مؤلفههای شعر مدرن در آنتولوژی شعر شاعران معاصر
سریا داودی حموله شاعر، منتقد و محقق در سه حوزهی شعر، نقد و پژوهشهای مردم شناسی کارنامهی پرباری دارد. وی تا کنون ۱۲ مجموعه شعر سپید، ۴ جلد آنتولئژی شعر شاعران معاصر و سهگانههای «دانشنامه،ادبیات و موسیقی » بختیاری را منتشر کرده است.
در این مصاحبه دیدگاه ایشان را راجع به مولفههای شعر مدرن در آنتولوژی شعر شاعران معاصر«کلمات بیش از آدمی رنج میبرند!» میشنویم.
—–
- سریا داودی حموله با پژوهشهای مردم شناسی سر زبانها افتاد. اما بعدها با نقد و نظرهایش به چهرهای شاخص تبدیل شد. در پرداخت به آنتولوژی شعر شاعران معاصر«کلمات بیش از آدمی رنج میبرند!» بیشتر به کدام دوره از جریان های ادبی پرداختهاید؟
نخست این که من در آنتولوژی شعر شاعران معاصر«کلمات بیش از آدمی رنج میبرند!» دنبال افقهای ناشناخته هستم. دوم قایل به تقسیمبندی دورهای شعر معاصر نیستم. باید ثابت کرد دوره معیار مناسبی برای شعر است، و به یقین اولین وظیفه منتقد تعریف مناسب برای دوره بندی است. بوطیقای شعر نو، فرمهای مختلطی دارد، از این رهگذر معمولا اختلاف سبک ها مبنای دوره بندی ست.با قاطعیت باید گفت که از نیما به بعد هنوز دوره بندی شعر انجام نشده است. پس ضرورت است به جای نسل از نحله استفاده شود، زیرا نسل بیشتر به سمت دوره های زمانی میرود.
سوم این که شعر در تمام ادوار از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. از این جهت تفاوت بین جریان، نحله، دوره و دهه … در عین شباهت اصول و قواعد خاص خود را دارد. به این علت که دستهبندی دقیقی از مؤلفههای زیباییشناختی دورهای ارائه داده نشده است. سعی میکردم در پرداخت به آنتولوژی«کلمات…» تعریفپذیرترین حالت را داشته باشم و همهی اینها را یک «وضعیت» میدانم
——
- با توجه به نشر آنتولوژی شعر شاعران معاصر«کلمات …» شاخص انتخاب شعرها بر چه مبنایی است و معیار شما برای انتخاب شاعران چه بوده است؟
معیار من در انتخاب آنتولوژی شعر شاعران معاصر گرچه شعر است، و این نام ها نیستند که به واسطهی شعر اهمیت دارند،بلکه انتخاب شعرها برایم ارجحیت داشته اند.
بررسی یک جریان شعری بر اساس پارامترهای مشخصی است. در روزگار ما جای شعر و شاعر عوض شده است، امروز به سبب دنیای مجازی شاعران معروف تر از شعرشان هستند و این انتخاب شعر را کمی مشکل میکند. از لحاظ مضمونی در جلد نخست آنتولوژی پیوند مشترک بین «انسان ـ طبیعت»،«عشق ـ مرگ» و نگاه«کانتی ـ دکارتی» اجزا جدایی ناپذیر انتخاب شعرها محسوب میشود.
در جلد دوم آنتولوژی علاوه بر پرداخت به فردیت های ذهنی و دیدگاه های فلسفی ، رفتارهای زیباشناسانه نظیر شطح وارگی و آشنازدایی های مضمونی در محوریت زبانیت اهمیت دارد.
در جلد سوم علاوه بر فعل ستیزی و نحوگریزی، تشکیک، گسست و پیوست و فرو پاشی کلان روایت یا فرا روایت ها مهم ترین شاخصهی پرداخت است، و در جلدهای بعدی … به مولفه های دیگر نظر دارم.
——
- در هر دههای عدهای خود را مبدا برخی جریان های ادبی میدانند، عنوان یک شاعر و منتقد ادبی چه ضرورتی وجود دارد که شاعران پیش قدم این نوع ادعاها میشوند؟
بهتر بود میپرسیدید که کدام مولفه شعر مدرن در پرداخت به آنتولوژی «کلمات…» نزدیک است.
عیب کار این است که متاسفانه شعر مدرن یا پست مدرن را به چهره ها میشناسند نه خود شعر… مخصوصا شعر پست مدرن بیشتر ماهیت اسمی دارد، به جز نام ها کمتر شعری در ذهن و زبان مخاطب ایرانی جا گرفته است.
گرچه جهان ادبیات به سمت گزاره های تئوریک میرود، اما شاعران در این برهه باید از نقطهی انجماد بگریزند. زیرا به اعتقاد من گرفتار یک نوع خود توضیحی شده اند، و امضا جمع کردن از کسانی که خود را شاعر فلان دهه میدانند نمیتواند مرز کیفی شعرها را نشان دهد.
——
- دیدگاه تان راجع به تئوری ها و مولفه های شعر مدرن درآنتولوژی «کلمات…» بفرمایید.
ترجیح میدهم که به جای مولفه های شعر مدرن از مولفه های مدرن شعر صحبت کنم. آحاد جامعه درک زیباشناسی از شعر مدرن ندارد.جامعهای که مدرنیته و مدرنیسم را طی نکرده است، چگونه پست مدرنیسم را طی میکند. شاعران ایرانی مدرنیسم را در کتاب ها تجربه کرده اند. خیلی از این شاعران در دنیای متن زندگی میکنند و به زندگی واقعی نظری ندارد.
جامعهی ایرانی مدرنیزه شد،اما مدرن نشده است. شاید تا حدی بوسیلهی ابزارهای وارداتی و تکنولوژی مدرنیزه شد،اما فاصلهی زیادی با جوامع مدرن دارد،زیرا مولفه های مدرن در جامعه ایرانی کمرنگ و گاه ناپیدا هستند.
——
- به نظر شما کدهای فلسفی فلان فیلسوف به چه اعتباری معیار سنجش شعر ایرانی قرار گرفته است؟
من بارها گفته ام که ما نیازمند نظریههای شعری هستیم، اما لزوما نیازمند تئوری های فلاسفه در ادبیات نیستیم.
فلسفه جلوتر از زمان حرکت میکند از این جهت ،برخی شاعران میخواهند با وزنهی فلسفه به ادبیات کمک نفس بدهند. تئوری های دریدا، بارت و فوکو.. از پنجرهی ادبیات به ذهن شاعران رسوخ کرده اند، خوانندهی امروز برای این که بخواهد حرف های فلان شاعر را بفهمد، باید هایدگر بخواند، نیچه را بفهمد و فوکو را هضم کند.
از طرف دیگر هیچ شاعری تحت تاثیر خودش نیست و حکمی غیر از این شعار خواهد بود، پس تاثیر گذاری و تاثیر پذیری توامان هستند. در نظر داشته باشید که این مخاطب است که به شعر معنا میدهد، و باعث ماندگاری ذهن و زبان شاعر میشود.و این منتقد است که جهان شعر را با کشف بی طرفانه میفهمد.آن چنان که در وجود هر منتقدی یک هنرمند پنهان هست.
——
- در آنتولوژی«کلمات…» به شعر ساده یا ساده نویسی هم پرداختهاید؟
ساده نویسی ساده با ساده اندیشی فرق میکند، ساده نویسی به خودی خود بد نیست. همیشه این طور نیست که سادهنویسی مخاطب را به ساده اندیشی هدایت کند.درک این همه زیبایی دلایل متعددی میخواهد. شاعران ساده نویس موفقی داریم، که در چشم انداز شعر روحی عمیق و ژرف در پس پرده دارند. آن چنان که در آنتولوژی«کلمات…» در گروه های مختلف به آنها پرداخت شده است.
نوآوری و خلق فضاهای نو مستلزم تغییر در نگرش است.شاعران معناگرا بعد از گذشت چندین دهه از فرم های موجود امکان زبان معنایی و ساختاری را فراهم آورده اند. این مؤلفههای زیباشناختی در بافتار شعر مدرن متغیر است. در شعر ساده حادثهای در زبان بوجود نمیاید،اشکالی هم ندارد.همیشه که نباید حادثه بوجود بیاید… نوع روایتگری در شعر ساده آن را به سطح گرایی سوق میدهد، و این مشکلی را از نظر معنایی بوجود نمیآورد.
——
- مؤلفههای زیباشناختی شعر معاصر در آنتولوژی«کلمات…»چقدر تاثیر دارد؟
گرچه راه های رفتهی ادبی ارزشمندند،اما برای پرداخت به جهان نو چارهای جز زبان نو ندارد. کسانی که دنبال اندیشه های تئوری در شعر هستند، به خوبی میدانند که پرداخت به تئوری منجر به بحران و چالش ادبی میگردد.
امروز مؤلفههای شعر مدرن تغییر کرده است، افق شعر معاصر از جاهای دیگر هم طلوع میکند. فلاسفه بر روایتگری تاکید میکنند. به هر حالگریز از روایت در ادبیات ناممکن است. در شعر معاصر روایت یک کاراکتر است که معنای عمیقی را به جهان متن اضافه کرده است. معناگریزی، نقیضهگویی، عدم قطعیت، جزیی نگری، بازی های زبانی ، تشکیک، منولوگ سرایی و چند مرکزی از مولفه های اصلی شعر مدرن به شمار میرود.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید