هم «شاه» داریم، هم «رییس جمهور» و هم «نخست وزیر»
طنز هفته:
[clear]
شکر خدا کشوری داریم که از هیچ بابت کسر وکوتاهی ندارد. از شیر مرغ بگیر تا جان آدمیزاد!
اینجا برف بازی میکنی، آنجا کولر میزنی. میتوانی گل یخ به یقه بزنی و خرما تناول کنی. در زیرزمیناش همهرنگ طلا داریم؛ از زرد، سفید تا سیاهش. کرم خاکی هم داریم. روی زمیناش هم همهجور گل گیاه هست. از زعفران گرفته تا گزنه. از امیرکبیر گرفته تا میرزا آقاخان نوری. از فاطمی تا برادر ایشمن. «هرجا پری رخی است، خرسی هم با اوست». باد شمالاش مفرح ذات است و فرحزا، باد جنوباش با فسفر سفید و ارانیوم و سرطان زا! ثروتش لایزال است، نگران خورده بردههای من هم نباشید ادیم کرم گسترده است و برای شما هم از این نمد کلاهی هست. برای تقسیم این خان نعمت یعنی اداره آن هم کم کسری در کار نیست. اگر مدنیت برای اداره جامعه، یکی دو گزینه را پیشبینی کرده است، ما احطیاطا سه تایش را زیر سر داریم. این هم از زیادی دولت ما است که گفته اند: دولت زیادی اجاق ادم را کور نمی کند. از شاه گرفته تا رییس جمهور، تا نخست وزیر. پادشاه، از نوع مادرزادش را داریم، رییس جمهور را هم از نوع برگزیدهاش را و نخستوزیر را هم از نوع دست ساز خودمان! حالا اگر پادشاهش
آمد که دبه در بیاورد و قاعده بازی را به هم بزند و سوگندش را زیر پا بگذارد وبگوید که شهروند است، باید به او گفت که این کار او سوگندشکنی به حساب میآید که خودش «سنار» کفاره دارد که متاسفانه چنین پول گزافی در جیب پاک تر از ماتحت ملایش پیدا نمی شود. بعلاوه در این دوروزمانه، همه به خودشان درجه میدهند، تنزل از پادشاهی به شهروندی، همانا، از دستبوسی میل به پا بوسی است. تواضع هم حدی دارد. یک نفر بنده، این قاعده را قبول ندارم.
[clear]
شاه، شاه است اگرچه سوگندش
بوده آنروز از سر تدلیس
گر بگوید که اشتباه شده
سی وشش سال من تباه شده
شاه و اشتباه؟! معاذالله
سایه سارخدا؟! معاذالله!
او نداند که عالم دهر است؟
دیگران قطرهاند و او بحراست؟
[clear]
مگر اینکه ایشان بخواهد مثل دو «نیای» خود نقض عهد کند. آنها پس از رسیدن به پادشاهی سوگند شکستند و ایشان هنوز نرسیده به پادشاهی!
پادشاه کبیرمان به مجلس میگفت طویله، صغیرش هم میگفت برای کنفرانس الجزایر این خبرگان الاغ را کجا ببرم.
[clear]
در ایران تا بود شاه و ولیعهد
مجو در کشورت پایایی عهد
نمونه پایبندی شان به سوگند
که هر سه پهلوی بر آن زدن گند
[clear]
در ریاست جمهوریمان هم هیچ کم وکسری در کار نیست. رییس جمهور داریم، خوبش را هم داریم! یک رییس جمهور آنهم از جنس لطیفش، آنهم از نوع برگزیدهاش. تا چشم آمریکا در بیاید که «هیلاری»ها بیایند کفشاش را جفت کنند.
[clear]
مریم ماه تابان، رییس جمهورمان
بپر روی کولمان، میبریمت به ایران
احطیاطا نخست وزیرش را هم یکدکی در آستین داریم.
رجوی مهربان، میبریمت به ایران
میکنیمت تو تهران، نخستوزیر ایران.
[clear]
مثل اینکه خیلی شتر گاو پلنگی شد. هم شاه داریم، هم رییس جمهور، هم نخست وزیر.
خواستم محکم کاری کرده باشم. از کار ملا نصرالدین نسبت به زنش یاد گرفتم. انشاالله این سه تن مثل عسل وخربزه با هم نسازند تا کار ملت را بسازند.
خدا کند که :
شرکتی نیک را بنا سازند
اندر آن نرد عاشقی بازند
شرکتی از گذشته بس بهتر
بهتر ازان ندیده چشم بشر.
شرکتی که بر آب هست والک
چونکه بنیاد هرسه تاست کلک
القرض هر سه زین نمط راضی
دهن لق هرچه ناراضی
[clear]
امید است این سه امید ملت ثمر بدهد.
گزیده تر برد کالا برای آنکه میداندمعنای دولا پهنا.
اگر هم خدای نا کرده بر سر تقسیم اختلافی در میانه افتاد. حکم مرضی الطرفین، کد خدا «مک کین»(۱) دستش سنگین است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) جان مک کین، اگر امریکایی نبود، به خاطر جنایات جنگیاش و ریختن بمبهای ناپالم و فسفری، که از انسان پوست میکند، باید برای همیشه در قفس میماند. او نام ایران را مترادف با «بمب»میداند. با وجود این، من نسبت به او دل سوزم. چون از غصه «ندا آقاسلطان» خواب و آرام ندارد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید