نگاهی به مجموعه شعر «اصالتاً درختی تبریزیام» سرودهٔ نیکو مرادی
نگاهی به آثار منتشرشده توسط شاعران زن جوان بهخصوص در سالهای اخیر میتواند به بازنمایی تجربههای زنان از شرایط اجتماعی در زبان و ساختار شعر بینجامد. بسیاری از این شاعران توانستهاند در بسیاری از شعرهای خود به زبان مشخص خود برسند و همین امر موجب تمایز این آثار از یکدیگر شده است. نیکو مرادی در مجموعهٔ شعر اصالتاً درختی تبریزیام که توسط نشر بوتیمار منتشر شده است نیز در تلاش برای تجربهٔ ساختار زبان و شعر خود بوده است. این مجموعه در خلال بعضی از شعرها میتوان زبان متفاوت شاعر را که از فضای تجربی کلمات و ساختار روایی شکلگرفته است دید.
شعرهای این مجموعه عموماً زبانی ساده دارند، اما در عین سادگی در بسیاری از اشعار شاعر قادر است تا تجربهٔ متفاوت خود را از هر دریافت اجتماعی نشان دهد. بااینکه دریافتهای شاعر مشخصاً در خلال بسیاری از شعرها مشخص نمیشود، اما تجربهٔ زبانی شاعر و استفاده از تکنیکهایی مثلاً آشنازدایی در شعر و یا استفاده از کلمات خاص توانسته است زبان متفاوت شاعر را نشان دهد.
وقتی مردها
زنی را
بر صفحات کتاب تاریخ بزایند
کلئوپاترا میشود
چه ملکهٔ نیل باشی
چه زنی رختشوی کنار جوی دهکورهای
اشکهایت را باد پاک میکند
از سلولهایت
مسیر تولد مردهایی میگذرد
که همیشه به تو لگد زدهاند (صفحهٔ ۸)
تجربهٔ شاعر از کلمات خاص و درعینحال ارتباط آنها به پدیدههای اجتماعی توانسته است در بسیاری از سطرها ارتباط معنایی و ضمنی خوبی را با یکدیگر برقرار کند، گرچه که در بعضی از سطرها ارتباط سازی عادی در ساختار شعر دچار اختلال میشود،اما طرح زبان و ساختار متفاوت در اکثر سطرها همچنان به قوت خود باقی است. در بسیاری از سطرها شاعر در تلاش است تا تجربهٔ استفادهٔ مختص آ ز زبان را هم داشته باشد برای مثل در این چند سطر:
از مردمم میشوی
از مردمت میشوم
مرا میبری زیر درخت صداها
مجسمهها فلوت میزنند (صفحهی ۱۰)
در این مجموعه آنچه واضح است شکلگیری گفتمان خاصی از نقد اجتماعی است، این نقد زبان شاعر را آشفته نکرده است، بلکه در خلال همان زبان ساده شکلگرفته است. یکی دیگر از تکنیکهای شاعر در شعرهای این مجموعه استفاده از اسطورههای کلاسیک و تاریخی و درعینحال ارتباط آن به نگاه ویژهٔ خود از پدیدههای اجتماع کنونی است. استفاده از زبان ساده در این میان نیز دچار اختلال نشده است، برعکس توانسته است شمای بزرگتری را از نگاه شاعرانه به پدیدههای اجتماعی به تصویر بکشد:
خون پیرهنت
اشکهای مادر
بند نمیآید
هابیل!
برادر کوچک من!
خوشبختی اتفاقهای هنوز نیفتاده است
خوشبختی
دیوارهای خانه است
قبل از اینکه پرچمهای سیاه بپوشند
قبل از اینکه چاقو
در دستهای من خونی شود
هابیل! برادر کوچک من (صفحهٔ ۱۲)
در اکثر سطرها زبان شاعرانه دچار اختلال نشده است، اما نقب زدن شاعر به پدیدههای خاص اجتماعی و همینطور بازسازی روایتهای تاریخی از خلال روایت سادهٔ کلمات شکل میگیرد. میتوان گفت بااینکه شاعر زبانی ساده را در روایت سازیهای سمبلیک و نمادین بهکاربرده است، توانسته است درعینحال تصویرهای قابلدرک و ملموسی را نیز در خلال همین روایتها به تصویر بکشد، از سوی دیگر آشنازدایی آ ز اکثر کلمات سمبلیک است همین توانسته است در بسیاری از سطرها ارتباط نمادین شاعر را با روایتهای موجود در شعر را بهخوبی نشان دهد، برای مثال در این شعر و استفاده از کلمات سرباز، سربازخانه، تاول و بمباران:
رادیو خطچینهای جدید نقشه را میگوید
که
مرگ بندهایش را
از پای سربازی با شماره پای تو بازکرده
برایم شعر تازهای بگو از سربازخانه
از رنگ خردلی
وقتی از نفسهای تقطیع شده پدر
سرباز کنند تاولهای جدیدی که
میترکد در بعضهای من
بمباران شبیه پنجره
چسب زده
چشمهای تو را
تاریکخانهٔ آخرین عکسهایی
که در انفجار سوخت (صفحهٔ ۱۸)
یکی دیگر از تکنیکهای شاعر در این مجموعه استفاده از کلمات خاص بامعنای خاص است یعنی شاعر با استفاده از کلمات خاص که فارسی نیستند و درنهایت ادغام آنها در میان سطرهای شعری توانسته است ظرفیتهای کلامی در شعر را تغییر دهد، گرچه که استفاده از کلمهٔ خاص، مثلاً برف زمستان، نهایتاً دارای دو کارکرد معنایی است اما همین اضافه کردن در سطر شعر امکان تأویل راوی را در شعر تغییر میدهد و درنهایت ظرفیت کلمه و معنا سازی را در ساختار شعر عوض میکند.
در نگاه رهگذرهای بیخبر
چه قدر برف زمستان شدیم
نشستیم
به انتظار هم
بر دل نیمکتهای پار
هر جا که سقفی نداشت
حالا که پیدایت کردم
در چهاردیواری که
نه در دارد نه پنجره
که صدایم کنی به اسم کوچکم
مرغک، همیشه تعبیر موجودی نیست (صفحهٔ ۳۰)
از سوی دیگر اکثر شعرهای این مجموعه عموماً حول تمهای مختلف اجتماعی و سیاسی میچرخند، بااینحال زبان شاعر در بسیاری از سطرهای اشعار نمیتواند معنای واقعی کلمه را بسط دهد اما شاید اشارهٔ به کلمهٔ خاص مثلاً کهریزک در این شعر نشاندهندهٔ تلاش شاعر برای درگیر کردن تعابیر مختلف از سطرهای شعرش باشد:
چنگ میزنم
از نرمی خاک تا سنگ
از خاک به خاک
از خاکستر به خاکستر
قلب زمین را میشکافم
تا جایش دهد
ستون به ستون تخت جمشید، میراث من
جامانده در سرای کهریزک
به سینهٔ خاک میسپارم
هزار و یکشب قصهٔ تو را
تا سینهبهسینه نقل کند
من وارث آب و خرد و خورشید نبودهام (صفحهٔ ۳۶)
یکی دیگر از ویژگیهای این مجموعه استفادهٔ متفاوت از عناصر طبیعی است، عناصر طبیعی در این مجموعه در بیشتر سطرها در ارتباط با تن زنانهٔ شاعر قرار میگیرند و بهنوعی پیونددهندهٔ میان جنسیت شاعر و طبیعت هستند. ارتباط شاعر با طبیعت، ارتباطی یکدست است که عموماً در طول سطرهای شعر تکرار میشود، درواقع طبیعت و نگاه شاعرانه توانستهاند ظرفیتهای کلامی و واژه آرایی در شعر را بالا ببرند، گرچه که بازنمایی تن زنانه مشخصاً در اکثر سطرها بیان نمیشود:
گفتی بیا بدویم پری
به نو ر سفید فکر نکن
دریا که ماهیاش را عروس نمیکند
صدایم که میزنی
پیر میشوم با تو
قایق را نه، دلت را به دریا بزن
باهم پری صدایم کن
آوازهای دریا را تنها برای تو میخوانم
دریا زنی اثیری است
نه ماهی سیاه به او میرسد
نه مرداب
آوازهایش دریانورد کهنهکار را
ادیسه میکند
و قایق را تختهپارهای بی صیاد
دریا چه قدر بگوید
دوست داشتن زن را لال میکند
پیر میکند (صفحهٔ ۶۳)
در بیشتر اشعار شاعر در تلاش است تا نگاه خاص خود را به هستیشناسی زندگی از طریق بهکارگیری متفاوت کلمات بیان کند، این نوع استفاده از کلمات در بعضی از شعرها موفقیتآمیز بوده است و توانسته است تجربهٔ متفاوت و زبان خاص شاعر را شکل دهد، اما در بعضی از سطرها هم دچار اشکال شده است. بااینحال تجربهٔ شاعر در خلال شکلگیری فضای متفاوت در این شعر مثلاً توانسته است موفق عمل کند استفاده از سقوط آزاد و آرزوهای مرتفع نشده، اما در سطر بعدی ارتباط میان این سطر و استفاده از کتاب مقدس دچار اشکال میشود:
دنیا پرتگاهی هست
که تمام مسائلش
با سقوط آزاد حل میشود
از ارتفاع آرزوهای مرتفع نشده
کتابهای مقدس را
چون پیراهن پاره پارهٔ یوسف
به قبیلهٔ من آوردهاند (صفحهٔ ۷۲)
در پایان میتوان گفت نگاهی به شعرهای این مجموعه نشان میدهد که شاعر در تجربهٔ فضای متفاوت زبانی در بیشتر شعرها موفق بوده است، بااینکه اکثر اشعار زبان سادهای دارند اما شاعر توانسته است با استفاده از تکنیکهای مختلف، فضای روایی متفاوتی را شکل دهد. تجربهٔ تمهای مختلف نیز در اکثر اشعار مشهود است که تجربهٔ نسبتاً موفق بوده است.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia