تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

شعری از رضا عابد

شعری از رضا عابد

 

لیلای چشم فروزان من

بی‌ توجه به هر دنده‌ی چپ آدمی

دل‌بسته به”دشواری وظیفه” است

که شاعر پیشین آنرا بر سر زبان‌ها انداخت

لیلای چکش خورده‌ام

می‌رقصد با بی‌شماران واژه که نام شده‌اند در روزگاران

نام می‌کند خود را رودابه به درازای گیسوانش

نام می‌کند گرد آفرید

به رزم خود در سپیده دمان میهن

و نام می‌شود به همه بی‌نامی‌ها

تا برسد به نیکا‌ها

مهساها و …

نفس گرم می‌کند از همه نفس‌ها

به وسعت عاشقیت شیرین و …

به نام دختران فردا

کاتب ندا می‌دهد: برقص لیلا

می‌رقصد با نفس ماهی‌ها

در میادین شهر

می‌گوید: بخوان

می‌خواند با کاکایی‌های مهاجر–سفیران آب– در تالاب‌ها

می‌گوید: بنویس

می‌نویسد با خیال شعر

می‌رسد تا

“زن، زندگی، آزادی”

تا شعر

که سروده شود برای عاشقیت آزادی!

لیلای چشم فروزان

لیلای بی‌کفن

در سرزمین سنگ قبرهای شکسته …

 

#رضا_عابد

 

تبلیغات

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights