زبان و طبیعت رمزگونه در مجموعهی شعر امپرسیون بیرون غار سرودهی شهین خسروی نژاد
یکی از تکنیکهای زبان که بسیاری از شاعران از آن بهره میجویند استفاده از عناصر طبیعی و بازنمایی جلوههای متفاوتی از آنهاست، بهعبارتدیگر شاعر با درگیر کردن این عناصر با زبان و ارائهی متفاوتی از ساختار و الگوهای از پیش تعیینشده در سطح شعر میکوشد تا وجه متفاوتی از یک حقیقت و یا رویدادهای بیرونی را با ارجاع به این عناصر نشان دهد، در اینچنین تکنیکی بسیاری از معانی ضمنی یا تلویحی شده و مخاطب را بامعنای اصلی و محتوای کلی زبان شعر درگیر میکند. اینچنین زبانی عمو ما ساده نیست و هر کلمه در جایگاه خود میتواند به چند پدیدهی خاص ارجاع داشته باشد، اما مهمترین چیز تکنیک رمزگشایی و آشناییزدایی کردن از عناصر شناختهشدهی طبیعی است که برای ارجاع به یک رویکرد خاص حقیقی در فضای خارج از شعر بهکار میرود.
شهین خسروی نژاد از شاعران معاصر در مجموعهی امپرسیون بیرون از غار که توسط نشر نگاه و بهصورت الکترونیکی در نشر ناک جا منتشر شده است، از اینچنین تکنیکی بهره برده است، که موجب شده است فضای متفاوتی را از زبان و چینش رمزگونهی اشیا و نگاه شاعرانهی خود ارائه دهد. عناصر طبیعی نقش قوی بازی میکنند شاعر میتواند این عناصر را با رویدادهای اجتماعی پیوند دهد و به پدیدههای طبیعی تجسم مادی و حقیقی ببخشد
مهندس تجربه کار
در تنگی اتاق های خانهاش
لایههای عظیمی دارد
از دریاها و جنگلهایی
که تمامی این سرزمین بود
او هر شب لابه لای سرخسها و صدفهای
میلیون ساله میخوابد (صفحهی ۲۳)
استراتژی شاعر چرخش میان زمان و فضای مختلف و متفاوت است، اما کلمات چیدمان و آرایش خاصی دارند و به نوعی زبان در ابن مجموعه پیچیده شده در عناصر طبیعی است، در بسیاری از سطرها عناصر طبیعی جایگزین نگاه انتقادی شاعر میشوند و به نوعی سمبل کی نگاه او را با طبیعت پیوند میدهد. اما طبیعت بهکار گرفتهشده در این مجموعه یک طبیعت عادی نیست، بلکه در بیشتر موارد کارکردهای نمادین دارد و به نوعی شاعر را در ارجاع به دغدغههایش رهنمون میسازد . تکرار عناصر طبیعی هم نیز به نوعی تمایل شاعر را برای استفاده و کار گیری چندوجهی از آنها نشان میدهد.
تنها وقتی که باد میوزد شدید
اما از میان برگهای ضخیم ریواس
میگذریم بااحتیاط
تنها وقتی که بر گهای ریواس
نیلوفرهای آبیاند
گل به گل
بر پهنهی بیابان، پهن (صفحهی ۳۲)
استفاده از عناصر طبیعی در شعر تا آنجا پیش میرود که شاعر برای بیان لحن اعتراضی خود از آنها بهره میجوید، بهاینترتیب صراحت کلام شاعر در اینچنین زبانی کمتر میشود برعکس زبان بیشتر حالت نمادین و رمزگونه میگیرد و خواننده باید برای پی بردن به محتوا و مضمون شعر از زبان و عناصر طبیعی رمزگشایی کند.
به بر گهای سوزنی کاج مینگرم
در زیر پایم
بر گهای قهوهای دو شاخ
که جور عجیبی همیشه دوشاخاند
به مسیر چالههایی که پرند
از برگ های سوزنی دو شاخ
چالههایی که پیچ دادهاند
مچ پای مرا
هرز گاهی
در تودههای در هم پیچ (صفحهی ۳۸)
به نظر میرسد که شاعر تمایل به تجربهی طیف متفاوتی از عناصر طبیعی دارد که در نهایت زبان خاص شعری را مشخص میکنند این عناصر در گره خوردن با زبان است که هویت خاصی را از خود نشان میدهد و در واقع هر کدام قادرند تا با رویکردهای متفاوتی ظاهر شوند مثلاً قبایل کفشدوزکها، زبان هم در این مجموعه پیچیده است و هم قوی و هم میتواند به خوبی با المانهای مختلف در شعر ارتباط برقرار کند صراحت شاعر در زبان مشخص نیست، بلکه زبان شاعر در پی درگیری با کلمات از آنها آشنازدایی میکند.
جایی
در فاصلهی فارس و خوزستان
مرگ، میتوانستم اگر
میان قبایل کفشدوزکها
اگر میتوانستم، مرگ (صفحهی ۴۵)
تنها عناصر طبیعی نیستند که آشنازدایی میشوند بلکه کارکردهای زبان در سطوح مختلف نیز دستخوش تغییرات بنیادین میشوند وش کل و الگوی متفاوتی از زبان شاعرانه را ارائه میدهند. به نظر میرسد که حتی نقد شاعر از رویکردهای اجتماعی در دل زبان رمزگونه و غیر محرض پوشیده شده است و شاعر ترجیح میدهد با این زبان از صراحت کلام در شعرش فاصله بگیرد
میخواهم تنها بشوم
ترکیب چرخش باد و سایش برگها بر هم…
ویژژژ شتابزدهی ماشین در بلوار
که بهتناوب میکاهد و زیاد
میافزاید و کم (صفحهی ۵۲)
زبان سمبلیک نقش اساسی در این مجموعه دارد که کارکردهای مختلفی را از خودش نشان میدهد اما درعینحال فضای خاصی را. ر سطح روابط واژگان بر قرار میکند و شاعر میتواند از این فضا برای نقد اما نه صریح پدیدههای اجتماعی استفاده کند مثلاً در شعر گورهای دستهجمعی عناصر طبیعی ارجاعی خاص به یک رویکرد در محیط حقیقی دارند که این معنا در بازی کلمات و سطح وسعی از جملات پنهان میشود و کمتر خود را بهصورت محرض نمایان میسازد.
زمین فوتبال تازه چمنکاری
در چراگاهی پرت
میان درختان وحشی و مرتع های بکر
وصلهای چهارگوش و بزرگ
آمادهی مسابقات فرضی (صفحهی ۶۵)
یکی دیگر از تکنیک های شاعر استفادهی چندبعدی از موقعیت کلمات است، اما درعینحال تجربهی شاعر استفاده از طیفی از ساختارهای زبان و ارتباط آنها با یکدیگر است بهاینترتیب که هر سطر هم از لحاظ ساختاری و هم از لحاظ معنایی با سطر دیگر میتواند ارتباط برقرار کند.
نیاگارای صریح
پوششم میدهد
میداد
اگر که نمیچرخید
قایق
به سمت عکس (صفحهی ۷۵)
حتی عناصر غیربومی در ارتباط با عناصر طبیعی هستند، یعنی ارتباط مستقیمی میان این عناصر وجود دارد بهاینترتیب که شاعر در نشان دادن جغرافیای متفاوت هم از این عناصر بهره برده است و توانسته به خوبی میان این آلمانها ارتباط ساختاری و معنایی برقرار کند.
اینی وت ها
فانوس میکارند بر اقیانوس تار:
آدمک های سنگی غولآسایی
که نقشهی راهشان را مینمایانند
در برهوت یخ
اینی وت ها
سنگ های چندین تنی بر میچینند
در میانهی بوران (صفحهی ۷۹)
زبان در این مجموعه در قسمت های مختلف به سمت بیان معنا و رونمایی از زیرساخت های متفاوت از شعر درگیر است بهاینترتیب که شاعر طیف های مختلفی از زبان را در این مجموعه تجربه میکند اشارهی شاعر به روایتهای بیرونی و حقایق اجتماعی که گاهی در قسمت های مختلف شعری شاعر بهجای استفاده از عناصر طبیعی برتری داده شده است که از عناصر متفاوتی بهخصوص ارتباط آنها باهنر تجسمی یعنی نقاشی استفاده کند بهاینترتیب زبان از حالت رمزگونهی خود خارج نمیشود و درعینحال مخاطب را در سطح ساختار زبان بامعنای ضمنی و تلویحی شعر درگیر میکند
هم این که زبان بچرخد در دهان
چاک نای بسته شود و باز
تارهای صوتی بلرزند یک ریز
بتپد نرمکامی آسمان نامحسوس
«آسمان» ساخته شود
«صلح» ساخته شود و «جنگ»
«این نیز بگذرد» (صفحهی ۹۸)
در واقع ادغام نقاشی با واژگان قدرت تصویرسازی در شعر را بالا برده است و به نوعی قادر است تا معنای تلویحی شاعر را از یک روایت خاص به تصویر بکشد و تصویر متفاوت و درعینحال ملموس تری را از زبان شاعر ارائه دهد در پایان میتوان گفت شاعر در این مجموعه همان طور که از نام آن پیداست در تلاش بوده است تا به کشف رفتار متفاوتی از زبان برسد، شاعر در این مجموعه تلاش کرده است تا با نقب زدن به لایههای زیرین معنی و استفادهی تلویحی از کلمات مواجههی متفاوتی با زبان داشته باشد، بهعبارتدیگر شاعر در این مجموعه به تجربهی طیف متفاوتی از زبان پرداخته که هدفش آشنازدایی از معنای و ارائهی طرح متفاوت تری از ساختار زبان و حقایق وجودی اشیا و امکانات آنهاست.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia