چرایی مجوزِ حملِ سلاح مداح
جانشین فرماندۀ ناجا در مورد تیراندازی مداحی به نام محمود کریمی به ماشین یک زوج جوان گفت که این مداح مجوز حمل سلاح داشته است. چون سردار صلاح ندانست که دلایل داشتن مجوز حمل سلاح یک مداح را بگوید، من این دلایل را برای شما میگویم.
از آنجاییکه مداحانِ اهل بیت، خیلی به شمر گیر میدهند و شور حسینی جوانان را بالا میبرند احتمال دارد شمرهم به آنها گیر بدهد و زور حکومتی آنها را پایین بیاورد. درست است که شمر شمشیر دارد اما مداح که نمیتواند یک چیزی به آن درازی از خودش آویزان کند و بعد مداحی کند. هر نفهمی میداند که همانطور که مینی بوس از اتوبوس کوچکتر است، کلت هم از شمشیر جمع و جورتر است. از لحاظ شرعی هم حکمش حکم شمشیر است چون هر دو به کمر بسته میشوند.
یکی دیگر از دلایل این است که هر لحظه ممکن است امام غایب(عج) ظهور بکند. تا یگانِ قمه به دستِ بسیج، از راه برسد، تعدادی هفت تیر کش، لازم است. این عزیزان هر چه مداحتر باشند بهتر است. بعد از جریان فتنه همه میدانند که برای سوار شدن بر ترک موتور و هفت تیرکشی، مداحان گروه بسیار خودیتری هستند. دلیلش آن است که موقع شلیک، میتوانند شعری هم زمزمه کنند و باعث انبساط خاطر موتورران بشوند که در اغتشاشات قبلی حقشان سوخت و کسی آنها را شناسایی نکرد.
به غیر از این دلایل باید در نظر داشته باشیم که مداحان جزو کسانی هستند که نان خود را از طریق ریختن عرق جبین به دست میآورند. انصاف نیست که سایر زحمتکشان در این مملکت جواز حمل اسلحه داشته باشند اما این عزیزان که مرتب صحنۀ نبرد را به روز کرده و به مدلهای مختلف چهچه میزنند، سلاحی به کمر نداشته باشند.
از سویی مداحان اهل بیت با زنده کردن فرهنگ مداحی کمرِ هجوم فرهنگی را شکستهاند، واقعاً انصاف نیست سایر مسئولان کمر خود را ببندند اما این عزیزان برای کمرشان کلتی هم نداشته باشند.
صرف نظر از همۀ اینها ما در مملکتی زندگی میکنیم که یک ولی فقیه و تعداد اندکی آیتالله و حجهالاسلام وجود دارد و بیست میلیونی بسیجی و مقادیری مداح. بقیه همه اراذل و اوباش هستند. یکی از کارهای اراذل و اوباش این است که با پژو در اتوبانها جولان میدهند و تا یک مداح گیر بیاورند صاف میکوبند به گلگیرش و بعد میروند که به خودش گیر بدهند. اگر مداح مسلح نباشد خدا میداند اراذل و اوباش به خاطر دشمنیای که با اهل بیت دارند چه بلایی سر او در بیاورند.
حالا اینکه سردار رادان میفرماید این زوج جوان که محمود کریمی به ماشین آنها شلیک کرده جزو آن هفت مدل اراذل اوباشی که نیروی انتظامی تعریف کرده، قرار نمیگیرد بحث دیگری است و در کل فرقی در اراذل و اوباش بودن آنها نمیکند. بالاخره در این مملکت غیر از قرائت رادان قرائتهای دیگری هم هست. طبق آن قرائتها این عزیزان جزو اراذل اوباش هستند. نه تنها دلایل کافی برای این ادعا وجود دارد بلکه اگر مسئله را خیلی کش بدهند روایاتی هم در اینمورد هست که آن وقت ائمه جمعه به قضیه دخول پیدا میکنند و در نماز جمعه آنها را به اطلاع مردم خواهند رساند. واما چند کلمه هم در مورد دلایل اراذل و اوباش بودن این زوج برایتان بگویم:
اولین دلیل این است که این زوج، جوان هستند. جوانانی که جزو اراذل و اوباش نیستند بسیجی هستند در صورتیکه این دو بسیجی نیستند. اگر هستند کارت خود را نشان بدهند. حتی عطوفت اسلامی تا آن حد شامل حال ایشان است که اگر نبودهاند همین حالا بروند کارت بگیرند. قوۀ قضاییۀ ما آنقدر نرمش دارد که آن را قبول کند.
دوم ادعای باطل خود این زوج هست که مدعی هستند اراذل و اوباش نیستند و افراد عادی هستند. اگر افراد عادی بودند آنوقت شب چرا در رختخواب نیستند؟ حداقل یکی از آنها باید در رختخواب میبود. مخصوصاً که عیالوار نیستند. اگر بنا باشد زوجهای جوان شبها بیرون بمانند پس دستور رهبر که فرمودند: “جمعیت را افزایش بدهید”، از طریق آیتالله جنتی باید اجرا بشود؟
برای اراذل اوباش بودن این زوج دلایل زیادی هست که چون فقط پنج گلوله به سمت ماشین آنها شلیک شده و خودشان خونی از دماغشان ریخته نشده به همینقدر اکتفاء میکنیم.
در ضمن آقای رادان هم تکلیفش را روشن بکند که چرا به تیم خودش گل میزند.
رمز گشایی از فرمایش رهبر
حضرت رهبردر دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، فرمایشات مبسوطی ایراد فرمودند که جمله جملۀ آن باید رمز گشایی بشود. اما توان و بضاعت من از لحاظ مبارکی در حد یک جملۀ مبارک ایشان است. حضرتشان در بخشی از این نطق پر رمز و راز، هدایت و نظارت در مسائل فرهنگی را همچون مراقبتِ باغبان، از گلهای زیبا دانستند و فرمودند: کندن علفهای هرز در یک بوستان به معنای رشد گلها و استفادۀ طبیعی آنها از آب و نور و هواست.
همانطور که همۀ شما میدانید، در مملکت ما، باغبانها از زمانهای بسیار بسیار قدیم در بوستان کار میکردهاند. که این خود یکی از برکات نظام اسلامی و موهبتهای الهی است که نصیب باغبانهای ما شده است. در حالی که در ممالک دیگر به عنوان مثال در همین کشور هلند باغبانها شب و روز در صحراهای بی آب و علف در حال کندن علفهای هرز هستند اما هیهات ازیک شاخه گل. آنها بوستان ندارند و کشورشان پر است از علفهای هرز. خداوند تبارک و تعالی هم برای عقوبت دنیویِ آنها کاری کرده است که آنها تا قاف قیامت علف هرز بکنند و از گل بهرهای نبرند. در صورتی که کشور ما بلافاصله بعد از اینکه حضرت امام(س) دستور فرمودند این شورای باغبانی تشکیل بشود، تبدیل به بوستان شد و اعضاء محترم این شورا بدون فوت وقت از آن زمان تا همین امروز شرایط رشد گلها را فراهم کردهاند. و گلها هم الحق و الانصاف به صورت طبیعی از منابع آب و نور و هوای بوستان کشور اسلامی ما استفاده میکنند. که به حمدالله هم نمونۀ علفهای هرز و هم نمونۀ گلها بسیار فراوان است به طوری که ما امروزه زندانی سیاسی نداریم و زندانهای ما پر است از زندانیِ امنیتیِ علف هرزی.
این است که آقای شیخ صادق لاریجانی هم باید به کندن علفهای هرز در این بوستان ولایت بیشتر همت بگمارند تا مسائل فرهنگی بیشتر هدایت و نظارت بشوند. فرق ندارد، سایر آقایان اعضاء هم به همین ترتیب باید بکنند. حالا اگر رئیس جمهور، موقع انتخابات وعده زیاد داده و نمیتواند بکند حداقل به کندن کمک بکنند. باغبانها هم مثل آشپزها نیستند که اگر دوتا بشوند روی کیفیت آش اثر بگذارد. چرا که گلها اصولاً با آش فرق دارند. از دیر بازهر نخودی میخواسته خودش را داخل گلها بکند و چون سبقه نداشته، علف هرز شده است و نگذاشته و موی دماغ شده است برای رشد طبیعی گلهای زیبا. در نتیجه گلها در بعضی موارد نتوانستهاند به صورت طبیعی از آب و نور و هوای مملکت استفاده کنند. لذا به ترکیه و تاجیکستان و مالزی و قس علیالهذا رفته در آنجا رشد کردهاند و از آنجا از آب و نور و هوای اینجا به صورت غیر طبیعی استفاده کردهاند. که این دردسرهایی برای نظام داشته است. که نباید داشته باشد و آقایان اعضاء شورای انقلاب فرهنگی باید بیشتر مراقبت بکنند که برای گلهای زیبا، این استفاده طبیعی از آب و هوا و نور از نزدیک صورت بگیرد نه از دور.