پنج شعر از آسیه امینی
آسیه امینی، شاعر، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر مقیم نروژ، سال ۱۳۵۲ در شهسوار متولد شده است. از آثار او میتوان به کتابهای “هی … تو که رفتهای” (۱۳۸۴ – انتشارات آهنگ دیگر) و “به خوابِ من با تفنگ نیا!” (به دو زبان فارسی و نروژی – ۲۰۱۱ – انتشارات communicatioنروژ) اشاره کرد. مجموعه شعر “هی … تو که رفتهای” پس از انتشار در ایران، به عنوان اثر برگزیدهی شعر جوان ایران از سوی “دفتر یونسکو در ایران” شناخته شده و به فستیوال جهانی شعر جوان راه یافته بود. کار روزنامهنگاری او از سال ۱۳۷۲ و با روزنامهی “ایران” آغاز شد و از نشریات دیگری که با آنها همکاری داشته است میتوان به روزنامههای “زن”، “مناطق آزاد”، “صبح امروز”، “اعتماد” و مجلهی “زنان” اشاره کرد. همچنین سردبیری سایت خبری “زنان ایران” را در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ و سایت خبری- تحلیلی “کنشگران” را به مدت یک سال بر عهده داشت که دفتر آن سال ۱۳۸۵ از سوی دولت احمدینژاد پلمپ شد. او از آن پس کار روزنامهنگاریاش را بیشتر با نوشتن برای روزنامههای آنلاین ادامه داده است.
آسیه امینی در حوزهی حقوق بشر و مبارزه با اعدام و سنگسار نیز نام شناخته شدهایست و جایزهی “هلمت همتِ” سال ۲۰۰۹، به خاطر تحقیقات و نوشتههایش دربارهی سنگسار در ایران، از سوی سازمان دیدهبان حقوق بشر به او تعلق گرفته است. او همچنین یکی از بنیانگذاران کمپین علیه سنگسار است. امینی همچنین در سال ۲۰۱۲، به خاطر آثار و فعالیتهایش به عنوان برگزیدهی جایزهی مشترک انجمن جهانی قلم و بنیاد غیر دولتی “آکسفام نوویب” شناخته شد.
او سال ۲۰۱۰ به عنوان نویسندهی مدعو پروژهی “شهرهای امن” انجمن بینالمللی قلم، به همراه خانوادهاش به نروژ مهاجرت کرد.
من از خوابهای یک پیراهن ترانه میدوزم
[clear]
در ابریشم
خوابهاى پروانه اى هست
که عاشق نقاشی است.
در ابریشم
خوابهاى نقاشی هست
که عاشق پروانه است.
*
هیچ کرمی
در آرزوی لباس شدن
تار نمى تند.
۵ آپریل ۲۰۱۶
تروندهیم
[clear]
پل میرداماد
در قفل است،
پنجره بسته است،
پرده کشیده.
و رهگذری که سوت زنان از کنار این دیوار میگذرد
در خیابان بعدی شاید
سرنوشتش را از ناگهان یک پل
با طنابی بیاویزد.
۵/ جون/ ۲۰۱۵
[clear]
اقبال
یک لرزش کوچک دست،
خطاى دید،
یک اشتباه
از سر مکث یا تردید.[clear]
[clear]
پوتینهاى پشت در خوشحالند.
دم گلوله اى که خطا رفت، گرم!
۱۴ می ۲۰۱۶
تروندهیم
[clear]
باغ طلا
گل مىدهد زخم
بر پشت تو آقا.
من کلمههام درد مىکنند.
کاش این درخت، این باغ
سترون بود، آقا.
و تیر نمىکشید شاخههاى نازکش
در زایمان جنین نارس گندم.
و جاى میوه هاى سرخ زر، اى کاش
لقمهاى نان داشت.
بوسه بر آتش است این شعر،
بر این انار ترکیده
بر شانههاى تو آقا،
آقاى آقدره*.
آسیه امینى – ۲۸ مى ۲۰۱۶
* ۱۷ کارگر معدن طلای آقدره بعد از اعتراض صنفى و شکایت کارفرما محاکمه شده و شلاق خوردند.
[clear]
گرگ درون
آنکس که در من زوزه مى کشد
ماده گرگى است
که گل سرخى بر گلویش شکفته است.
ماده گرگى که زوزه کشان
بر صخره اى
سرخ مى شود
گلى است که به زمستان شلیک شده است .
ساده تر اگر بگویم
بین گلوله و گرگ
فاصله تنها
گل سرخى است.
۲۸ اکتبر ۲۰۱۳
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید