«نژادپرستی نهادینهشده در دوران سلطه فاشیسم نوین»
از زمانی که «جورج فلوید» شهروند سیاهپوست آمریکایی در میناپولیس توسط پلیس سفیدپوست جان داد، تنها پنج روز میگذرد اما این بار خشم عمومی علیه نژادپرستی، آنچنان شعله کشیدهاست که اکثر شهرهای مهم این کشور را در چرخه اعتراضات خشونتآمیز غرق کردهاست. مورد قتل جورج فلوید نه برای اولین بار و نه یک مورد خاص بوده است چرا که تبعیض نژادی علیه سیاهپوستان، رنگین پوستان، مهاجرین، آسیایی تبارها و و و… در آمریکا به یک امر روتین تبدیل شده است و در تار و پود ساختار سیاسی – اجتماعی این کشور تنیده شده است.
اینکه چرا این بار چنین ابعاد فراگیر به خود گرفته است و از شرق تا غرب، از شمال تا جنوب و از ایالتهای جمهوریخواه تا ایالتهای دمکرات را در آشوب فرو برده است و حتی با دستگیری پلیس قاتل هم فروکش نکردهاست، تابع شرایط جدیدی در جامعه آمریکایی است. بر این نکته هم باید تاکید شود که اعتراضات محدود به اقلیتهای سیاهپوست نیست و تقریبا ترکیب نژادی و جنسیتی معترضان از سیاه تا سفید را در بر گرفته است. واقعیت این می باشد که اعتراضات و شورشهای اخیر بسیار فراتر از یک قتل و حتی نژادپرستی بوده و متاثر از بسیاری عوامل کلان است که به نوعی شورش علیه وضع موجود را تداعی میکند.
جامعه آمریکایی سالهاست که درگیر یک دوقطبی «برخوردار» و «نابرخوردار» می باشد که وقایع و حوادثی مثل رهبری یک رئیس جمهوری نژادپرست چون «دونالد ترامپ»، بیکفایتی محض در خصوص مدیریت بحران کرونا که به ابتلای بیش از یک میلیون و هفتصد هزار تن و قربانی شدن بیش از صد و چهار هزار تن دیگر منجر شده است، تشدید شکاف طبقاتی چنانچه در وضعیت فقیر شدن دهها میلیون آمریکایی بر ثروت مولتی میلیاردرها، صدها میلیارد دلار افزوده شده است، بیکاری بیش از چهل میلیون تن بخاطر فراگیری بیماری کرونا و نزدیک شدن به موعد انتخابات ریاست جمهوری این کشور، همگی در موقعیت کنونی بر گسترش اعتراضات و شورشها تاثیر گذاشتهاست.
آنچه امروز در آمریکا رخ میدهد ریشه در تمام این ابعاد متنوع دارد و نوع برخورد دونالد ترامپ با اعتراضات هم تداعی کننده سرکوب دیکتاتوریهای خاورمیانهیی است که بیش از پیش بر آتش خشم مردم افزوده است. در شرایطی که ساختار حاکم و حتی جمهوریخواهان در سالهای اخیر به دلیل نفوذ ترامپ در بین رای دهندگان راستگرا کاملا به گروگان وی تبدیل شدهاند راه برخورد عقلایی و منطقی با این اعتراضات و شورشها به میزان زیادی مسدود شده است. ورود نیروهای گارد ملی و احتمال دخالت واحدهای پلیس ارتش در روزهای آینده برای برخورد علیه معترضان به این میراث دوران بردهداری تاریخی آمریکایی ضمن اینکه بر گسترش شورشها منجر میشود در جای خود میتواند همان دمکراسی بورژوایی این کشور را هم به قهقرا برد.
اینکه دونالد ترامپ با توئیتهای نژادپرستانه، دروغ پراکنی، تقویت خشونت، به استفاده از «سگهای وحشی» و «سلاحهای عجیب» در صورت عبور از موانع نزدیک کاخ سفید معترضان را تهدید میکند و از توئیتر هم به دلیل نشانه گذاری توئیتهای خود خبر از برخورد با شبکههای مجازی میدهد، نشان میدهد که در آمریکا چیزی در حال شکل گیری است که می توان از آن به عنوان تصویر ظهور فاشیسم نوین نام برد. «دولت پنهان» آمریکا برای جلوگیری از افول هژمونی این کشور مترسکی چون ترامپ را راهی کاخ سفید کرد و به نظر میرسد هم اکنون همان دولت پنهان هم، خود در همسویی با ترامپ چاره کار برای مهار نارضایتی عمومی در داخل سیستم و رقابت با حوزه بیرونی ترجیح میدهد همین سیاست فاشیستی را در راس هرم قدرت به کار ببندد.
آمریکای فردا بدون تردید آمریکای دیگری خواهد بود و این زنگ خطری نه تنها برای مردم زحمتکش این کشور که برای همه جهان خواهد بود.
۹۹/۳/۱۰
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامهنگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیلگر سرشناس ایرانی در حوزهی مسایل سیاسی و بینالملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شدهاست.