شعری از بیژن باران
عشق در عصر کرونا
نبرد با تاریکی ست.
انسان بر آن پیروز شود.
حمله پنهان به سلامت انسان، ناقل بی علامت.
خط دفاع- پرستار، پزشک، داروگر و آزمایشگاه؛
نه ارتش و تسلیحات تخریب.
کادر پزشکی در خدمات بیمارستان
دور از خانواده، در کمک به مبتلایان-
گزینش نان یا جان.
بیرون پنجره باران
سفره هفت سین بهار
با سکوت بی بوسه سنبل و سبزه
رویای تخم مرغهای ۷ رنگ عید پاک.
کارگر با سفره خالی فقر و بیکاری-
خرید نان سخت است.
سلطه سرد سکوت.
استبداد کرونا سانسور تماس مردم.
پل ما با حیات
کار و رابطه از فاصله شد.
دستهای آلوده در دستهای پاک.
نظارت الکترونیک با چهره شناسی و تعیین تماسها؛
قرنطینه خیابان، شهر، فرودگاه
جدایی عفونتیها.
مرگ در تنهایی
تدفین در تنهایی
غیبت سیاهی شیون
زندگی به ارواح در پیوند.
گورستان از مرده اشباع شده.
حیات و ممات و معیشت را نتوان پیش بینی کرد.
عصر تَرَک و حفره در هرم قدرت جهانی.
فردا راه ی سازد برای ما.
گذشته سنگی است؛ ردی بر آن نیست.
دولت مسئول سلامت جامعه؛ در پیروز ما
حقوق بشر در جهان پیاده شود.
باز بهار باغ را مهمان شود.
لاله عباسی سرخ، زرد، سفید مخلوط
بر گوی سبز
به خورشید متصل شود.
همسایه ها از خانه به کار روند
بازار، مدارس، سینما، استادیوم باز شده؛
انسان با انسان دست خواهد داد.
برای همنوع، جانوران، زیستبوم مهربانتر شود.
شعر منبع تسلی و تسکین،
در طول شیوع کرونا ست.
نسل عصر کرونا
برای فرزندان خود از فاصله و امساک دوستی گویند.
۱۱۰۴۲۰
*به اسپانیایی: پیروز شویم.