey) و آن هم به معنیِ “مظهرآب” خواهد بود و مفهوم “آب” در نامِ “ترروی” (Trroy) دوبار آمده است, یکبار در واژهِ “تر” (Tr) و بار دوم در واژهِ “روی”(Roy).
با توجه به اهمیت اسطورهای، باستانی و تاریخیِ شهر کهنِ “تروی” در نوشتارآینده دربارۀ ریشه و معنیِ این نام و علت نامگذاری محل آن، به تفصیل سخن گفته خواهد شد.
۶– قناتِ علی آباد “ترکن“ (Aliabad-e-Tarkan Qanāt)
” علی آبادِ ترکن” (تر، کن)، نام قناتی در دهی به همین نام، بخش ششتمد، شهرستان سبزوار است[۲۲] (ویکی پدیا فارسی، ذیل “فهرست قناتهای شهرستان سبزوار”).
نام “ترکن” را میتوان به دو بخش “تر” و “کن” بخشبندی نمود که در آن، هر دو واژۀ “تر” و “کن” در حالت عام، به معنیِ “مظهرآب” میباشند. ولی در مورد “قنات علیآبادِ ترکن” واژۀ “تر” اشاره به یک “قنات” دارد.
۷– آبشارهای “تیرکن” (Tirkan)
آبشارهای”تیرکن” (تیر، کن)، نام تعدادی آبشارِ پی در پی در جائی بنام هفتآبشار، در جنگل لُفوز (Lofuz) در دِهِ “تیرکن”، یکی از روستاهای درازکلا در مرز شهرستانهای بابُل و سوادکوه میباشد. دسترسی به درازکلا و “تیرکن” و آبشارهای “تیرکن” از بابُل و جادۀ گنجافروز میّسر است [۲۳] .
نام “تیرکن” را میتوان به دو بخش “تیر” و “کن” بخشبندی نمود که در آن، هر دو واژۀ “تیر” و “کن” در حالت عام, به معنیِ “مظهر آب” میباشند. ولی در مورد آبشارهای “تیرکن” واژهای “تیر” و “کن” اشاره به آبشار (انواع خاصی از مظهر آب) دارند .
۸– “طرق رودِ” نطنز (Targhrud)
“طرق رود” (طر، ق، رود)، نام شهری از توابع بخش مرکزی، شهرستان نطنز در استان اصفهان است. نام دیگرِ این محل, “طرق” میباشد (بدون قیدِ “رود”). دِههای “تار” و “کشه” (آبکشه) جزو محلّات “طرق رود” هستند. “طرق رود” دارای آثار باستانی و تاریخی فراوانی از جمله قلعه خشتی دوره اشکانی و “دریاچه طرق” میباشد.
نام “طرق رود” از دو بخش “طرق” و “رود” تشکیل شده است که در آن، واژۀ “طرق”، عربی شدۀ واژۀ “ترک” (Tark,Tarak) است [۲۴] .
۹– “دریاچۀ تارِ”دماوند (Tār Lake)
“دریاچه تار”، نام دریاچهای در ۱۵ کیلومتری شرق شهر دماوند، شهرستان دماوند، استان تهران است [۲۵] .
واژۀ “تار” (Tār), گویشی از “تر” (Tar) و به معنی عامِ “مظهرآب” و در مورد “دریاچۀ تار”، یک دریاچه میباشد.
۱۰– “تنگۀ رودِ تارا” مونته نگرو (Tara River Canyon)
“تنگۀ رود تارا” (تار, ا) یا “تارِ” (Tara, Tare)، نام دره یا تنگهای است که منتسب به رود “تارا” میباشد. این دره ۸۲ کیلومتر طول دارد و ۶۰ کیلومترِ نهایی آن، مرز کشورهای بوسنی هرزگوین، صربستان و مونته نگرو را تشکیل میدهد. این دره بهعنوان پارک وحشِ ملّیِ مونته نگرو ثبت جهانی شده است. رود “تارا” این دره را شکافته و بوجود آورده است [۲۶] .
واژه “تارا” را میتوان به دو بخشِ “تار”، به معنی “مظهر آب” در حالت عام و در این مورد، “رود” و “آ” (Ā)، گویشی مخفف از “آب” بخشبندی کرد؛ در اینصورت “تارا” به معنیِ “رود آب” است. با توجه به این تجزیه و تحلیل ملاحظه میشود که معنیِ “آب” در نام “رودِ تارا” سه بار آمده است؛ یک بار با واژه “تر”، یک بار با واژۀ “آ” (A) و بار سوّم با واژۀ “رود”.
۱۱– “تیرآبادِ” میانه (Tirabad)
“تیرآباد” (تیر، آباد)، نام دهی در دهستان بروان غربی، بخش ترکمانچای، شهرستان میانه، استان آذربایجان شرقی است [۲۷].
۱۲– “تیرآبادِ” نائین (Tirabad)
“تیرآباد” (تیر، آباد)، نام دهی در دهستان بهارستان، بخش مرکزی، شهرستان نائین، استان اصفهان است [۲۸] .
۱۳– “تیرآبادِ” زاهدان (Tirabad)
“تیرآباد” (تیر، آباد)، نام دهی در دهستان تمین، بخش میرجاوه، شهرستان زاهدان، استان سیستان و بلوچستان است [۲۹] .
۱۴– “تیرآبادِ” خاش (Tirabad)
“تیرآباد” (تیر، آباد)، نام دهی در دهستان “اسکل آباد”، (اس، کل، آباد) بخش نوک آباد، شهرستان خاش، استان سیستان و بلوچستان است [۳۰] .
در نامهای “تیرآباد” میانه، “تیرآبادِ” نائین”، “تیرآبادِ” زاهدان و “تیرآبادِ” خاش، واژۀ “تیر” (Tir) به احتمال قوی گویشی از “تر” (Tar) و به معنیِ عامِ “مظهرآب” میباشد. احتمال ضعیف تر آن است که در این چهارجا واژۀ “تیر” برگرفته از “ایزدبانوی باران و آب” باشد.
تجزیه و تحلیل و ریشهیابی
همانگونه که در مقدمۀ این نوشتار آمد نام “اترک” از سه بخش “اَ” (A)، “تر” (Tar)، “ک” (Ak) تشکیل شده است. همچنین باید توجه داشت که “اترک” نام یک “رود” میباشد و لذا این نام با مفهوم “آب” ارتباط دارد. نظر نگارنده بر این است که واژه یا پیشوند “اَ” در نام “اترک”، خود مخففِ واژۀ “اَب” (Ab) و آن نیز گویشی از “آب” (bĀ) میباشد. برای اثبات این نظر به شرح نام سه جا پرداخته شد که در آنها واژه یا پیشوندِ “اَ” (A) به معنیِ “آب” (bĀ) آمده است. این جاها عبارتند از: رودِ “ارس”، رودِ “اهر” و شهرِ “اهر” که در آنها پیشوند “اَ” به معنیِ “رود” یعنی مظهری از “آب” است. همچنین شرح نام سه جای دیگر آورده شد که واژۀ “آ” (Ā) در آنها گویشی دیگر از “اَ” (A) و به معنیِ مظهری از “آب” است. این نامها عبارتند از “آهار” (آ، هار)، “آوه” (آ، وه) و “آوج” (آ، وج). گویشِ “اَب” (Ab) در شرح نام رود “ابهر” (اَب، هر) نیز آمد که در آن، پیشوند “اَب” (Ab) به معنیِ “آب” (bĀ) میباشد. در تمامی این هفت جا، پیشوندهای “اَ” (A)، “آ” (Ā) و “اَب” (Ab) به معنیِ “آب” آمدهاند. لذا میتوان استنباط نمود که پیشوند “اَ” (A) در نام “اترک” نیز به معنیِ “آب” میباشد. لذا نام “اترک” میتوانست “آبترک” (Ābtrak, Ābtarak)، “اَبترک” (Abtrak) و یا “اوترک” (Owtrak) باشد.
برای اثبات این نکته که واژۀ “تر” (Tar) در نام “اترک” به معنیِ “مظهرآب” و در مورد “رود اترک” به معنیِ “رود” است شرحِ هفت جا آورده شد که در آنها واژۀ “تر” (Tar) یا “طر” میآید. این جاها عبارتند از: “الشتر” (ال، ش، تر)، روستای “طرود” (تررود) (تر، رود)، منطقۀ “ترود” (تر، رود) (Troad) ترکیه، روستای “توروسِ” (Toros) ترکیه، شهر اسطورهای “تروی” (تر، روی) (Troy, Trroy?) ترکیه، “طرق رود” (تر، ق) و قنات علی آباد “ترکن” (تر، کن) (Tarkan). واژۀ “تر” (Tar, Tr) در این نامها در حالت عام به معنیِ “مظهرآب” و در اغلب آنها نام “رودی” است و فقط در موردِ قناتِ “ترکن”، این “مظهرآب”، یک “قنات” است. واژۀ “تار” (طار)(Tār)، گویشی از “تر” (Tar) نیز به همان معنی عامِ “مظهرآب” است که در موارد “دریاچۀ تار” و رودِ “تارا” (تار، آ) مونته نگرو نامِ “رود” میباشد.
دربارۀ واژۀ “تیر” شواهدی آورده شد که این واژه در نام برخی جاها گویشی دیگر از واژۀ “تر” بوده که در حالتِ عام، به معنیِ “مظهرآب” و در حالتهای خاص میتواند به معنیِ “آبشار”، “رود” و غیره باشد. برای اثبات این نکته نام آبشارهای “تیرکن” (تیر، کن) را آوردیم که در آن، واژۀ “تیر” به معنیِ “آبشار” آمده است. علاوه بر این شرح چهارجا آورده شد که در آنها واژۀ “تیر”، به احتمال قوی به معنیِ نوعی “مظهرآب” آمده است. این چهارجا عبارتند از “تیرآبادِ” زنجان، “تیرآبادِ” میانه، “تیرآبادِ” زاهدان و “تیرآبادِ” خاش.
در مورد پسوندِ “ک” (Ak) در آخرِ نامِ “اترک” (اَ، تر، ک) گفتنی است پسوند “ک” در نام بسیاری جاها به معنیِ جا و مکان و محل است. مثلاً وقتی گفته میشود “انارک” (انار، ک)، “نخلک” (نخل، ک)، “کُنارک” (کُنار، ک) و غیره، منظور این است که این نامها به ترتیب به معنیِ محلِ درخت انار، محلِ نخل، محلِ درخت کُنار و غیره است. لذا در معنیِ نام “اترک” (Atrak) نیز، پسوندِ “ک” (Ak) به معنیِ محلِ “اَتر” (Atr)، یعنی محلِ “آبتر” (آب، تر) میباشد.
دربارۀ اینکه دو واژۀ “تر” و “تیر” هردو گویشی از یک مفهوم، یعنی “مظهرآب” هستند و دیگر معنیهای واژۀ “تیر” و ارتباط آن معنیها با “آب” نیز توضیحهای زیر لازم به نظر رسید:
- در دو نامِ “آبشارهای تیرکن” (تیر، کن) (Tirkan) و “قنات علیآبادِ ترکن” (تر، کن) (Tarkan)، اولاً واژۀ “کن” در این دو نام، مشترک است؛ ثانیاً یکی نامِ “آبشار” و دیگری نام “قنات” (قنات، جمع عربی شدۀ “کن”) میباشد که هر دو، مظهرهائی از “آب” هستند. سوّم اینکه واژۀ مشترکِ “کن” در آن دو، خود به معنیِ عامِ “مظهرآب” میباشد. این شواهد نشان میدهند که دو واژهِ “تر” و “تیر”، هم ریشه، هم معنی و همزاد میباشند.
- واژههای “تیر” و “تر” که در نامهای “تیشتر” (تیش، “تر”) در زبان پهلوی، “تیشتره” (تیش، “تر”، ﻫ) در اوستا و “تشتر” (تش، “تر”) و “تیر” در منابع زرتشتی [۳۱] (همگی “ایزدبانوی آب و باران”) میآیند به روشنی نشان میدهند که دو واژۀ “تر” و “تیر”، هم معنی و هم ریشهاند و هر دو به معنیِ “مظهرآب”، اعم از “رود”، “چشمه”، “قنات”، “آبشار”، “دریاچه” و هرگونۀ دیگری از آبهای شیرین و باران میباشند.
- واژۀ “تیر” در عین حال، نام ماه چهارم از سال شمسی، نام سیارۀ عطارد و نام جشن تیرگان (روز تیر از تیرماه، برابر با روز سیزدهم تیرماه) میباشد. جشن تیرگان که در آن، برای باریدن باران دعا میشود از یک سو و ارتباط تیرگان با “تیشتر”، ایزدبانوی باران و آب و همچنین مراسم آبپاشان و آبریزگان در جشنِ تیرگان، همگی ارتباط واژههای “تر” و “تیر” را با “آب” نشان میدهند [۳۲] .
سخن آخر:
نام “اترک” مرکب از سه بخش “اَ” مخفّفِ “آب”، “تر” به معنیِ عامِ “مظهرآب” و در نام “اترک” به معنیِ “رود” و “ک” پسوند محل و مکان میباشد. با توجه به اینکه یکی از معنیهای واژۀ “آب”، “رود” است (همچون پنجاب، میاندوآب و غیره) ملاحظه میشود که مفهومِ”آب” در نام “اترک”، یکبار با واژۀ “اَ” و بار دوّم با واژۀ “تر” میآید. لذا وقتی گفته میشود “رودِ اترک” در واقع مفهومِ “آب” سه بار در این نام میآید: یکبار در واژۀ “رود”، بار دوّم در پیشوند “اَ” (A) و بار سوّم در واژۀ “تر”. به عبارت آخر “رود اترک” به معنیِ “رودِ، رودِ، رود” میباشد. البتّه این گونه تکرارِ یک مفهوم در چند واژه در برخی نامِ جاها بسیار معمول است, مثل “کوهِ قرهداغ” (داغ در زبان ترکی، خود به معنیِ کوه است)، “رودخانۀ پنجاب” (واژۀ “آب” در نام “پنجاب” خود به معنیِ “رود” است) و غیره.
۱ – برای ریشهیابیِ نام رودِ “اترک” به گفتار پیشین دربارۀ ریشۀ نام “شهر شوشتر” نیز رجوع شود.
۵ – Herodotus: Greek historian, c.484 – c.425BC
۷ – James Justinian Morier,a British diplomat (۱۷۸۰- ۱۸۴۹)
۸ – ابی بکر بن حمد بن نصرِ مستوفیِ قزوینی، شاعر و نویسنده قرن هشتم هجری قمری
۱۰-یکی از معانی واژه “آب” در زبان فارسی “رود” است؛ برای مثال گفته میشود “دوآب”، “پنجاب”؛ همانند اینکه گفته میشود “هشترود”، “دورود”.
۱۱ – در واژۀ “ریزآبه”، واژۀ “ریز”، خود به معنیِ “مظهر آب”، اعم از “چشمه” و یا “رود” میباشد. بنابراین “ریزآبه” به معنیِ “محلِ ریز آب”، “محل چشمۀ آب” یا محلِ “رود آب” است.
۱۲ – به ریشه واژه “زهر” دقّت شود. اگر منظور این باشد که پیراحمد “زهر” نوشیده است و این امر باعث نامگذاریِ این بقعه شده کمی سبک به نظر میرسد. به نظر نگارنده “زهر” از دو کلمه “ز” مخفّف “زه” به معنی “مظهر آب” و “هر” به معنی آسیاب آبی درست شده است.
۱۶ – ابی بکر بن حمد بن نصرِ مستوفیِ قزوینی، شاعر و نویسنده قرن هشتم
۱۹ – ویکیپدیای انگلیسی، ذیل “Toros, Erdemli”
۲۱ – Homer, ̀Iliad and Odyssey, Troy Story.
۲۲ – در نزدیکیِ دهی بنام “تیرکن” جائی بنام “هفت آبشار” پلکانی در جنگل “لفوز” (Lofuz) وجود دارد. شباهت نام “تیرکن” با “ترکن” از یک سو و اینکه “تیرکن” نام آبشار و “ترکن” نام قناتی میباشد و هر دو “مظهر آب” هستند از سوی دیگر امری جالب توجه است.
۲۳ – وبگاه www.beytooteh.com، بخش گردشگری، راهنمای سفر به هفت آبشار “تیرکن”
۲۴ – به شباهت واژۀ “ترک” در نام “طرق رود” و “ترک” در نام رود “اترک” توجه شود.
۳۱- در شرح “ریشهنام شوشتر” دربارۀ واژههای “تیشتر”، “تشتر” و “تیشتره” و ارتباط آنها با واژههای “تر” و “تیر” توضیح بیشتری داده شد.
۳۲- در تاریخهای ترادادی، تیرگان روز اسطوره آرش کمانگیر است. در این روز، “آرش” (آ، رش؟) کمانگیر از فراز کوه البرز، جان خود را در “تیر” مینهد و آن را پرتاب میکند تا مرز ایران با توران، هرچه دورتر قرار گیرد. جشن “تیرگان” در گرامی داشت “تیشتر” (ستارۀ باران آور در فرهنگ ایرانی) است و بر پایۀ “تراداد” (تر، آ، داد) در سیزدهم تیرماه انجام میشود. جشن تیرگان همراه با “آبپاشی” و “آبریزگان” و نیایش برای بارش باران بوده است که امروزه هنوز در برخی جاها انجام میشود.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید
با درود. بدون مراجعه به واژه نامه زبانهای هندوایرانی کهن (سنسکریت، اوستایی، پهلوی) و جغرافیای تاریخی کهن منطقه، به روش قیاسی شخصی سخن گفتن از اتیمولوژی اسامی جغرافیایی صرفا شبه علم میشود:
معنی نام رود اترک
در جغرافیای منسوب به موسی خورنی در گرگان از سه رود ماکسیرا (رود شور)، خرینداس (رود ستبر) و سرارور (دارای موجودات موذی) نام برده شده است که به ترتیب رود سومبار، رود اترک و رود گرگان هستند. نظر به مطابقت رود خرینداس (رود ستبر) با اترک، نام اترک را می توان به صورت اتّ-ریچ به معنی رود آبیاری نیرومند گرفت.
در تبدیل اتریچ به اترک گفتنی است: طبق لغت نامۀ دهخدا چ گاه به «ک» بدل شود:
پوچ = پوک.
چلپاسه = کربسه. کلباسو
چمچه = کمچه.
کرچ = کرک (مرغ…).
انچوچک = انچوکک.