زوال صنعت کفش ایران
نگاهی به مستند "سقفهای کوتاه"
زوال صنعت کفش ایران
مشخصات فیلم:
مستند "سقفهای کوتاه" (زیر صفر)(درباره صنعت کفش ایران)
کارگردان: سعید نبی
نویسندگان: سیدناصر هاشمزاده – حسن محمودی
تهیهکننده: مجتبی شاهسوند
تولید: ۱۳۸۸ – نمایش: ۱۳۹۰
گاهی در میان فیلمهای مستند صنعتی به آثاری برمیخوریم که تنها سیر تولید محصول را به نمایش میگذارند، بی آنکه نشانهای از تولیدکنندگان و عوامل تولید در آنها باشد. این مستندها معمولا با نمایش مواد خام یک محصول آغاز میشود و هر سکانس آن نیز به یک مرحله از فرایند تولید اختصاص دارد تا در نهایت و پایان فیلم، محصول تولید شده و آماده عرضه به نمایش گذاشته شود. اما دیدگاهی در مستندسازی تحت تاثیر جامعهشناسی وجود دارد که تولید را جدای از عوامل انسانی آن نمیبیند؛ میباید نشان داد که هر محصول صنعتی در چه شرایط کاری و انسانی و تحت تاثیر چه الزاماتی تولید میشود تا به دست مصرفکننده برسد و به این ترتیب ابعاد دیگری به اثر افزوده میشود که میباید با معیارهای جامعهشناختی به نقد آن نشست.
مستند "سقفهای کوتاه" از نوع دوم است، فیلمی که به ظاهر درباره صنعت کفش در ایران است، اما مسائل کارگران و دشواریهای زندگی آنان را نشانه میرود.
این فیلم سال ۱۳۸۸ با نام "زیر صفر" تولید شد، اما به دلیل مشکلات ممیزی، نمایش آن به تعویق افتاد تا امسال که پس از جرح و تعدیل برخی صحنهها، در نهایت نام فیلم نیز به "سقفهای کوتاه" تغییر یافت.
در حقیقت، عنوان اولیه فیلم اشاره به وضعیتی دارد که کارگران در آن گرفتارند؛ "زیر صفر" یعنی فقر مطلق و ناامیدی تام و تمام نسبت به فردایی که سیاهتر از امروز به نظر میرسد.
اتفاقی که در این فیلم به نمایش گذاشته میشود، اتفاقی بدیع و تازه نیست، بلکه با اندکی تحقیق بر دیگر صنایع کشور نیز نمونههای مشابه آن را میتوان یافت. مسئله سقوط تولیدکنندگان و بالطبع کارگران ایرانی در پی واردات بیحساب و کتاب محصولات خارجی و بهخصوص چینی است.
سیاست غریبی است که برابر آن درهای بازار ایران به روی محصولات دیگر کشورها چهار طاق باز شدهاست تا سیل تولیدات خارجی بازار را بردارد. چندی پیش مسئولان اتحادیههای کفاشان تهران، تبریز، مشهد و اصفهان در نامهای به رئیس دولت خواستار جلوگیری از ورود کفشهای چینی به کشور شدند، اما به نظر نمیرسد که توجه چندانی به این نامه شده باشد. هیچ تغییری در بازار مشاهده نشدهاست و در همچنان به روی همان پاشنه میچرخد. (وبسایت خوشه صنعتی چرم ایران)
در این نامه به ظرفیتهای معطل مانده واحدهای تولید کفش در ایران اشاره میشود. در حقیقت این واحدها تنها ۶۰ درصد توان خود را در امر تولید به کار گرفتهاند، چرا که همین حد هم پاسخ بازار را میدهد. حتی به نوعی میتوان گفت که این واحدها مازاد بر مصرف هم تولید میکنند. حال در چنین شرایطی تولیدات چین نیز بخش بزرگی از بازار را در اختیار میگیرد. (همان)
محصولات چینی که اغلب ارزانتر از تولیدات داخلی تمام میشوند، به راحتی محصولات وطنی را به حاشیه میرانند و در نتیجه آن، تولیدکنندگان با بضاعت کمتر ناگزیر از تعطیلی کارخانهها یا کارگاههای تولیدی خود میشوند. حال کارگران میمانند در پی اشتغال و با جیبهایی خالی، نظیر کارگران صنعت کفش ایران.
مستند "سقفهای کوتاه" توصیف میکند که چگونه واردات بیرویه کفشهای چینی، صنعت کفش ایران و زندگی کارگران ایرانی وابسته به این صنعت را به قهقهرا کشاندهاست. تولیدکنندگان برای رقابت با کفشهای چینی ناگزیر از ثابت نگه داشتن قیمت تولیدات خود هستند و بالطبع دستمزد کارگران نیز با معیار نرخهای چهار یا پنج سال قبل پرداخت میشود. هزینه زندگی مرتب بالا میرود، اما دستمزد اینان ثابت میماند و در نتیجه ناچار از افزایش ساعات کاری خود هستند.
در این مستند با کارگرانی مواجه میشویم که روزانه شانزده ساعت کار میکنند به این امید که دو یا سه کفش بیشتر تولید کنند و سه یا چهار هزار تومان افزون بر حقوق خود به خانه ببرند. بیشتر آنان از هیچ بیمهای برخوردار نیستند و به این ترتیب، سابقه سالها کارشان دود میشود و به هوا میرود. اگر از آنها بپرسید که دوست دارند بیمه شوند یا نه، پاسخشان منفی است، به این خاطر که امکان چشمپوشی از چند هزار تومان حقوق ماهانه خود برای هزینههای بیمه را ندارند. (مستند سقفهای کوتاه)
حال این پرسش شکل میگیرد که چرا تولیدات کفاشان ایرانی گرانتر از تولیدات چینی تمام میشود. بخشی از پاسخ را میباید در تحریمهای بینالمللی علیه ایران جستجو کرد. به دلیل این تحریمها، هیچ کشوری امکان صادرات مواد خام شیمیایی به ایران را ندارد. از سویی صنایع پتروشیمی ایران نیز با محدودیتهای فراوانی مواجه است و در نتیجه تولیدات آن بسیار کمتر از تقاضای بازار است. ناگزیر، بیشتر مواد اولیه از طریق فرایندهای پیچیدهای که دولت برای دور زدن تحریمها ابداع کردهاست و با چند دست واسطه، به دست تولیدکننده ایرانی میرسد. مجموع این عوامل نیز به گران شدن مواد اولیه کفش منجر شدهاست.
با نگاهی اجمالی میتوان چنین برداشت کرد که در این شرایط تنها چیزی که سود میآورد، واسطهگری و دلالبازی است، چنانچه در این دو سه سال اخیر قاچاق کفشهای خارجی نیز در ایران رواج یافتهاست. احمد خادم، رئیس انجمن صنفی صنعتی کفش تبریز دراینباره حرف تلخی میزند. او میگوید: « ادامه این روند، صنعت کفش را تهدید میکند و ممکن است وسوسه سود ناشی از فروش کفش خارجی [قاچاق] برای فرار از ورشکستگی، به شکلی همگانی بین فروشندگان کفش داخلی رایج و به توقف فروش تولیدات داخلی منجر شود.»
در این مستند از صنعت کفش تبریز به دفعات یاد میشود که روزگاری رونق فراوان داشت. در حقیقت، تبریز شاید مهمترین منطقه تولید کفش در ایران باشد از این جهت که تولیدکنندگان کفش تبریز بیش از ۱۰۰ سال بازار کفش ایران را در اختیار داشتهاند، اما اکنون و در این شرایط این صنعت نیز به حاشیه رانده شدهاست و ما شاهد زوال آن هستیم.
سال قبل انجمن صنفی صنعتی کفش تبریز بیانیهای صادر کرد که خود گویای ماجراست: «صنعت کفش تبریز با قدمتی ۱۳۰ ساله از جایگاه درخشان خود فاصله گرفته است و کمرنگ بودن حمایت دولت از فعالان صنعت کفش در سالهای گذشته، در ایجاد وضع فعلی موثر بوده است… برای نجات صنعت کفش و چرم تبریز و آذربایجان که میتواند به صورت قطب این صنعت در کشور فعال باشد، باید کمک و تسهیلات لازم در اختیار انجمن و فعالان صنعت کفش قرار گیرد.» (همان)
اما نکته دیگری که در فیلم مستند "سقفهای کوتاه" به چشم میخورد، ترجیح کارگاههای تولیدی کوچک به کارخانهها است. در حقیقت، این کارگاههای تولیدی کوچک هستند که هنوز صنعت کفش ایران را سرپا نگه داشتهاند واگرنه، تصاویری که این مستند از کارخانهها نشان میدهد، گویای تعطیلی این واحدها است. در این کارگاهها حداکثر چهار یا پنج کارگر مشغول به کارند که همه مراحل تولید را پیش میبرند. صاحبان کارگاهها مواد خام را در اختیار آنان میگذارند و آنان به تعداد کفشهایی که تولید میکنند، دستمزد میگیرند. به این ترتیب، صاحبان صنعت کفش در ایران امکان تولید انبوه را ندارند که خود میتواند منجر به کاهش قیمت جنس تولیدی شود، و باز در این مرحله هم از رقبای چینی خود عقب میمانند.