پنج شعر از داوود محمدکیا
داوود محمدکیا، متولد دیماه ۱۳۵۸ دورود لرستان ، ساکن کرج، شاعر و غزلسرا، سه مجموعه کتاب به نامهای غزل های عاشقی ، غزلهایی برای تو و غزلهای دلتنگی و یک اثر از سپیدنوشته های وی به نام سپید نوشته های دلتنگی به چاپ رسیده است.
۱.
بی تاب نگاه تو و لبخند تو هستم
در دام تو افتاده و در بند تو هستم
مجنونم و دیوانه آن طُره گیسو
من منتظر لحظه ی پیوند تو هستم
زآن روز که دیدم رخ زیبای تو جانا
وابسته ی تو گشته و پابند تو هستم
همپای تو هستم در این دایره عشق
تو واژه آن هستی و پسوند تو هستم
گویند که دیوانه و شیدای جهانی
در عاشقی و عشق همانند تو هستم
۲.
در عاشقی انتخاب با توست
مستی ز من و شراب با توست
هر بار که شک کنم به این عشق
پرسش ز من و جواب با توست
با ساز و نوا اگر برقصیم
شعرش زمن و رباب با توست
در عاشقی و به هم رسیدن
رندی ز من و شتاب با توست
من عاشقم و ز عشق گویم
زیرا که حساب کتاب با توست
عمریست دعای وصل خوانم
دریاب که استجاب با توست
۳.
دل من یارِ وفادارِ شکیبا میخواست
مرهمی تازه برای دلِ تنها میخواست
بعد از عمری جدایی و غم و درد فراق
از خدا یارِ فداکارِ دل آرا میخواست
در پی یار شدم دربه در شهر و دیار
چون دلِ عاشقِ من دلبر زیبا میخواست
هر کجا زمزمه ای از دل معشوقی بود
دل من یارِ وفادار، چو لیلا میخواست
دل و عقلم همگی در پی او میچرخد
چون دلِ عاشق من یاور و همپا میخواست
۴.
نازنین بعد تو من، بی کس و تنها چه کنم
بی تو با این همه احساس و تمنا چه کنم
درد تنهایی و هجران تو لرزاند مرا
تو بگو با دل شوریده و رسوا چه کنم
مژده آمد که پشیمانی و آیی فردا
گر نیایی تو بگو با غم فردا چه کنم
نیستی خانه ی دل بی تو چه ویران شده است
بی تو با این دل بی خانه و ماوا چه کنم
آسمان بی تو چه تار است، زمین خشکیده
بعد تو با غم و تنهایی دنیا چه کنم
حال مجنونم و آواره دیدار توام
نازنینم تو بگو با دل شیدا چه کنم
۵.
بعد از عمری عاشقی، انکار من انصاف نیست
چشم بستن بر دل و افکار من انصاف نیست
در پی عشق تو عمری سوختم در خویشتن
حسرتی جا مانده در پندار من، انصاف نیست
سالها هر شعر، احساس مرا در خویش داشت
بگذری راحت ز این اشعار من انصاف نیست
همچو یوسف با غلامان آمدم بازار مصر
چون زلیخا نیست در بازار من، انصاف نیست
هر چه در هجر و فراق ات گفته ام از عاشقی
بی تفاوت بگذری ای یار من، انصاف نیست
این جوانی می رود اما بدان ای دلربا
گر نباشی نازنین دلدار من، انصاف نیست
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید