پوتین به عنوان بازیگر اصلی بحران سوریه
حملات هوایی روسیه به مواضع دولت اسلامی (داعش) و دیگر گروه های تروریست در سوریه در این روزها سوژه خبری محافل رسانه یی و تحلیلگران سیاسی بوده است. به موازات گسترش حملات هوایی روسیه موج گسترده یی از انتقادها و مخالفت های کشورهای غربی، عربی و ترکیه نسبت به اهداف مسکو و صدمه دیدن گروه های هم پیمان که آنان نیز در زمره گروه های تروریسم اسلامگرا تقیسم بندی می شوند، به راه افتاده است. در حالی که “ولادیمیر پوتین” رئیس جمهوری روسیه با استناد به چند اصل روشن و مشخص امنیت بین المللی، ثبات منطقه یی، مبارزه با تهدیدات تروریستی، پیمان نامه های قانونی و حقوقی با دولت سوریه و مهم تر از همه دعوت رسمی دولت قانونی دمشق برای دخالت علیه گروه های تروریستی به نوعی مشغول بازی ظریف شطرنج سیاسی است، در طرف مقابل ائتلاف غربی – عربی هم چنان با معیارهای دوگانه تروریسم بد – تروریسم خوب و ادامه سیاست های مداخله جویانه و غیرمشروع خود در سوریه در موضع تدافعی قرار گرفته و عکس العمل های عصبی نشان می دهند. ائتلاف غربی – عربی در حالی به شدت نسبت به مسکو در موضع انتقادی قرار گرفته است که قبل از آن به اذعان سیاستمدارانشان و گزارشات جریان اصلی رسانه های بین المللی هم اکنون در این کشور بحران زده نشانی از گروه های میانه رو و دمکراسی خواه دیده نمی شود. طبق اطلاعات موجود در دو موردی که آمریکایی ها طبق برنامه آموزش داوطلبان میانه رو به اعزام نیرو به میدان نبرد سوریه مبادرت کرده اند به تایید خودشان در مورد اولی با اعزام گروه ۵۴ نفره این دواطلبان همگی با پیوستن یا اسیر شدن به “جبهه النصره” و در مورد دومی در اعزام گروه ۷۲ نفره این داوطلبان در همان بدو ورود به عرصه جنگ آنان نیمی از خودروهای جنگی و یک چهارم تسلیحات پیشرفته آمریکایی خود را به النصره تحویل داده اند. چنانچه بعد از این رسوایی فرماندهان ارشد نظامی پنتاگون و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (س ای ای) به صراحت از شکست این برنامه یاد کرده و تلویحا از پایان دادن به این طرح شکست خورده سخن می گویند. در چنین شرایطی نیروی هوایی روسیه با تشدید موج حملات برنامه ریزی شده خود به گروه های تروریستی در مناطق مختلف سوریه، معادلات جدیدی را در عرصه این بحران رقم زده است که از این پس عرصه سیاسی و نظامی سوریه را دچار تغییرات اساسی خواهد کرد.
در اینکه اهداف مسکو و پوتین بسیار فراتر از مبارزه با داعش خواهد بود جای هیچ گونه شک و تردیدی نیست، چرا که دکترین روسیه بر دوگانه مبارزه با تروریسم اسلامگرا و حفط ساختار رژیم “بشار اسد” به عنوان تنها نیروی بدیل و هژمون مقابل تروریسم استوار شده است. در این هماوردی ژئوپلتیک بین روسیه و محور غربی – عربی این سوال اساسی که جایگزین رژیم اسد در وضعیت موجود و با توجه به واقعیت کنونی چه نیروی به غیر از داعش و النصره خواهد بود، خود را به رخ می کشد که پوتین پاسخ ساده یی مبنی بر اولویت نظام سکولار بعثی سوریه نسبت به این جایگزین های احتمالی داده و بر طبق این برداشت و پراگمای سیاسی عمل می کند. در مقابل “باراک اوباما” رئیس جمهوری آمریکا و همتایان غربی آن در ائتلاف موجود نه تنها هیچ پاسخ منطقی به این سوال در چنته ندارند که حتی دستی باز برای تغییر شرایط و امکان مانور مطلوب را نیز نداشته و به دلیل اصرار بر مواضع پیشینی خود امکان هرگونه حرکت سازنده یی را از خود سلب کرده اند. حساب متحدین منطقه یی ائتلاف از جمله ترکیه، عربستان و قطر نیز که دیگر کاملا معلوم است و امروز نه تنها افکارعمومی بین المللی که حتی بسیاری از رهبران غربی هم به صراحت از نقش غیرسازنده و بعضا همدستانه این کشورها با تروریست های داعش و دیگر گروه های جهادی اسلامگرا به صراحت سخن می گویند. از طرف دیگر به دلیل شرایط پیچیده بحران سوریه و اینکه در واقعیت عینی و زمین میدان جنگ هیچ متحد آلترناتیوی قابل اتکاء و نیروی میانه رویی وجود ندارد و به همین جهت با استناد به تجربه فاجعه بار لیبی، به نظر نمی رسد که هیچ دولت قدرتمند غربی تحمل ریسک آزمودن دوباره ی این خطای راهبردی را داشته باشد. در چنین شرایطی است که پوتین وارد بازی سیاسی – نظامی سوریه شده است و در هماهنگی با دولت اسد سعی در تغییر معادلات کنونی دارد که بر اساس منطق سیاسی و موقعیت عرصه میدانی نبرد تا حدود زیادی در همان ابتدای کار به بعضی از اهداف اصلی خود رسیده است. در این ادعای محور غربی – عربی مبنی بر اینکه هدف مسکو از ورود به عرصه منازعه سوریه حمایت از اسد و حفظ رژیم وی است، جای هیچ تردیدی نخواهد بود چرا که در عرصه جنگی با حضور نیروهای روسی از این پس شکست ارتش سوریه و سقوط دولت منتفی می باشد و در عرصه سیاسی نیز با ورود مسکو به متن درگیری های سوریه هرگونه امکان حمله نظامی خارجی به دولت اسد به نوعی اعلان یک جنگ بین المللی و تقابل با روسیه به حساب خواهد آمد. در چنین شرایطی محور شکست خورده غربی – عربی به جای دست و پا زدن در مسیر انتقاد و مخالفت با روسیه و شرایط جدیدی که ایجاد شده بهتر است که حول جلب نظر روسیه و دیگر متحدین اسد چون ایران، عراق و حزب الله لبنان جهت پذیرش یک “نقشه راه” برای پروسه سیاسی آشتی ملی و ایجاد یک دولت گذار وارد مذاکرات سازنده شود. در شرایطی که راهبردهای قبلی در خصوص حذف قهری اسد از قدرت و پیروزی مخالفان مورد حمایت ائتلاف غربی – عربی به بست رسیده است و روسیه نیز عزم جزم خود را برای تغییر معادلات موجود به کار گرفته است، عقل سلیم حکم می کند که برای حفظ امنیت بین المللی، ثبات منطقه یی و یکپارچگی سوریه سیاست سازنده تری مبنی بر مصالحه سیاسی در دستور کار همه بازیگران عرصه این بحران قرار گیرد. ائتلاف خارجی و داخلی ضد اسد باید به این واقعیت تمکین کنند که در شرایط موجود تنها راه برون رفت از بحران از مسیر مبارزه قاطع و اساسی علیه تروریسم خواهد گذشت و دولت دمشق نیز یک پای اصلی این طرح در دوران گذار سیاسی خواهد بود. این مهم نیز عملی نخواهد شد به غیر از اینکه یک تفاهم راهبردی بین هژمون های بین المللی و یک توافق عملی بین قدرت های منطقه یی رقم بخورد.
۱۲/۷/۹۴
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامهنگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیلگر سرشناس ایرانی در حوزهی مسایل سیاسی و بینالملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شدهاست.