ساخت موسیقی بر روی اشعار فروغ فرخزاد
متن پیش رو، برگردان سخنرانی رهام بهمنش است که بهدرخواست ما این متن توسط سخنران در اختیار شهروند بیسی قرار گرفت. این سخنرانی در مورد چگونگی ساخت موسیقی بر روی اشعار فروغ فرخزاد است که به انگیزهی یادمان فروغ فرخزاد در ونکوورتهیه شدهبود. رهام بهمنش در ارایه برنامهاش از نرمافزار تصویری پاورپوینت بهره برد تا مثالهای شنیداری و همینطور گوش فرا دادن به نمونه آهنگها که از ساختههای خود او است، انتقال موضوع راحتتر صورت بپذیرد.
یک: بیاییم همه تصور کنیم که امروز جمعهاست. یک بعدازظهر ابری پاییزی جمعه که هر لحظه ممکناست دل آسمون بترکد و باران ببارد. فروغ هم روی آن صندلی نشسته و در حال سرودن شعر جمعه است. برای این که حسّ و حال جمعه را به شما القا کنیم من و خواننده اپرا خانم “کتی فیتزپتریک” یک قطعه نوستالژیک از مجید انتظامی اجرا میکنیم.
دوم – معنا حس تصویر: در جایگاه یک آهنگساز، ۳ عنصر مهم است که وقتی من میخواهم روی یک شعر ماندگار از شاعر معروفی مثل فروغ آهنگی بنویسم باید در نظر بگیرم. در همین ابتدا باید بگویم که این سه عنصر در جاهایی بسیار نزدیک بههم و آمیخته هستند و مرزهای مشترک دارند. خیلی نیازی نیست که اینها را مفصل توضیح بدهم چون کاملاً مشخص هستند. وقتی صحبت از معنا میشود، یعنی اینکه آهنگ باید به انتقال بیشتر معنی شعر کمک کند و تنها بهعنوان یک موسیقی متن عمل نکند. در مورد حس هم کاملاً واضحاست که آهنگ باید حسّ درست شاعر در لحظهٔ سرودن شعر و حسّ شعر را بیان کند. اما در مورد تصویر، شاید توضیح کمی مشکلتر باشد؛ این که چطور موسیقی که یک عنصر شنیداری هست میتواند تبدیل به یک عنصر دیداری شود. یک مثال کلیشه در مورد ساخت یک نمونه بد میان آهنگسازها متداول است که بد نیست برای طنز هم شده اینجا بیان کنم. این که خوانندهای در حال خواندن است که «هوار هوار بردن دار و نداره مارو»… و بسیار خوشحال بنظر میرسد، آهنگ هم ۸/۶هست و همه هم دارن با آهنگ دست میزنن و میرقصن. خوب این در تمام این سه عنصر که گفتم مشکل دارد. برای درک بیشتر، من حدود ۳۰ ثانیه مثال از میان کارهایی که بر روی اشعار فروغ ساختم، میزنم.
سه – عروسک کوکی مثال تصویر: در ابتدا بگویم قطعاتی که امروز به عنوان مثال گوش میدهیم، از آلبومی است که من و خواننده خوب شهرمان، خانم فرشته فرمند کار کردیم. ایشان در سالن حضور دارند و من از ایشان تشکر میکنم. خواهش میکنم به این بیت توجه کنید: خیره شد در دود یک سیگار… تصور ما از دود یک سیگار چیه؟ یک دود غلیظ که در هوا میپیچه و با دودِ پک بعدی مخلوط میشود. من با این تصور، سعی کردم این دود را با موسیقی به تصویر بکشم. قبل از این که به موسیقی گوش بدهیم خواهش میکنم این قسمت را با دقت بیشتری گوش بدهید. برای به تصویر کشیدن این دود، مصرع اول ادامه پیدا میکند و خواننده مصرع دوم را همچنان که انتهای مصرع اول هنوز شنیده میشود شروع میکند. یعنی یه لایه جدید روی لایه قدیمی میاد، و در تکرار یک هارمونی جدید یا یک لایه جدید، که همون دودِ پک بعدی هست هم به این لایه اضافه میشود. امیدوارم مفهوم باشد.
چهار – تصویر خیابان پاییزی. یادتون نرفت که امروز جمعهاست.
پنج – حالا فروغ شعر جمعه را سروده. همینطور که میبینین، بعضی از ابیات را من با فونت قرمز مشخص کردم، این یعنی ابیاتی هستند که من از شعر حذف میکنم. اصولاً وقتی آهنگ قرار است بر روی شعری ساخته شود که ترانه نیست، یا به خاطر طولانی بودن و یا به خاطر غیر ریتمیک بودن، قسمتهایی از شعر حذف میشود که به معنی شعر هم لطمه نخورد. خوب این شعر جمعه هست، بگذارید تصور کنیم چطور میشود روی این شعر یک ملودی ساخت.
شش – خوب دل آسمون ترکید و باران هم شروع شد؛ مورد توجه همشهریهای من در ونکوور. من و کتی قطعه باران عشق اثر ناصر چشم آذر را اجرا میکنیم که این حسّ باران را هم القا کنیم.
هفت – پرنده و عنصر حسّ: پرنده، بسیار اثر معروفی از فروغ هست و حتا کسانی که فروغ را هم نمیشناسن آنقدر این بیت آخر را در آگاهیهای ترحیم دیدن که مطمئناً با این شعر آشنا هستند. رسیدن به حس این قطعه کار سختی بود. مدتها من در مورد سازبندی این شعر فکر میکردم. بعد سعی کردم از درون شعر چیزی را بکشم بیرون، خوب قاعدتاً شعر در مورد دلتنگی صحبت میکنه، اما وقتی شاعر مینویسه، چراغهای رابطه تاریکند، این یعنی چی؟ یعنی تنهایی. همین تنهایی جرقهای بود که ذهن منو روشن کرد. پس تصمیم گرفتم از هیچ سازی در این کار استفاده نکنم و خواننده به صورت هارمونی تمام قسمتهای سازی را هم بخواند. یعنی در این کار، صدای خانم فرمند که دلم تنگه را تکرار میکند، مانند یه ارکستر زهی عمل میکند. ضمن این که این تکرار دلم تنگه، خودش حس دلتنگی را بیشتر میکند. باهم گوش میکنیم.
هشت – تصویر چراغ خیابان، بگذارید روی این قسمت کار کنم، اندیشههای تنبل بیمار، خمیازههای موذی کشدار، خوب همه اگر بخواهیم اینجا را تصویری کنیم چی کار میکنیم؟ کاملاً واضحه
نه- گناه، و معنا: شعر گناه، یکی از اشعار جسورانه و بحث برانگیزه فروغ هست. یک بعضی بود که بچه بودیم بعضی وقت ممکن انجام میدادیم و اون تکرار یک وجه هست، مثلا صندلی… صندلی… صندلی … با تکرار واژه، کم کم معنی اصلی کلمه از دست میره و یک کلمهٔ جدید شکل میگیره چون بخشهای کلمه پس و پیش میشود… میشود لیصنده …. همین بازی رو من با “گناه کردم” انجام دادم به دو دلیل؛ یکی این که با تکرار گناه گناه کردم…این کلمات پس و پیش میشوند و تبدیل به کردم گناه میشوند که خود واژه «کردم»، یک بار اروتیک داره در زبان فارسی. دلیل مهم تر، این تکرار افکار، درونیت و عذاب وجدان شاعر گنهکار را نشون میده. به هر حال یک نفر وقتی برای اولین بار گناهی را مرتکب میشود، دچار عذاب وجدان هست و ذهن او مدام این اعمال گناهآمیز او را تکرار میکند، کما اینکه یک قاتل حرفهای دچار این اتفاق نمیشود. باهم گوش میدهیم به گناه.
ده – خوب، تصور کنیم سرودن شعر جمعه تمام شده و ساخت آهنگ هم همینطور. من و کتی این کار را اجرا میکنیم و اگر این کار حسّ و حال جمعه دلگیر را به شما القا کرد، من در کارم موفق بودم، اگر نه هم که ببخشید. اجرای جمعه.
یازده – پایان خوش؛ برای این که با روحیه شاد سالن را ترک کنید، من یکی از اشعار امیدبخش فروغ را پیدا کردم و این آخرین اجرای ما است، امیدوارم موافق باشید.
دوازده – تصویر طلوع خورشید، به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد… به جویبار که در من جاری بود و به ابرها که فکرهای طویلم بودم… میآیم… میآیم… میآیم.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید