شمارش معکوس برای اتخاذ تصمیم بزرگ سیاسی
تردد سیاستمداران و کارشناسان دخیل در پرونده هسته یی ایران به شهر «وین» در آخرین روزهای مانده به مهلت ۳۰ ژوئن در کنار اظهارات متفاوت و بعضاً متناقض آنان در باره چگونگی امکان توافق جامع هسته یی، نشان میدهد که باز شدن گره این مذاکرات بدون تصمیمگیریهای سخت سیاسی از سوی دو طرف معادله امکان پذیر نمیباشد. تجارب قبلی در این مورد نشان میدهد که مذاکرهکنندگان دو سوی میز تا آخرین دقایق مهلت تعیین شده و حتی در وقتهای اضافه، هم چنان تا میزانی بر خطوط قرمز و مطالبات خود پافشاری میکنند که به مرز شکست پروژه و ورود به بن بست غیرقابل عبور نزدیک نشوند. از آنجا که هر دو طرف دعوی بهخوبی میدانند که شکست این مذاکرات به مفهوم بازگشت به روند تنش فزاینده تر و امکان جایگزینی گزینه جنگ بر دیپلماسی صلح خواهد بود که پذیرش چنین شرایطی برای هر کدام از آنان یک «کابوس» میباشد که در تمامی حوزههای ملی، منطقه یی و بین المللی میتواند تأثیر مخرب و ویرانگری بر جای بگذارد. جدا از واکنش گروههای فشار در واشینگتن و تهران و نارضایتی تل آویو و محور محافظه کار عربی نسبت به نتایج این مذاکرات، به دلیل سرمایهگذاری کلان و غیر قابل جایگزین «باراک اوباما» و «حسن روحانی» روسای جمهوری آمریکا و ایران، هر دو طرف به غیر از مصالحه و برون رفت از بحران راهی در پیش روی خود ندارند. حتی اینکه همواره در نقطه جوش معامله هسته یی بازیگر سومی چون فرانسه در چارچوب سیاست کاسبکارانه خود برای سوءاستفاده از این فرصت ساز مخالفت و تصویر قلدر سنگ انداز را بازی میکند نیز در مقابل اراده سیاسی تهران – واشینگتن برای رسیدن به توافق، نمیتواند عنصر تعیین کننده یی در تصمیم نهایی به حساب آید. این روزها سیاستمداران و ارباب رسانه مرتب از پر نشدن پرانتزهای سند جامع میگویند و حول آن گمانه زنی میکنند در حالی که تمامی این معماهای حل نشده ریشه در یک تصمیم راهبردی در خصوص تفاهم تاریخی در مناسبات قدرت بین دو ضلع اصلی دعوی دارد.
در چنین شرایطی که صورت حساب و فاکتور این معامله و معادله به آن سطح از بزرگی رسیده است که عدم معامله تمام محاسبات سیاسی، اقتصادی، امنیتی و ژئوپلتیک بین اضلاع منازعه را میتواند به هم بریزد، بنابراین چندان منطقی نخواهد بود که در جزییات فنی و حقوقی دو طرف با پافشاری بر مطالبات حداکثری خود اصل بازی را باطل کنند. پذیرش پروتکل الحاقی، محدودسازی غنی سازی، بازرسیهای مدیریت شده از تاسیسات مشکوک، چگونگی لغو و تعلیق تحریمهای اعمال شده، پذیرش حقوق پایه هسته یی ایران و همکاری عینی طرف غربی برای اعطای تکنولوژی و تاسیسات جایگزین آب سبک در ما به ازای تغییر کاربری آب سنگین اراک و مهم تر از همه تفکیک اساسی بین سؤالات باقی مانده در مورد احتمال وجود برنامه نظامی در این پرونده در سالهای گذشته با مذاکرات جاری، همگی قطعات پازلی را شکل میدهند که تصویر کامل آن قبلاً مورد توافق دو طرف قرار گرفته است. سیاستمداران، مذاکرهکنندگان و تصمیم گیران ارشد دو طرف منازعه در این پرونده بر اساس معیار و سنجش سود – زیان و عبور از معادله قدیمی «حاصل جمع صفر» وارد این بازی شدهاند و به همین دلیل با تمام چانه زنی و پافشاریهای خود در نهایت بر معامله یی که از قبل پیش فاکتور آن را پرداخت کردهاند لاجرم باید به نتیجه برسند. در این مرحله از مذاکرات بیش از آنچه بحث شکست مطرح باشد اصل کسب حداکثر امتیاز برای دو طرف در فرجام نهایی حل و فصل پرونده هسته یی ایران و تنظیم مناسبات قدرت در روابط بین تهران – واشینگتن موضوع اصلی را شکل میدهد. تمام معضلات و مشکلات پیش روی مذاکرهکنندگان راه حل منطقی و اصولی دارد و به همین دلیل خطوط قرمزی که از سوی دو طرف ترسیم میشود قابلیت انعطاف پذیری را خواهند داشت. دیپلماسی صلح بر مبنای مصالحه و در بدبینانهترین حالت موقعیت آتش بس قابل تعریف میباشد که بر اساس همین منطق و ضرورت، معامله نهایی شکل میگیرد.
با توجه به آنچه تا به امروز در روند حرکتی پرونده هسته ایران و مذاکرات تهران با گروه ۱+۵ در حال انجام است به نظر نمیرسد که مهلت ۳۰ ژوئن فرجام نهایی کار باشد. تقریباً تردیدی نیست که این مذاکرات تمدید خواهد شد اما آنچه مهم است مدت و زمان این تمدید است. اینکه منابع مطلع در سطح دیپلماتهای درگیر در مذاکرات از تمدید چندروزه مذاکرات سخن میگویند بیشک معطوف به مکانیزم مهلت نهم جولای است که کنگره آمریکا در مصوبه خود برای بررسی یکماهه توافق انجامشده برای رئیسجمهوری این کشور تعیین کرده است و همه طرفهای مذاکره بهخوبی میدانند که بعدازاین مهلت کار بهمراتب سختتر خواهد شد. هم آمریکاییها و هم ایرانیها به این واقعیت تهدیدآمیز بهخوبی واقفاند و به همین دلیل هر تصمیم اساسی ولو بسیار سختی که میبایست اتخاذ کنند، باید با برآیند تبعات منفی بعدازاین تاریخ باشد. چراکه بعدازاین مهلت دست اوباما برای ارائه متن توافق به کنگره و عمل به وعدههای خود بهطرف ایرانی برای لغو و تعلیق تحریمهای دولت و کنگره بهمراتب بستهتر خواهد شد. یک دیپلماسی سازنده و منفعتگرایانه آنجا مفهوم واقعی خود را پیدا میکند که بتواند دست طرف مقابل را برای معامله و مصالحه باز بگذارد و به همین لحاظ چنانچه تا تاریخ نهم جولای توافق حاصل نشود طرف معامله تهران در واشینگتن کمتر از حالا میتواند به تعهدات خود عمل کند. سرمایهگذاری روی این تطویل مذاکرات برای کسب منافع ملی به دلیل محاسبات عینی یک گزینه خوب و واجد منافع برای دیپلماسی تهران نخواهد بود. مذاکرهکنندگان ایرانی تا قبل نهم جولای میتوانند بیشترین امتیاز را در مقابل پرداخت هزینه به دست آورند و بعدازاین تاریخ حتی با تمام تمایل اوباما برای مصالحه، این امتیاز از ایران سلب خواهد شد. هماینک زمان تصمیمگیری برای تهران – واشینگتن و حتی اتحادیه اروپایی فرارسیدهاست و بر اساس واقعیات جاری این فرصت در بعدازاین تاریخ چندان موقعیت مطلوب خود را نخواهد داشت.
۸/۴/۹۴
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامهنگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیلگر سرشناس ایرانی در حوزهی مسایل سیاسی و بینالملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شدهاست.