«مظلوم کرونا»
کرونا هم ویروسى است مثل همه ویروس ها. تصاویرش را که مىبینى پُر بدریخت و قیافه هم نیست. منتها، همه دق دل خود را سر او خالى مى کنند.
چه مضامین بکر که براى او کوک نکردند؟ چه تحقیرها که بر او روا نداشتند. با وجودی که چند ماه از ظهورش مىگذرد، بقدر عشرى از اعشار جنگها، کودتاها، تحریمها جان نگرفته است. پانصد هزار کودک عراقى، یک میلیون اندونزیایی در یک روز کجا، این دویست سیصد هزار نفر کجا؟
عدالت را سوهارتو کرد برپا / یه میلیون کشته یک روز در جاکارتا
مظلومتر از کرونا، متولى آن است که اگر دلدارىهاى او نبود، خدا مىداند که چقدر از مردم باید از ترس کرونا قالب تهى مىکردند.
اینها باعث شد که نه تنها کرونا بلکه متولى آن هم رو دست و شوخى گرفته شود. اگر براى رفع نگرانى مردم، آنفلوآنزایش بنامد، هجمه اش مىکنند. اگر وایتکس تجویز کند که دیگر واویلا. اگر مجرم اصلى را معرفى کند، همه مردم دنیا کارنامه چین را به رخکش مى کشند. خدا را شکر که یک هموطن قد مردانگى علم کرد و دنیا را از اشتباه در آورد و بیگناهى او را در «بى بى سى» ثابت کرد. حالا آدم مىفهمد که یک لقمه نانى که به او مىدهند، در نزد خدا تا چه حد قُرب و منزلت دارد. آقاى باطبى ما بیست سال پیش هم با پیراهن خونینش دنیا را به لرزه درآورد. بعداً که دید این لرزه دارد به هشت درجه ریشتر مى رسد، مثل همیشه به دنده راستگویى افتاد که پیراهن خونین جعلى بود و دنیا آرامش گرفت.
باطبى جان! این بار هم با مصاحبهات با «بى بى سى» گل کاشتی. تجربهی تاریخی نشان داد کا حق با تو است. وگرنه نمیشد با پانصد هزار دلار وثیقه قضیه را فیصله داد. با این مبلغ وثیقه، حداکثر محکومیت بقدر یک تصادف است. این تدابیر است که سنگ را روى سنگ بند مىکند. وگرنه آنهمه چوبه دار را براى اقدامات هفتگى پلیس از کجا بیاورند. وقتى «ستوان کالى» تمام پانصد نفر افراد یک دهکده را در ویتنام از رنج حیات نجات داد، به سه بار اعدام و سپس ۱۵ سال زندان و بعداً به سه سال زندان و بعداً به مجازات تبرئه محکوم شد! آن روزها، هنوز تو دنیا نیامده بودى. تو هنوز در راه موفقیت هستى، باید این شیوه این اسامى را یاد بگیرى و تمرین کنى تا به صف پُر قیچى هاى «بى بى سى» در بیایی.
سوراخ دعا اگرچه تنگ است / رفتن به درون آن ننگ است
اما طبع بلند سرکار / با عزت و اعتلا بجنگ است
با این شکم فراخ وپُرپیچ / ته مانده غیرتت شده هیچ