UA-28790306-1

صفحه را انتخاب کنید

هنجار گریزی، طبیعت ثانویه شعر رضا روزبهانی

هنجار گریزی، طبیعت ثانویه شعر رضا روزبهانی

با نگاهی اجمالی به مجموعه شعر امضای مستقبل

نوشته فرهاد فرزان‌تبار

فرهاد فرزان‌تبار

 

نکته اول: از خواندن و باز خواندن شعرهای رضا روزبهانی همیشه لذت می‌برم. از دریچه‌ای که به پدیده‌ها و امور و معناها نگاه می‌کند. از انتخاب واژه‌هایی که احساس و مفهوم را با صراحت هرچه تمام‌تر منتقل می‌کنند. بیت (سطر)هایی ساختارمند که در ضمن نشان‌دهنده بی‌پروایی و جسارت شاعر در چیدمان واژه‌ها هم هستند. اساساً، مگر شعر نوعی  “دیگر دیدن”، “خرق عادت” و “آشنایی‌زدایی” نیست؟

«می‌گویم تا برایت از کبوتر جرعه‌ای عطش بیاورد

از انار پوسته‌های شکافته‌ی دهانت را

می‌گویم از غربت غروبی برایت بنویسد

از دروغ، مداد‌رنگی‌ای که ردش روی دفترت مانده»

نکته دوم: شعر روزبهانی اغلب خواننده را در وضعیتی نامتعارف قرار می‌دهد. مثل دیدن کسی که از پشت از پله‌ها بالا می‌رود، یا با دست روی زمین حرکت می‌کند. هر دو مسیر و حرکت را تجربه می‌کنند، اما جهان به چشم هریک به گونه‌ای متفاوت پدیدار می‌شود. این شکل دیدن روزبهانی ماحصل نگاه انتزاعی او به اشیاء و معناهاست. یعنی درگیر نوعی سرایش خلسه‌وار بودنِ مدام.

«این‌جا

همین الان

وسط اتفاق افتاد

اتاق

حواسم اصلاً به افق نبود که اتاق

افتاد

وسطِ

اتفاق»

نکته سوم: زبان شعر روزبهانی به دلیل نوع نگاه به اشیاء و امور در بدایت امر کمی دیرآشنایی می‌کند. یعنی از زاویه‌ای نگاه می‌کند که کمتر کسی به صرافت آن می‌افتد. اما بعد از آشنایی با دقایق و ظرائف آن، خیلی سریع صمیمی می‌شود. دیرآشنایی در ابتدا علتش همان نگاه انتزاعی شاعر و در مرتبه‌ی بعد بهره‌گیری او از زبان ادبیات صوفیانه و همچنین لایه لایه بودن زبان است.

«هندسه‌ی شکل‌های عوضی ارواحِ مادرمرده

ضرب در ارقامی غیر قانونی

که هرچه باشد باید ممیزی شود.»

نکته چهارم: در شعر روزبهانی با مساله دیگری هم روبه‌رو هستیم. رفتن از ساحت زبان شعر به زبان روزمره و یا کوچه و بازار، و بازگشت به حالت اول. البته شاعران نوپرداز دیگری هم از این تکنیک بهره برده‌اند. و صد البته کم یا زیاد، بجا یا نابجا، این تکنیک می‌تواند شعریت شعر را به چالش بکشد. اما از آن‌جا که برای شاعر نمی‌توان دستور کار صادر کرد. پس باید منتظر ماند و دید آیا یک دهه‌ی دیگر تعریف ما از شعریت شعر، زبان روزنامه و زبان کوچه و بازار دچار تغییر خواهد شد یا نه. به هرحال با توجه به متن‌های موجود می‌توان این ویژگی را در شعر روزبهانی به بهره‌گیری از همه‌ی امکانات زبان و تعلیق در میان زبان ادبی و زبان روزمره می‌توان تعبیر کرد.

«می‌کشی‌ام در لهیب فراغ فراق

حالا هی دست پیشیو بگیر تا پس نیفتی

حالا پس نیفتی که هی دست پیشیو می‌گیرم»

نکته پنجم: شاعر برای بیان احساس خود در مقابل هیچ واژه‌ای توقف نمی‌کند. واژه‌ی شاعرانه و غیر شاعرانه در قاموس زبان روزبهانی وجود ندارد. هر واژه‌ای می‌تواند آجری در ساختمان شعر باشد.

«بل که تنه می‌زند به تمامی تکنولوژی‌های

فرافروزمینی

الیاف منعطف خستگی»

نکته ششم: زبان طنزآمیزی است که گاه به‌کار می‌گیرد. طبیعتا وقتی موضوعات و مسائل تازه‌ای وارد فضای شعر می‌شوند، زبان شعر را نیز خودبه‌خود تحت تاثیر قرار می‌دهند.

«کاش توی چشم‌های ستاره هم عروسکی بود

اگر بود لابد بعد از این که می‌مرد شبیه صورت دب الله اکبر می‌شد.»

و نکته‌های دیگر که بماند برای مجالی دیگر.

 

آرشیو نوشته‌ها و شناسایی نویسنده:

>> واپسین نوشته‌ها

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

ویدیویی

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها: