Advertisement

Select Page

سه شعر از زیبا حسینی جیرندهی

سه شعر از زیبا حسینی جیرندهی

سیب زردی شده‌ام سهم  نچیدن‌هایت

شهر پاییز شده دامنم از حاشایت

 

باغ امروز تنم سرخ‌تر از سیلی باد

کاش پر غنچه شوم از تپش فردایت

 

قد هر شاید تو ریشه زده تردیدم

ساقه‌ی باور من ترد شد از زیرایت

 

جنس هر جمله‌ی تو شعله‌ای از وسواس است

خسته‌ام از ضربان اگر و امایت

 

خلوتم پر شده از جمعیت چشمانت

می‌دود یک تنه تا همهمه‌ی تنهایت

 

وقتی از خلوت چشمم غزلت می‌کوچد

می‌چکد گریه‌ی گل از قلم “زیبا”یت

 

۲

رفتنت

اولین پاییزی بود

که مرا از “من “گرفت

تو از من می رفتی و

من برگ برگ از تو می افتادم

 

سالهاست که مرگ را

زندگی می کنم

اما نبودنت

دست از سر شعرهایم برنمی دارد

 

با کدامین شعر

بهار را بازگردانم…؟

تا جوانه بزنی

بر ساقه های بودنم

تا سبز شود شهری از تو

در خرابه های زخمی تنم

 

۳

دوستت دارم ای تمام گمشده‌ام!

 

دست هایت بداهه ای عاشقانه

و آغوش شرجی ات

فصل رسیدن شاه توت هاست.

 

لب هایت سخاوت اردیبهشت

وقتی سنجاق سری از

جوانه های بوسه را

می نشانی بر آشفتگی گیسوانم

شکوفه می کنم

تا لانه بسازد پرستوی عاشق

بر شانه ای که آواز می خواند ..

 

با کدامین کوچ پیدا می شوی؟

باید به بهار بسپارم

لا به لای گندم های روسری ام

آفتاب گردان بکارد!

تا آفتابت بغلتد در تابستان چشمانم.

 

#زیبا_حسینی_جیرندهی

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights