مهرانگیز کار: نمیتوانم با فمنیستهای تندرو همراه باشم
به عقیده مهرانگیز کار روی آوردن به دیدگاه فمینیستهای «تندرو» در برخورد با حجاب هنوز در جامعه ایران عملی نیست و تا زمانیکه «مناسبات خانوادگی، اجتماعی و مالی» تغییر نکرده، نمیتوان چنین توقعی داشت.
شانزدهم ژانویه، همزمان با اعتراضات سراسری در ایران و مطرح شدن نام دختری که روسری سفید بر چوبی بسته بود و در خیابان انقلاب در اعتراض به حجاب اجباری، حجاب از سر برداشته بود، بیانیهای منتشر شد مبنی بر همبستگی فمنیستهای ایرانی و آمریکایی. چند سازمان فمینیستی ایرانی و آمریکایی به همراه تعدادی از فمینیستهای ایرانی و همچنین از ملیتهای مختلف از امضاکنندگان این نامه بودهاند.
در این میان امضای «لیندا صرصور» کنشگر فلسطینی-آمریکایی مورد توجه قرار گرفت و بسیاری از کاربران شبکههای مجازی و شخصیتهای فعال مدنی به امضاکنندگان ایرانی اعتراض کردند که چرا همراه لیندا صرصور، بیانیه امضا کرده اند. منتقدان امضاکنندگان ایرانی با اشاره به فعالیت های «لیندا صرصور» گفته اند چرا همراه با کسی که برای مقابله با دونالد ترامپ، رییسجمهور آمریکا همگان را به «جهاد» دعوت میکند و معتقد است قوانین شرعی اسلامی «معقول» هستند اما از آنها «سوبرداشت» شده، بیانیه امضا کرده اند. علاوه بر این، یک خطای فنی هم سبب شد برخی برداشت کنند بیانیه در حمایت از لیندا صرصور است.
برخی امضاکنندگان این بیانیه امروز در توضیح مفصلی به این موارد اشاره کردهاند و گفتهاند فکر نمیکردند اشاره به لیندا صرصور باعث به حاشیه رفتن کل موضوع شود.
با این وجود، در بخشی از این بیانیه آمده فمینیستها و فعالان جنسیتی ایرانی همانند سایر فمنیستها در کشورهایی با اکثریت مسلمان از دو طرف در منگنه قرار دارد: «سیستم پدرسالارانه فرهنگی و قانونی که توسط روحانیت حاکم و بنیادگرایان افراطی تقویت میشود و نیروهای مداخلهگر غرب که نقض حقوق زنان را به نفع خودشان مورد سواستفاده قرار میدهند.» در ادامه گفته شده است: «متأسفانه برخی از افراد و رسانههای دستراستی در آمریکا، این حرکت ضدحجاب اجباری را مورد سوء استفاده قرار دادند تا فمینیستهای آمریکایی را بکوبند و آنها را که همواره در جنبشهای مقاومتی علیه تبعیض جنسیتی و خط مشیها و سیاستهای واپسگرا حضور داشتهاند، از میدان به در کنند.»
این بخشهای بیانیه نیز اعتراضهای زیادی را برانگیخت. منتقدان میگویند این بخشها، حمایت تلویحی از فعالانی چون لیندا صرصور است که خودش توجیهکننده تبعیض جنسیتی در اسلامی است نه فعال علیه تبعیض جنسیتی و بحث صرفا یک خطای فنی نیست. در مجموع، این حاشیهها سبب اوج گرفتن اعتراضها به امضاکنندگان ایرانی به ویژه مهرانگیز کار و مسیح علی نژاد شد. اعتراضهایی که سبب شد مسیح علی نژاد امضایش را از این بیانیه پس بگیرد و بهانه گفتگو شد با مهرانگیز کار. امیدواریم انتشار این گفتگو مقدمه گفتگو با سایر امضاکنندگان این نامه و بحثهای بیشتر درباره فمنیسم در ایران امروز باشد.
اولین پرسشی که داشتم، به دلایل تدوین این بیانیه باز می گشت. تدوینکنندگان این بیانیه چهار فمینیست ایرانی و دانشگاهی هستند که بر جهات بینالمللی مطالعات زنان تمرکز دارند. آنها در این برهه تصمیم گرفتند طی این بیانیه همبستگی میان فمینیستهای ایرانی و آمریکایی ایجاد کنند تا به گفته مهرانگیز کار، فمینیستهای ایرانی از «انزوا» خارج شوند و «با همکاریهای بینالمللی آشنا شوند.» این بیانیه در روزهای نزدیک به راهپیمایی گسترده زنان در آمریکا منتشر شد؛ «قدرتی که فمینیستهای آمریکایی به رخ کشیدند و فمینیستهای ایرانی مقیم آمریکا هم سعی کردند با به وجود آوردن این همبستگی نوعی از مبادله اطلاعاتی میان این دو فمینیسم ایجاد کنند.»
مهرانگیز کار معتقد است میان مطالبات فمینیستهای آمریکایی و ایرانی تفاوت وجود دارد. مثلا امروز مطالبه فمینیستهای آمریکایی حول مسایل مربوط به آزارجنسی میگردد اما «این مساله هنوز نمیتواند در ایران مطرح و گسترده شود. چراکه نه تنها حکومت بلکه موانع فرهنگی سنتی بسیاری بر سر این راه قرار دارد.»
به عقیده مهرانگیز کار این بیانیه باعث شد که دو نوع رویکرد فمینیستی مقابل هم قرار بگیرند: «حجاب اجباری از نظر امضاکنندگان این بیانیه ربطی به هتک حرمت از زنانی ندارد که به سلیقه خودشان حجاب را انتخاب کردهاند اما فمنیستهای تندرو که نظرشان محترم است اما باید پخته شوند، معتقدند اصلا حجاب اختیاری وجود ندارد و همگی بر اثر زور شوهر، برادر و پدر و جبر زندگی حجاب را پذیرفتهاند. این دو طرز فکر با انتشار این نامه خودش را در جمع زنان و مردان فمینیست ایرانی عیان کرد و روبهروی هم قرار داد.»
این حقوقدان از فشارهای روی خود برای پس گرفتن امضایش روایت کرد. بسیاری از کاربران فضای مجازی خصوصا در «توییتر» از او درخواست کردند که امضای خود را پس بگیرد، درخواست هایی که گاه با چاشنی توهین و اتهام همراه شد: «چون من در فضای مجازی فعال هستم فشار بسیاری روی من آوردند. وقتی در زندان بودم زنان باحجاب در داخل ایران به خانه من رفته بودند و دخترم را تسکین داده بودند. نسرین ستوده هم از تجربیات شخصیاش با زنان محجبه نوشته است که چطور از او حمایت کردند. ما دلایل خود را برای احترام به این زنان داریم. از سوی دیگر نمونههایی مثل مادر من هستند که بدون اجبار همسر یا پدرشان چادر یا حجاب را انتخاب کردهاند. آنها قابل احترام هستند.»
به عقیده مهرانگیز کار روی آوردن به دیدگاه فمینیستهای «تندرو» در برخورد با حجاب هنوز در جامعه ایران عملی نیست و تا زمانیکه «مناسبات خانوادگی، اجتماعی و مالی» تغییر نکرده است، نمیتوان چنین توقعی داشت. چراکه شمار بالایی از زنان در ایران همچنان از طریق همسرشان تامین مالی میشوند و «نفقهبگیر» هستند و از سوی دیگر طبق قوانین ایران، زنان آخرین اولویت استخدام و درآمدزایی هستند. پس «نمیتوان به این زنان گفت تو که نانخور شوهرت هستی و قانون هم از تو حمایت نمیکند، چادرت را زیر بغل بزن و به خیابان بیا، چون ما در خارج از کشور به این نتیجه رسیدهایم که حجاب باعث تمام بدبختیهای توست. باید حکومتی روی کار بیاید که امکان تصویب قوانین غیردموکرات در آن نباشد. این ساختار باید تغییر کند. ما از این زمان دور هستیم برای همین به هیچوجه نمیتوانم با آن دسته از فمینیستها در حال حاضر همسو باشم.»
او همچنین تاکید کرد: «اساسا بر پایه کدام نزاکت حقوق بشری من حق دارم به زنان با حجاب سلیقهای کشورم از راه دور دستور بدهم حجاب خود را بردارند؟ دست کم من یک چنین شیوه از فعالیت در حوزه حقوق زنان را نمیپسندم. به علاوه این که تمام محدودیتها ریشه در حجاب دارد، البته درست و قابل تحلیل است، ولی با برداشتن حجاب سلیقهای، ناگهان قوانین ولایت شوهر بر زن و فرزندان از مجموعههای قانونی حذف نمیشود و زنان در موقعیت برابر با مردان قرار نمیگیرند. از جوانی کم ندیدهام زنان با حجاب اختیاری را که خیلی هم مقتدر در زندگی خانوادگی و محلهای ظاهر شدهاند و از زنان بیحجاب کم نداشتهاند. از انقلاب به بعد همزیستی دوستانه زنان با حجاب و بیحجاب را حکومت پر تنش کرد و ما حق نداریم این سیاست تفرقهافکن انقلابیون را باز تولید کنیم. حرف ما با حکومت ایران است و حجاب حکومتی و مجموعههای قوانین و آقای خامنهای و امام جمعهها که اشتغال زنان را میخواهند تعلیق به محال کنند، هرچند نمیتوانند.»
برای همین این حقوقدان میگوید با وجود اعتراضهای بسیار که به برخی از آنها پاسخ مستقیم داده است، حاضر نیست امضای خود را پس بگیرد «هم برای احترام به خودم و هم برای اینکه نباید تحت تاثیر جو و جمع قرار بگیریم. این جوسازیها در نهایت کمکی برای حل مشکلات بحران ایران نمیکند.»
مهرانگیز کار معتقد است واژه «فمینیسم اسلامی» از کشورهای غربی و توسط اساتید مطالعات زنان خارج از کشور وارد ایران شده اما تا به حال هیچکدام از روحانیون و مراجع معتبر شیعه و سنی در خصوص ارتقای حقوق زنان همیاری نکردهاند و نگفتهاند که «جهاد» با «تروریسم» متفاوت است: «در اوایل انقلاب برخی از روحانیون گفتند میتوان برداشتهای دیگری از فقه داشت اما هیچکدام مدون نشد. فمینیسم در جوامع اسلامی وقتی معنا دارد که با جدایی دین از حکومت همراه شود. من فمینیسم اسلامی را به هیچوجه قبول ندارم. فمینیسم اسلامی بیمعناست. در کشورهای عربی هم این تعبیر به جایی نرسید. مگر به تشخیص حکومتها و مقرر کردن مقابله با خشونت علیه زنان که این هم فمینیسم اسلامی نیست.»
او معتقد است اگر پس از حکومت پهلوی، حکومتی در ایران بر سر کار میآمد که اهل پیشرفت بود «قوانین ایران سکولار» شده بود: «میتوانیم بگوییم تا برابری زن و مرد، مسلمان و غیرمسلمان، موافق و مخالف حکومت در قوانین تضمین نشده است، عدالتی در کار نخواهد بود. ما تا از شر حکومت دینی نجات پیدا نکنیم، ممکن نیست بگوییم زنانی که به خواست خود یا همسرانشان حجاب دارند، حجاب بردارند.»
[ایران وایر]
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید