شروع مسابقه تسلحیاتی دیگر و “حماقت اروپایی”
امضاء پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد بین ریگان و گورباچف در سال ۱۹۸۷
وضعیت امنیتی جهان در دو دهه اخیر به شدت در معرض خطر قرار گرفته است و متأسفانه بسترسازان این شرایط هم چنان عزم جزم دارند تا بار دیگر یک رقابت تسلیحاتی را در جهان به راه اندازند. خروج یکجانبه آمریکا از “پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد” در روز اول فوریه که از جانب “دونالد ترامپ” رئیس جمهوری آمریکا اعلان شد، بلافاصله یک روز بعد با واکنش روسیه روبه رو گردید و “ولادیمیر پوتین” نیز ضمن محکوم کردن این اقدام متقابلاً خروج کشورش را از این پیمان اعلان کرد. پیمان موسوم به (آی ان اف) در سال ۱۹۸۷ بین “رونالد ریگان” رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا و “میخائیل گورباچف” رهبر وقت شوروی امضاء گردید و شامل منع و استفاده سامانههای موشکی کوتاه برد و میان برد با کلاهک اتمی و همچنین موشکهایی با برد بین ۵۰۰ تا ۵۵۰۰ کیلومتر می شد. از آنجا که در زرادخانه موشکی و هستهیی هر دو کشور تسلیحات موشکهای هستهیی قارهپیما با برد بالای ۱۲هزار کیلومتر همچنان وجود داشت، برداشت سیاستمداران و تحلیلگران این بود که در واقع توافق برای امنیت راهبردی اروپا بوده و این قاره را از خطر یک جنگ هستهیی دور نگه میدارد. در واقع این امتیاز بزرگی بود که روسای جمهوری روسیه و آمریکا در آستانه پایان جنگ سرد برای اروپا قائل شده بودند و به زعم بسیاری مصونیت این قاره را تضمین میکرد. هم اکنون با خروج یکجانبه آمریکا از این پیمان راهبردی و واکنش متقابل روسیه نسبت به این تصمیم واشینگتن زیانبرندهٔ اصلی آن نیز همین اروپایی میباشد که متأسفانه در دو دهه اخیر به واسطه سیاستهای به شدت اشتباه خود و نبود سیاستمداران و رهبران کاریزماتیک هم اکنون در جای جای آن رهبران کم مایه و به لحاظ سیاسی دنباله رو یا پوپولیست بر مصدر کار قرار گرفتهاند. هر چند که در اتاقهای فکر و در بین تحلیلگران اروپایی در برخورد با این موضوع همگی به اروپا به عنوان بازنده اصلی این تصمیم اذعان میشود اما آنان نه تنها هیچ گام عملی در این خصوص برنداشتهاند که حتی در چارچوب پیمان نظامی “ناتو” دقیقا همان استدلالهای ماجراجویانه مقامات افراطی واشینگتن را تکرار میکنند.
پیمانی که در سال ۱۹۸۷ بین ریگان و گورباچف امضاء گردید موجب شد تا در ماه مه ۱۹۹۱ این پیمان کاملاً اجرایی شده و تا آن زمان اتحاد شوروی ۱۷۵۲ موشک بالستیکی و بالدار زمین پایه و آمریکا ۸۵۹ موشک از این نوع را نابود کنند. در ابتدا و حتی هنوز هم مقامات آمریکایی در اظهارات خود با اشاره به سامانه موشکی (۷۲۹۹ ام) و هم چنین موشک های (اس اس ۲۰) که در بخش غربی روسیه مستقر می باشند آن را نقض پیمان تلقی میکنند. در پاسخ به این اتهام مقامات آمریکایی “سرگئی لاوروف” وزیر خارجه روسیه اعلام کرده اتهامات آمریکا درباره نقض پیمان فوقالذکر از سوی مسکو با ساخت موشک ۷۲۹۹ ام بیاساس است، چون برد این موشک طبق این پیمان مجاز است. در حالی که هر دو طرف با انگشت گذاشتن بر مسائل فنی و مقایسه تکنیکی سامانههای موشکی و تسلیحاتی همدیگر سعی در توجیه وضعیت خود و محکومیت دیگری را در نقض این معاهده دنبال می کنند، دیگر مقامات ارشد آمریکایی اما دلایل دیگری که هیچ ارتباطی با اصل موضوع نداشته را مطرح کرده و در واقع اصل داستان را به شیوه دیگری روایت می کنند. چنانچه “جان بولتون” مشاور امنیت ملی آمریکا در دیدار با مقامات روسی قبل از این تصمیم ترامپ، به صراحت می گوید “ایران، چین و کره شمالی در پی موشکهای بالیستیک میانبرد هستند اما دست آمریکا به دلیل معاهدهاش با مسکو در این زمینه بسته است”. اما موضع اروپاییان به عنوان اصلی ترین بازندگان این لغو پیمان در نوع خود جالب است چنانچه “کارل گیلیس” فرمانده عملیات دفاعی بلژیک پس از برگزاری نشست اعضای ناتو با مشاور رئیس جمهور روسیه در مورد مسائل سیاسی که اخیرا در رم برگزار شده بود، روسیه را تهدیدی بزرگتر از تروریسم بینالمللی برای غرب خواند. هم چنین در بیانیه وزرای امور خارجه اروپایی در آخرین نشست ناتو آمده است: “اعضای ناتو نتیجهگیری کردهاند که روسیه یک سیستم موشکی به نام ۷۲۹۹ام را ساخته و مستقر کرده است که پیمان آی ان اف را نقض و مخاطرات قابل توجهی را متوجه امنیت اروپا و مناطقی در اقیانوس اطلس میکند”.
هم اکنون که هر دو کشور آمریکا و روسیه خروج خود را از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد اعلان کردهاند و یک دوره شش ماهه را برای پایان این معاهده که بر طبق ساز و کار آن تعیین شده است، را اجرایی کردهاند تازه بعضی از سیاستمداران اروپایی از خواب غفلت بیدار شدهاند. چنانچه “رودریش کیزوتر” نماینده حزب دمکرات مسیحی و “رولف موتسنیش” نماینده حزب سوسیال دمکرات در مجلس آلمان پیشنهاد کردهاند که روسیه موشکهای ۷۲۹۹ام خود را در شرق و در جایی مستقر کند که اروپا در تیررس آنها نباشد و “هایکو ماس” وزیر امور خارجه این کشور هم گفته است “من خواهان هیچ گونه مسابقه تسلیحاتی نیستم”. این در حالی است که حتی در آلمان نیز میان رهبری سوسیال دمکراتها و دمکرات مسیحیها بر سر چگونگی برخورد با روسیه اختلاف نظر وجود دارد چنانچه حزب دمکرات مسیحی معتقد است که سوسیال دمکراتها با سخنان خود ناتو را تضعیف میکنند و عملا به پوتین خدمت میکنند و در مقابل “لارس کلینگبایل” دبیرکل حزب سوسیال دمکرات، در توییتر خود نوشته است “احزاب دولت ائتلافی نباید به وزیر امور خارجه فشار وارد کنند چرا که ما نباید تحت تاثیر دعوای ترامپ و پوتین سیاستگذاری کنیم”. تمام این شرایط که بزرگترین تهدید امنیت اروپا قلمداد می شود در حالی در آلمان موجب دو دستگی سیاسی شده است که حتی در دیگر کشورهای اروپایی و به خصوص فرانسه که همیشه داعیه دار رهبری سیاسی اروپا بوده است، سکوت خبری حکمفرما میباشد. آنچه امروز در حوزه امنیت جمعی در سطح جهان در حال رقم خوردن میباشد بدون هیچ تردیدی ناشی از آغاز دوره جدیدی از جنگ سرد در وضعیت آنارشی حاکم بر نظام بینالمللی است. از طرف دیگر در واشینگتن تنها راه جلوگیری از افول هژمونی که به برآمدن شخصیت افراطی و نژادپرستی چون دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهوری انجامید، انتخاب یک سیاست تهاجمی در تمامی ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، نظامی و امنیتی است و لاجرم تمایل به مسابقه تسلیحاتی بخشی از همین پازل و سناریویی میباشد که میتواند برای تمام جهان و از جمله اروپا فاجعهآمیز تلقی شود. خروج واشینگتن از پیمان منع موشکهای هستهیی میان برد دقیقا قطعهیی از همین پازل میباشد و همه توجیهات حول آن تنها بهانه لازم برای اجرایی کردن این سیاست میباشد. بیعملی و سکوت اروپا که حداقل در خصوص لغو این معاهده امنیتی بزرگترین بازنده تلقی میشود، فقط یک تصویر خاکستری از نابسامانی و سقوط اعتبار و جایگاه اروپا در آینده تحولات جهانی خواهد بود.
۱۵/۱۱/۹۷
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامهنگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیلگر سرشناس ایرانی در حوزهی مسایل سیاسی و بینالملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شدهاست.