شهرام رفیعزاده: جرم نیلوفر حامدی و الهه محمدی این است که صدای بیصدایان بودهاند
اختصاصی شهرگان
در ایران، رسانههای مستقل از حکومت نداریم اما روزنامهنگاران مستقل و شجاع داریم!
متن سخنان شهرام رفیعزاده روزنامهنگار در مراسم اهدای جایزه بینالمللی آزادی مطبوعات به الهه محمدی و نیلوفر حامدی
رژیم ایران در چهار دهه گذشته هرگز به مخالفان اجازه داشتن رسانه نداده است، برای همین در ایران، رسانههای مستقل از حکومت نداریم اما روزنامهنگاران مستقل داریم، روزنامهنگاران شجاع داریم، و الهه محمدی و نیلوفر حامدی دو نفر از همین روزنامهنگاران شجاع هستند.
در حدود ۱۵۰ روز گذشته، دستکم ۷۸ روزنامهنگار در تهران و دیگر شهرها بازداشت شدهاند، یعنی هر دو روز یک روزنامهنگار و خبرنگار را بازداشت کردهاند.
جرم نیلوفر حامدی و الهه محمدی این است که صدای بیصدایان بودهاند.
نیروهای گشت ارشاد و پلیس امنیت اخلاقی، شامگاه ۱۳ سپتامبر، پیکر نیمه جان زنی جوان را به عنوان «ناشناس» به بیمارستانی در تهران تحویل دادند، جرم نیلوفر حامدی این است که خودش را به بیمارستان رساند و در گزارش خود نوشت این زن جوانِی که بر تخت آیسییو در کماست، اتفاقاً «ناشناس» نیست، دختری کرد است، اهل سقز و اسم دارد، همان که اکنون جهان اسم او را خوب میشناسد: مهسا(ژینا) امینی.
جرم الهه محمدی، هم مشابه نیلوفر است. الهه فاصله ۶۰۰ کیلومتری تهران و زادگاه مهسا امینی را طی کرد، از روز خاکسپاری مهسا امینی گزارش نوشت و صدای پدر و مادر مهسا شد. انقلاب ایران در همین شهر زاده شد، زنان در لحظه خاکسپاری مهسا امینی، روسریها، این نماد حجاب اجباری، را از سر برداشتند، در هوا چرخ دادند و فریاد زدند: «زن، زندگی، آزادی».
حالا پنج ماه گذشته است، جهان صدای سرکوب شده مهساها و زنان ایران را شنیده، صدای مردم ایران را شنیده و تصاویر زنان و جوانانی را دیده که سینهی خود را مقابل گلوله سپر کردهاند و آزادی را فریاد میکنند.
حتی برای ثبت هر ثانیه این صداها و تصویرها، برای هر فریم این عکسها، زنان و جوانان ایران جان خود را فدا کردهاند، همچون غزاله چلاوی و شیرین علیزاده که موقع فیلم گرفتن از تظاهرات با شلیک مستقیم نیروهای رژیم کشته شدند.
بله، جهان صدای مردم ایران را شنیده اما شنیدن کافی نیست، حالا وقت عمل است، حمایت شفاهی از انقلاب مردم ایران کافی نیست، جهان و به ویژه کانادا باید گامهای عملی برای حمایت از انقلاب مهسا، انقلاب مردم ایران، بردارد.
قدم اول: قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی.
قدم دوم: درهای کانادا و جهان باید به روی الیگارشها و تبلیغاتچیها و بستگان مقامات جمهوری اسلامی بسته شود و در عوض آغوش کانادا به روی روزنامهنگاران مستقل و هنرمندان مستقل و معترضان ایرانی که زندگی خود را برای آزادی در خطر انداختهاند، باز شود. چگونه ممکن است کانادا اجازه بدهد جلادان جمهوری اسلامی در خیابانهای تورنتو، ونکوور ومونترال قدم بزند و عدالت را به ریشخند بگیرند.
قدم سوم: کانادا و البته جهان باید همه اجزای ماشین سرکوب رژیم ایران را تحریم کند. همه آنهایی را که مردم ایران در خیابانها میکشند و در زندانها شکنجه میدهند و اعدام میکنند.
قدم چهارم: کانادا باید پرونده جنایت کشته شدن سرنشینان پرواز پیاس۷۵۲ با موشکهای سپاه پاسداران را به دیوان کیفری بینالمللی ببرد. اگر بیست سال پیش کانادا مقابل کشته شدن زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانی-کانادایی، در زندان اوین محکم میایستاد، کاووس سیدامامی فعال محیط زیست ایرانی-کانادایی در سال ۹۶ در همین زندان کشته نمیشد.
مردم شجاع ایران مقابل یک دیکتاتوری سفاک ایستادهاند، زمان آن است که کانادا و جهان در کنار مردم ایران بایستند برای زن، زندگی، آزادی.
در پایان تشکر ویژهام تقدیم به CJFE که همیشه از روزنامهنگار مستقل ایران و کشورهای دیگر حمایت کرده است.
و تشکر از مارگریت اتوود که سالها پیش، هنگامی که جهان در مقابل سرکوب زنان ایران به دست جمهوری اسلامی سکوت کرده بود، او صدای آنها را شنید، و صدایشان شد در آثارش.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید