Advertisement

Select Page

“فرزندان فردوسی”طرحی نو با هدف آشنایی دانش‌آموزان، با شعر و اندیشه‌ی فردوسی

“فرزندان فردوسی”طرحی نو با هدف آشنایی دانش‌آموزان، با شعر و اندیشه‌ی فردوسی

گفتگوکننده: صادق امیری

 

صبا عباسی متولد آذر ۶۶

آموزگار دبستان

برگزیده شعر کشور جشنواره دانش آموزی تبریز۸۵

برگزیده شعر کشوری جشنواره کانون پرورش فکری سال ۸۶

برگزیده کشوری جشنواره الگوهای برتر تدریس پایه ی اول و چهارم

برگزیده ی  استان جشنواره نوجوان سالم آموزش وپرورش

از سال ۹۴ با همکاری دلسوزان فرهنگ و ادبیات شاهنامه خوانی را وارد ساعت درسی دانش آموزان مجموعه‌ی سما کرد که باوجود این طرح  دانش آموزان  توانستند با شعر و اندیشه و زبان فردوسی به صورت تخصصی آشنا شوند  و با تلفیق تئاتر و موسیقی به حفظ و اجرای داستان‌های شاهنامه بپردازند. این طرح توسط بزرگانی مثل دکتر میر جلال الدین کزازی، پوران درخشنده مورد استقبال و حمایت قرار گرفت.

با نگاهی به سیستم آموزشی کشور ایران، مشخص می‌شود آنطور که باید و شاید به ادبیات قدرتمند این مرز و بوم نگاه جدی و مشخصی نمی‌شود. از این رو عاشقان ادبیات بیکار ننشسته و خارج از چارچوب و قواعد این نگاه، دست به شناساندن ادبیات به نسل‌های بعدی می‌زنند و این گوهر گرانبها را آنطور که شایسته است به جریان می‌اندازند. در این جا چه چیز بهتر و محکم ‌تر از اثر جاودانه‌ی شاهنامه‌ی  فردوسی  که متاسفانه آنقدری که این کتاب به زبان فارسی کمک کرده ذره‌ای به مهم بودن آن در سیستم آموزشی کشور پرداخته نشده است.  اما جای نگرانی نیست چرا که هرآنچه از نگاه سیستم کنونی نادیده گرفته شود به معنای پایان کار آن نیست و هستند کسانی که ارزش واقعی آن را به دیگران دیکته کنند. یکی از این عاشقان ادبیات صبا عباسی است که در شهر کرمانشاه علاوه بر برگزاری شاهنامه خوانی و کلاس‌های خارج از سیستم آموزشی، شاهنامه خوانی را به واسطه‌ی معلم بودنش به مدارس کشانده است و توفیقات ارزشمندی را نیز به دست آورده است.

در همین خصوص با وی به گفتگو نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

شما طرح و ایده‌ی اختصاص دادن شاهنامه خوانی را به یکی از ارگان های آموزشی کشور دادید و این طرح مورد استقبال قرار گرفت. از سرچشمه‌ی این طرح و چگونگی مسیر به اجرا درآوردنش بگویید و اینکه به غیر از اساتید موافق طرح، استقبال دانش آموزان از این اتفاق چگونه بود؟

دوازده سال است که در مدارس ابتدایی مشغول به تدریس هستم سال تحصیلی ۹۴-۹۵ با توجه به فضای بسیار خوبی که در یک انجمن کوچک اما عزیز شاهنامه خوانی که با چند تن از دوستان خوش فکر و دلسوز برایم فراهم شده بود، به این فکر افتادم که چرا دانش آموزان ما ،  با بزرگ ترین شاعر ایران زمین ،که فرهنگ و ادب این مرز بوم کلمه به کلمه وام دار اندیشه و شعر اوست ، آن طور که باید آشنا نیستند؟

بنابراین طرح اضافه کردن ساعت شاهنامه خوانی در مدرسه را با هم اندیشی  اساتید شاهنامه پژوه ، مطرح کردم که مورد استقبال و حمایت مدیر و مسئولان  مرکز سما قرار گرفت . بر اساس این طرح ۶ زنگ در هفته به کارگاه شاهنامه خوانی با هدف “آشنایی با شعر و اندیشه ی فردوسی “اختصاص داده شد.

اندیشه ی فردوسی و اشعار شاهنامه به صورت متن و شعر به روایت و یاری بی دریغ  (مهدی صیاد)  با در نظر گرفتن حفظ شان داستان واژه ها ،ساده سازی شد و به صورت  کتاب کار در ساعات شاهنامه خوانی در اختیار دانش آموزان قرار گرفت .

در این کارگاه با  تلفیق شعرو متن و موسیقی ؛داستان ها را به صورت نمایش گروهی درآوردیم  .همخوانی   ۱۸۰ دانش آموز ،همراه  تئاتر و موسیقی باعث حفظ و  تثبیت  اشعار در ذهن دانش آموزان شد .

تا کنون که این طرح به اجرا درآمده چقدر موفقیت آمیز بوده؟ آیا می‌توان امید داشت که این طرح سراسری شود؟

این طرح سه سال  با تغییراتی در مدرسه  اجرا می شود.بسیاری از بزرگان حوزه ی ادبیات و فیلم و تئاتر چون دکتر میر جلال الدین کزازی ،پوران درخشنده واساتید و بزرگواران دیگر به دیدن اجرای  گروهی دانش آموزان نشستند و به بازدید  کارگاه های شاهنامه خوانی آمدند. دکتر میر جلال الدین کزازی  نام (فرزندان فردوسی)را  بر گروه نهاد و از این گروه بار ها  به عنوان درخت تنومند شاهنامه خوانی نونهالان یاد کرد .

هر جا که اجرای گروهی داشتیم به شدت با استقبال و اشتیاق کودکانی که شاهد برنامه بودند مواجه شدیم . و بزرگ ترها  بعد از هر اجرا بارها آدرس گروه را پرسیده و پیگیر شاهنامه خوانی کودکانشان شدند .

استقبال دانش آموزان از این کارگاه بیشتر از حد تصور بود .طوری که باعلاقه هر زنگ ، شعر های حفظ شده ی خود را برای با شوق و ذوق میخواندند . دانش آموزان در خصوص شعرهای حفظ شده‌ی خود حرف می زدند و سوال های مختلفشان را مطرح می کردند ، گروه شاهنامه خوانی فرزندان فردوسی مورد استقبال بی نظیر هر سازمان و نهادی که شاهد اجرای آن ها بود قرار گرفت .

به سرعت  موج  شاهنامه خوانی درکودکان در مدارس مختلف راه افتاد ، بازهم به سخن دکتر  کزازی اشاره  میکنم که گفتند ؛ این باران رحمت فردوسی است  که   به مدارس و  کتاب فروشی ها و مراکز فرهنگی هم راه پیدا کرده است

اما امید به اجرایی شدن طرح در سراسر کشور باید بگوییم که همت مسئولان را می طلبد،آرزوی شیرین  اما  متاسفانه دور از دسترسی است که زنگ و کتابی  به اسم مفاخر ادبی و شاهنامه خوانی به ساعات  درسی اضافه شود .ما با تجربه ی کوچکمان  شاهد این حقیقت بودیم که اگر دانش آموزان سر ساعات دروس مختلف گاهی بی حوصله و خسته بوند   سر زنگ شاهنامه خوانی با شور و شوق بسیار، سر شار از غرور و انرژی و لذت شعر خوانی  گروهی بودند

چه اشخاص و گرو‌هی و در این راه برای به اجرا درآمدن طرح شما را حمایت کردند؟

شاهنامه خوانی فرزندان فردوسی ،با همراهی و  یاری  انرژی بخش  و بی نظیر دکتر میر جلال الدین کزازی و  گروه دلسوزی که همیشه کنار طرح ایستاده اند ،به اجرا درآمد ،مهدی صیاد،سارانظری ،مرشد بی نظیر گروه محمدرضا صالح آبادی وتک به تک ۳۶۰ دانش آموزی که در این طرح   با شور واشتیاق کنار هم بودیم .

 

شاهنامه خوانی سوای ارزش ادبی آن چه تاثیری بر نگاه دانش‌آموزان و نزدیک شدن آن‌ها به ادبیات کهن سرزمین خودشان داشته است و در کل خوانش شاهنامه و آشنایی دانش‌آموزان با شاهنامه چه کمکی به آنها می‌کند؟ آیا صرفا جنبه‌ی ادبی مد نظر شما بوده یا که اهداف دیگری نیز در ذهنتان هست؟

دانش آموزی را تصور کنید که با روش درست و شیوه ی صحیح با اشعار فردوسی آشنا شود ،معنی واژه هارا به درستی دریابدو بتواند شعر و داستان نهفته در آن را با درک خودش اما به درستی تحلیل کند ،این  موضوع علاوه بر ارزش ادبی و حفظ اندیشه ی والای فردوسی  ،می تواند باعث بخشیدن نظم منطقی به ذهن، بالا رفتن خود باوری و اعتماد به نفس ،بالا رفتن مهارت های کلامی و اجتماعی  کودکان شود

در ادامه نگاهی بیاندازیم به شعر شما. شعر صبا عباسی در چه فرم، قالب و دارای چه موضوع و مضامینی است؟ شما به عنوان یک شاعر جوان و پیشرو چه آثار و چه شخصیت‌هایی الهام بخش شما بوده‌اند؟

هیچ وقت قالب و فرم مشخصی را انتخاب نکردم . خود شعر قالبش را پیدا میکرد، گاهی غزل را عاشقانه زندگی کردم و گاهی دست در دستان رباعی پیوسته و دوبیتی و سپید و آزاد قدم زدم .

خودم را شاعر نمیدانم در واقع شعر بخشی از وجود من است با شعر میمیرم و زنده می شوم . شعر خوب را می‌پسندم چه کلاسیک و چه مدرن و معاصر . شعر خوب از جان شاعر ریشه میگیرد و بدون در نظر گرفتن بعد زمان حتی بعداز قرن ها در ذهن مخاطب جوانه میزند .

از اشعار غرور آفرین فردوسی تا غزل های طلایی حافظ و ابیات سحرانگیز سعدی تا شاعران بی نظیر معاصر، یاد  قسمتی از شعری که درنوجوانی نوشتم افتادم؛

شاملو با مولوی چه فرقی دارد؟

پاییز که می شود

تمام سلول هایم شاعر می شوند ….

 

 تفاوت نگاه به شعر، میانِ نسل جدید و قدیم(معاصر) را در چه می‌بینید؟

شعر در چیستی خودش در هیچ دوره قدیم یا جدید تغییری نکرده است .شعر،همان کلام خیال انگیز مثل معشوقه ای زیبا هم چنان در طول تاریخ درحال دل بردن است .گاه با محتوایی عاشقانه وگاه سیاسی و اجتماعی . گاه تلخ و گاه دل نشین .تفاوت نگاه نسل  قدیم و جدید به نظر من  در هستندگی شعر است ،شاعر امروز خودش را درگیر نظم سیستماتیک  شعر قدما نمی کند ،نظمی  که فرم و محتوای شعر  را تحت تاثیر قرار داده است و از نظم جهان هستی معنا میگیرد  ،شعر امروز در عالم انسان واری قرار دارد ،در این چنین عالمی نظم از دید انسان معنا میگیرد ، نگاه  انسانی که  خسته از  روزهای پرتلاطم بشری است  انسانی که   نوید  نیستی و پوچی میدهد با شاعری که از نظم پایدار جهان حرف می زند دو نگاه از دو دنیای متفاوتند .

 

جایگاه  زنان در جامهء ادبی امروز ایران را چگونه می‌بینید؟چه اندازه پیشرفت داشته‌اند؟ آیا فضای کافی و بستر مناسب برای معرفی خود و آثار خود را فراهم می‌بینند؟

زنان  همیشه برای جایگاهشان جنگیده اند ، از رابعه قزداری و مهستی گنجوی  و پروین اعتصامی وژاله اصفهانی و شمس کسمایی  که حتی قبل از نیما  راه را برای شعر نو  گشود ، تا فروغ فرخزاد و شاعران همین روزهای پر تلاطم امروز ،هیچ جریان و دوره ادبی را نمی توان سراغ گرفت که زنان در آن نقشی ماندگار ایفا نکرده باشند .در ایران هم حتی در سنتی ترین شرایط تاریخی، زنان شاعر قلم را برزمین نگذاشتند .اما بدیهی ست  در جامعه   جایگاهی که زنان  در شعر دارند کمرنگ تراز مردان است .در طول تاریخ درصد بزرگی از مسئولیت های زندگی  بردوش زنان بوده است ،  در فضای بدون شک مردسالارانه اگر مسائل قومی و اجتماعی وفرهنگی و …را کنار بگذازیم زنان حتی اگر تحصیل کرده باشند حدود ۸ ساعت خارج از منزل مشغول کار و بقیه روز مشغول رسیدگی به مسئولیت های زندگی هستند .   با این شرایط  حتی اگر ذوق و هنری هم داشته باشند مجالی برای رشد پیدا نمیکند !!به همین خاطر تعداد کمی زن شاعر باقی می مانند که از هفت خوان رستم به معنای واقعی پهلوانانه عبور کرده اند و میتوانند نقشی در عالم شعرو خیال برجا بگذارند .

جایگاه زن در  شعر امروز اگر هم پیشرفتی داشته نسبت به دوره مشروطه تا به حال سنجیده شده است  و گرنه هنوز هم بستر مناسبی برای  حضور بی دغدغه زنان، آسوده و با فراغ بال ،آن طور که شایسته است فراهم نیست ،با این همه موانع ما همچنان شاهد  اشعار قوی و ماندگاری از شاعران زن امروز هستیم ،من ایمان دارم 

ریشه ماراهم بزنند ما باز هم جوانه میزنیم..

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights