سلام! حالتون چطوره؟
کسالتی ندارین انشالله؟ خب الحمدلله. تو این دنیای وانفسا یک هفته بگذره و باز هم آدم بتونه بگه: “الحمدلله بدنیستم.” خودش نعمتیه. اما اکثرا قبل از شکر کردن یک آه و ای و اوهی هم پیشوندش میکنن. میگن “ای الحمدلله بدنیستیم” این “ای” صاف میزنه توی دهان اون الحمدلله. چیزی هم نیست. اما همین یک “الف” و “یای” ناقابل میزنه الحمدلله رو لت و پار میکنه. حالا این خر من هم یاد گرفته. چه حالش رو بپرسم چه نپرسم تا منو میبینه میگه: ای الحمدلله بدنیستم.
دیروز نشسته بودم روزنامه میخوندم. رسیدم به فرمایشات آقا که ناله فرموده اند از دست احمدی نژاد که حرفهای خصوصی ایشون در مورد انتخابات رو رفته اینور و اونور درز داده. به خرم میگم آدم نباید همه چیز رو سیاسی بکنه. درسته که ما آبمون با آقا تو یک جو نمیره، اما حرف حق رو باید گفت. خب بدبخت راست میگه. اینهمه پز انتخابات رو به دوست و دشمن میده. مدام این سیاسیا و دشمنای نظام پرده رو بالا میزنن تا نشون بدن که انتخابات کشکه و هرچه که هست انتصاباته. اونوقت یک الف احمدینژاد دست آقا را رو کنه که انتخابات اون سرش زیر عبای آقاست؟ آقا که جای خودش رو داره، بلانسبت آقا هر خری باشه کفری میشه. خر من راه افتاده اومده از روی شونه هام سرک میکشه به روزنامه. میگه: من خرم، کفری هم نمیشم. کو کجا نوشته؟
درد دل آقا رو براش میخونم:
«یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظه صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید. گفتیم صلاح نمیدانیم شما شرکت کنید…»
مثل خود آقا به خرم میگم: این چیز خیلی مهمی که نیست. خیلی طبیعی و ساده است. به یارو توصیه میکنه که تو انتخابات شرکت نکنه. خب این بابا باید پاشه بره این حرفای خصوصی مملکتی رو به همه بگه؟
خرم میگه: خب بره بگه.
میگم: پس فردا همین رادیو فردا چی تفسیر میکنه؟
خره میگه: خب بره بکنه!
میگم: الاغ! تا چشم به هم بزنی انتخابات میرسه. این فعالین انتخابات چه طوری به کالبد جامعه شور و حال انتخاباتی بدمند؟
خرم مثل همیشه وقتی که میبینه کفری شدم سرش رو میندازه پایین و راه میفته بره. برای اینکه حالش رو بگیرم میپرسم: حالت چطوره؟
پر رو برگشته میگه: ای الحمدلله بد نیستم!
- درباره نویسنده:
- تازهترینها: