شاعر تنهایی انسان
۱۷ اردیبهشت روز تولد “یدالله رویایی” چهره صاحب نام شعر امروز است. روزی از روزهای شعر امروز و مناسبتی که نسبت ما را با مهم ترین دستاوردهای شعر مدرن فارسی روشن می کند. به یاد داشته باشیم که رویایی شاعری است که از “پدیدارشناسی” منظری زیباشناختی برای شعر می سازد و از آن، جهانی برای ماندن و خواندن می آفریند. زبانی که “هایدگر” آن را “خانه هستی” می نامد، محاوره روزمره نیست، زبان مصرف نیست، زبان شعر است و رویایی دانای این معرفت است:
لبریختهها ۵۷
جای جنون جهان کجاست
در باد که راه را
آیینه کرده بود و
گمراهیی بلندِ آبی را
با خود مضاعف میکرد
در پارهسنگها که تکان میخوردند
هربار او به تکان میافتاد
و پارهسنگ تکان میخورد
تا در کنارِ عقل تو در باد میمانم
جای جنون جهان را
میدانم
رویایی را نظریه پرداز شعر “حجم” می نامند؛ شعری که مدعی تغییر جهان و تغییر انسان نیست، اما برای خواننده اش هر دو را تغییر می دهد. خواننده ای که هم شعر، او را به خود می خواند و احضار می کند و هم او، شعر را و همین جاست که جهان آوری از امر پنهان و فضای نامرئی شعر رخ می دهد. به یاد داشته باشیم که «سوررئالیسم» برای تغییر دنیا و زندگی آمده بود اما خودش را برچسب ایدئولوژی کمونیسم کرد تا واقعیت را با خیال، متعالی کند که حتما ماجرای این تعلق یک سویه را خوانده اید که سرانجامی جز معلق شدن نداشت.
مساله ساز شعر حجم و شعر رویایی، ارائه یک منظر زیباشناختی جدید بود: “اسپاسمانتالیسم”؛ و باید تمایز خود را با تاثیرگذارترین منظر زیباشناختی عصر مدرن، یعنی سوررئالیسم روشن می کرد. به همین علت در حاشیه بیانیه شعر حجم می خوانیم: “اسپاسمانتالیسم، سوررئالیسم نیست. فرقش این است که از سه بعد به ماورا میرسد. و در این رسیدن فقط در یکجا با هم ملاقات میکنند: در جهیدن از طول؛ گرچه در اینجا هم جست، فوریتر است. حجمگرا در این جست خط سیر از خود به جا نمیگذارد. در پشت سر تصویر او سه بعد طی شده است، و این سه بعد طی شده، اسکله میسازند تا خواننده شعر حجم را به جایی برساند که شاعر رسیده است. حجمگرایی نه خودکاریست و، نه اختیاری. جذبههایی ارادیست یا ارادهای مجذوب. جذبهاش از زیبایی و زیباشناختیست. ارادهاش از شور و از شعور است. از توقع فرم و از دلبستن به سرنوشت شعر.”
رویایی با شعر حجم، جهانی خیالی می سازد که تنها در شعر یعنی تعریف زیباشناختی زبان، امکان پذیر و محسوس می شود. شعری که با کشف و شهود زبانی، اضلاع پنهان زبان را آشکار می کند:
لبریختهها ۷۶
در نشستنِ تو عبورِ من جان میگیرد
جانِ عبور میشوم، آماجِ جانِ تو،
وقتی که مینشینی
وقتِ نشستنِ تو عبورِ وقت
میشوم
و وقت میشوم
تا بگذرانیام جایی که مینشینی
شعر حجم حاصل و محصول ایستادن در برابر استبداد ایدئولوژی و تعهد بود. ایدئولوژی شعار و تعهد بیمار که نتیجه ای جز فقدان شعر به بار نیاورد. به همین علت، موضوع شعر حجم، خود شعر حجم است واینجاست که ابژه و سوژه در شعر فارسی بر هم منطبق می شوند:
لبریختهها ۴
از تو میآید راه، پیش از تو
دعوتِ راه جنون میدهد از تو با تو
با تو میآید وقت
و وقت راه میشود و
در تو راه میافتد
وقتی که تو میافتی در وقت
وقتی که تو در تو میافتد
و چاه میشوی
و راه در انتها به چاه
میافتد
در حاشیه بیانیه شعر حجم منتشر شده در شهریور ۱۳۵۰ می خوانیم: “اگر کار شعر فقط گفتن باشد، در تاریخ ادبیات، انبوه شاعر داریم. اگر کار شعر هیجان آنچه برای گفتن داریم و خلق طرز بیان آن هیجان باشد، تا زمان نیما فقط حافظ و مولوی داریم. اگر کار شعر دیگر گفتن چیزی نباشد ولی ساختن یک قطعه باشد تا زمان نیما شاعر نداریم.”
قبلا گفته ام و تاکید می کنم: اگر کار شعر چگونه گفتن چیزی و خوداندیشی این چگونه گفتن باشد، پیش از “لبریخته ها”ی رویایی، شعر نداریم.
رویایی کتاب به کتاب، از “دلتنگی ها” تا “من گذشته، امضا” تعریف تازه ای از شعر ارائه کرده و حالا “در جستجوی آن لغت تنها” به شعری عمیقا انسانی رسیده که تفکر را زیبا و تنهایی انسان را معنا می کند. با شعر رویایی، که شعر ذهنهای فرهیخته و جانهای هوشمند است، ۱۷ اردیبهشت را متبرک کنیم.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید