تقدیم به خودم
تقدیم به خودم شعری از هادی ابراهیمی رودبارکی
پیشدرآمد: امروز(*) دم دمای صبح با احساس خفگی شدید از خواب بلند شدم. خواب نبودم، رختِ خواب برتن کرده بودم. قفسههای سینهام سنگین شدهبودند و با نفسِ بلندی از تختخواب برخاستم.
طبق عادت همیشه، اولین غرولندهای من نصیب اتاق میشود و نگاهم به چند لامپ سقفی بالای سر که سالهاست مرا تحمل میکنند و پیوسته زیر نظرم دارند.
امروز اما – حتی چند ثانیه – درنگ نکردم و روی تخت ننشستم. مستقیم بهطرف آینهی دستشویی رفتم و جلویش ایستادم. اولین نگاهم به دور گلویم بود و سیب گلویی که گویا سالهاست بلعیده شده و نشانی از آن نیست. با اینکه درد داشتم اما اثری از حلقهی طناب دار، دور گلویم نبود. احساس کردهبودم نفسهایم دارند به شماره میافتند و دیدهبودم طناب دار دارد میپوسد ولی هنوز پاره نشدهاست و من همچنان حلقآویز و معلقام. نه روی زمین افتادهام و نه پایم به زمین رسیدهاست. تاکنون در خوابهایم به تکرار اعدام شده بودم اما این یکی نفسگیرترینشان بود. شک دارم که بتوانم در یکی از خوابهایم از این اعدامها رهایی یابم…
باری، از آینه راهی به تصویر ریحانهی منتظر اعدام پیدا کردم. ابروهای کمانی زیبایش و چشمان حسرتخوردهای که هیچگاه نتوانسته بودند خود را آنگونه که هست در چهرهاش بدرخشانند و زیباییاش نیز حبس میکشید.
سراغ شعری رفتم که همین چند ماه پیش آن را نوشته بودم. اینقدر در ایران اعدام هست و آنقدر طناب برای اعدام بافتهاند و به دور گردن محکوم به اعدامیها آویختهاند، که نمیتوانم بگویم این شعر مربوط به کدامشان هست اما میتوانم بگویم که به همهشان مربوط میشود، اما به هیچ کدامشان تقدیم نمیشود جز به خودم. پس این شعر تقدیم است به خودم :
«تقدیم به خودم»
بازگشت اعدامی به زندگی
از بیحوصلهگی طناب دار است
در یک صبح سگیِ هوای سربیِ تهران
یا شاید
چشمسیری طناب از مرگ.
بازگشت استخوانواژههای گیر کرده در لای گلو
از دلرحمی طناب دار است
که تاب ندارد.
. . .
نفس
نفس
نفس
. . . هنوز
بند نیامده در بندِ گرهی گیسبافتی طناب
گیس و
گره و
گیسو . . .
پیچ پیچک
میپیچد
درام-مادرانه-مویهای
پیچ میخورد
با سیاهگیس بافتِ طناب
:«گیسو افشانِ روز نشده
مانده در کمند روبنده
هم از شانه و هم ز باد
بوسهای زمهر نستانده»
تاب ندارد طناب
تاب نیاورد طناب
گشت . . .
باز . . .
بازگشت . . .
بازگشت دوبارهی
نَفَس
نفسِ زندگی
از تاب نیاوردن طناب است.
من تمام شب
بیخوابیها و بیتابیهایم را
سرِ اتاق فریاد کشیدم
من تمام شب گلویم
به سمت طناب
میل کردهبود
و دست و پای شعر
در آغوش من یخزدهبود.
آنکه لگد به چارپایهی زندگی میزند
و آنکه آویز به دور مرگ چرخ میزند
از جندهگی زندگی است در جمهوری جن و جبون
هوا میکُشد
هوا میکَشد
هوا پُر میکند
هوا هوایی میکند نای را
ریه از هوای سربی تهران
دوباره پُر میشود
دل پَر میکشد
به سینه
مشت میزند
هوا
هوا
هوا
. . . هوا میپراکند
هوا، هوا میدهد
لولهی نای هوا میکَشد
نمیکُشد
جانِ جانان نمیستاند
مرگ سُخره میگیرد
به سوی او بازگشتاش نمیدهد
اِنّا . . .
واژهای که ارجاع نمیدهد.
سنگ، همچنان سنگ باقی میماند.
سنگِ نانبشتهْ نام
منتظر مرگ نمیماند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۵ فوریه ۲۰۱۴ – ونکوور
(*) ۱۴ آوریل ۲۰۱۴
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
هادی ابراهیمی رودبارکی متولد ۱۳۳۳- رشت؛ شاعر، نویسنده و سردبیر سایت شهرگان آنلاین؛ مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کاناداست.
فعالیت ادبی و هنری ابراهیمی با انتشار گاهنامه فروغ در لاهیجان در سال ۱۳۵۰ شروع شد و شعرهای او به تناوب در نشریات نگین، فردوسی، گیلهمرد، گردون، تجربه، شهروند کانادا و مجله شهرگان آنلاین چاپ و منتشر شدند.
او فعالیت فرهنگی خود را در دیاسپورای ایران فرهنگی – کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز کرده و سپس در فرگشتی «آینده» و «شهروند ونکوور» را منتشر کرد و از سال ۲۰۰۵ تاکنون نیز سایت شهرگان را مدیریت میکند.
ابراهیمی همراه با تاسیس کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۳ در نورت ونکوور، به نشر کتابهای شاعران و نویسندگان دیاسپورای ایران فرهنگی پرداخت و بیش از ۱۰ کتاب را توسط نشر آینده و نشر شهرگان روانه بازار کتاب کرد. اولین انجمن فرهنگی-ادبی را با نام پاتوق فرهنگی هدایت در سال ۲۰۰۳ بههمراه تعدادی از شاعران و نویسندگان ایرانی ساکن ونکوور راهاندازی کرد که پس از تعطیلی کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۷ این انجمن با تغییر نام «آدینه شب» برای سالها فعالیت خود را بطور ناپیوسته ادامه داد.
هادی ابراهیمی رودبارکی در سال ۲۰۱۰ رادیو خبری-فرهنگی شهرگان را تاسیس و تا سال ۲۰۱۵ فعالیت خود را در این رادیو ادامه داد.
آثار منتشر شده و در دست انتشار او عبارتاند از:
۱- «یک پنجره نسیم» – ۱۹۹۷ – نشر آینده – ونکوور، کانادا
۲- «همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی» ۲۰۱۴ – نشر بوتیمار – ایران
۳- «با سایههایم مرا آفریدهام» گزینه یک دهه شعر – ۲۰۲۴ – نشر آسمانا – تورنتو، کانادا
۴- «گیسْبرگ درختان پائیزی» مجموعه شعرهای کوتاه و چند هایکوواره – در دست تهیه
۵- «ثریا و یک پیمانه شرابِ قرمز» گردآورد داستانهای کوتاه – در دست تهیه