چرا نمیتوان از سختگیرترین رهبر -«تامِ عصبانی»- متنفر بود؟
روز یکشنبه ساعت ۶:۳۰ عصر، دختر شش سالهام زهرا در حالیکه چشمهاش برق میزد، از اتاقش آمد بیرون. پنج دقیقه گذشت و بعد آمد روی میز شام نشست – در حالیکه با ماژیک – روی بازویش یک کلمه نوشته شده بود: MULCAR.
گفت: «من نمیتونم رای بدم ولی اگه میتونستم …» صدایش کشدار شد. بعد نفسی تازه کرد و گفت: «هارپر اشتباهات زیادی کرد. ترودو آماده نیست. من نمیدونم که رهبران حزبهای دیگه برای چه مبارزه میکنند، بنابراین من میخوام به Mulcair رای بدم.»
اولین فکری که به ذهنم رسید این بود: خدای من، تصادفی و غیرارادی من دارم یک سوسیالیست بزرگ میکنم. دومین فکری که از مخیلهام گذشت این بود: من افتخار میکنم که تو به این انتخابات توجه زیادی میکنی، حتی اگر بیشاز حد تبلیغات را نگاه کردهباشی. و سومین فکرم: شرط میبندم که خیلی از بزرگسالان هم علاقهمند به نفر سوم هستند. این امر دقیقاً بهاین خاطر که آنها شدیداً به آن دو نفر دیگر اعتراض دارند. در سیاست، شخصیت مثل یک تیغ دولبه است. یک شخصیت و کاریزمای قوی میتواند الهامبخش مردم باشد تا پایان دنیا به دنبالش راه بیافتند. اما از سویی این شخصیت همچنین میتواند بطرز خیلی خیلی بدی مردم را از او دور کند.
در مورد هارپر، وضعیت اینگونه است که احساسات، ارقام نظرسنجی کبکیها را بهنفع NDP افزایش دادهاست. دلیل این مساله فقط مربوط به سیاستهای محافظهکاران نیست که بسیاری از شهروندان کبکی بهآن اعتراض دارند، بلکه شخصیت خود هارپر؛ طبیعت رفتارش، برخورد سردش، بیش از حد روی خود حساب بازکردن و به خود غره شدن هم بهآن اضافه میشود.
«غیرانسانی» واژهای است که زیاد به گوش میرسد. سعی کنید برای مقابله با این، مشاهداتی از قبیل: «او با تون صدای بیتلها آواز میخواند» و یا «او درست مثل شما ورزش هاکی را دوست دارد» داشتهباشید و این فاصلهی زیاد شما با هارپر را کم میکند. مردم هنوز تصویر سالهای پیشین هارپر را بیاد میآورند که هنگام دیدن پسرش «بن» در ساعت آخر مدرسه با او دست میدهد و گفتگوی نسبتاً طولانی، همانجا بینشان پایان میگیرد.
به طور مشابه، شخصیت ترودو بازتاب واکنشهای درونی رای دهندگان محافظهکار جان سخت است. وقتیکه بهنام او اشاره میشود، آنها عملاً کف بهدهان میآورند. تهدید میکنند که اگر ترودو انتخاب شود کشور را ترک میکنند؛ بهنظر آنها، فکر اعلام پیروزی جاستین ترودو و پوشش اخبار شامگاهی نخستوزیر منتخب برای چهار سال آینده، لذت شام را برایشان خراب میکند. این برای برآمدن از پسِ سیاستهای او و همهی چیزهایی که در مقابله با هالهی حق بهجانبیاش بهاو دادهاست، ناچیز است – به این معنا که مردم از دوران کودکی او چنین حسی دارند؛ هرکسی در اطراف جاستین فقط در انتظار این است که او به نخست وزیری برسد.
شخصیت مولکر حداقل باعث ناراحتی و برافروختن آدم نمیشود. او وانمود نمی کند که آدم متظاهری است. با وجود خلق و خوی شناخته شدهاش، هنوز میتواند شیوه اعتدال را پیشه کند.
اما این فقط در درون پایگاه حزب محافظه کاران نیست که اینگونه نسبت به ترودو واکنش نشان می دهد. مادرِ خود من، که برای «ترودو»ی پدر چندین بار رای دادهاست، آن حسِ احترام برای فرزند او را ندارد.
مادرم به من گفت: «من نمی توانم او را تحمل کنم». «نمی توانم وقتی ترودو دارد صحبت می کند تحملاش کنم. خیلی ساختگی و مصنوعی است. انگار که دارد نقش بازی میکند. همیشه همینطور است.» مادر کمی صبر میکند و یک جرعه از شراب داخل گیلاساش را مینوشد، سپس کارد را در دستش میچرخاند و میگوید: «او حتی خوشتیپ هم نیست». مادرم کمی بعد اعلام میکند که من به مولکر رای میدهم. «چون او در قامت یک سیاستمدار جلو آمدهاست.»
زهرا فکر کرد این عالی است. من به این حمایت نیاز داشتم. بنابراین بهسمت شریک زندگیام «بیل» برگشتم – کسیکه با وجود حمایت طولانی از لیبرالها، از جمله یکی از نمایندگان پارلمان؛ مکنزی کینگ – وقتیکه مسالهی اقتصادی، کسری بودجه و مالیات بهمیان میآید، یک c کوچک محافظه کار در قلباش دارد. صدایش کردم:«عسل؟»
بیل برای اینکه لحظاتی پاسخام را ندهد، کباب گوشت خوک را به نیش کشید و شروع کرد به جویدن. سپس گفت که او هنوز تصمیم نگرفته که از کی حمایت کند. این یک انتخابات پرتنش و طولانیی خواهد بود.
از بین سه تن از رهبران، با این حال، عادلانه است که بگوییم شخصیت مولکر حداقل باعث ناراحتی و برافروختن آدم نمیشود. او وانمود نمی کند که آدم متظاهری است. او از ریشههای طبقه کارگر دفاع می کند، اما نقش یک سوسیالیست دوآتشه را بازی نمیکند که ژستاش در تضاد با عقبهاش همچون یک لیبرال استانی باشد. با وجود خلق و خوی شناخته شدهاش، هنوز میتواند شیوه اعتدال را پیشه کند.
برای بسیاری از رای دهندگان، مولکر سختترین رهبر حزبی است که بشود بهاو نفرت ورزید – بخشی بهخاطر اینکه او این شانس را نداشته چیزی به ما ارایه کند – ما بسیاری از جزئیات سبک کنترل و مرموز دولت هارپر را دیدهایم اما مولکر هنوز یک تخته سنگ تمیز و نانوشته است.
برگردیم به زهرا. بعد از شام نوبت حمام گرفتن او بود، این یعنی نوشتهی ماژیک روی بازوی زهرا به احتمال زیاد شسته میشود. من به زهرا قول دادم که اگر بخواهد ما می توانیم دوباره نام مولکر را بر روی بازوی او بنویسیم اما بشرطی که اینبار املای نام Mulcair را درست روی بازویش بنویسیم. اما من هنوز هم یک سوال از تو دارم.
«مامانی، من استدلال ترا در برابر دو تن از رهبران دیگر درک میکنم. اما چرا تو مولکر رو دوست داری؟ چه چیزی باعث می شه تو به او رای بدی؟»
زهرا اخم کرد و برای یک لحظه به فکر فرو رفت. «من نمی دونم. اما هارپر مدت زمان طولانیای سر کاره. او نباید برای همیشه نخست وزیر ما باشه.»
به عبارت دیگر: به یکی دیگر از بچهها نوبت بازی در زمین بازی بدهیم. بسیار منصفانه است. در ۴۹ روز آینده، خواهیم دید که اگر افراد بزرگسال احساسشان را به همان شیوه بیان میکنند.
پینوشت:
* تاشا خیرالدین نویسنده سیاسی و گوینده رادیو در کاناداست که اغلب نظراتش به هر دو زبان انگلیسی و فرانسه بیان میشود.
ــــــــــــــــــــ
یادآوری: دیدگاهها، نظرات و مواضع ابراز شده توسط نویسندگان در هفتهنامه شهروند بیسی، تنها نظرات نویسندگان آنها است و الزاماً منعکسکنندهی دیدگاهها، نظرات و یا مواضع هفتهنامه شهروند بیسی نیست.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
هادی ابراهیمی رودبارکی متولد ۱۳۳۳- رشت؛ شاعر، نویسنده و سردبیر سایت شهرگان آنلاین؛ مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کاناداست.
فعالیت ادبی و هنری ابراهیمی با انتشار گاهنامه فروغ در لاهیجان در سال ۱۳۵۰ شروع شد و شعرهای او به تناوب در نشریات نگین، فردوسی، گیلهمرد، گردون، تجربه، شهروند کانادا و مجله شهرگان آنلاین چاپ و منتشر شدند.
او فعالیت فرهنگی خود را در دیاسپورای ایران فرهنگی – کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز کرده و سپس در فرگشتی «آینده» و «شهروند ونکوور» را منتشر کرد و از سال ۲۰۰۵ تاکنون نیز سایت شهرگان را مدیریت میکند.
ابراهیمی همراه با تاسیس کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۳ در نورت ونکوور، به نشر کتابهای شاعران و نویسندگان دیاسپورای ایران فرهنگی پرداخت و بیش از ۱۰ کتاب را توسط نشر آینده و نشر شهرگان روانه بازار کتاب کرد. اولین انجمن فرهنگی-ادبی را با نام پاتوق فرهنگی هدایت در سال ۲۰۰۳ بههمراه تعدادی از شاعران و نویسندگان ایرانی ساکن ونکوور راهاندازی کرد که پس از تعطیلی کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۷ این انجمن با تغییر نام «آدینه شب» برای سالها فعالیت خود را بطور ناپیوسته ادامه داد.
هادی ابراهیمی رودبارکی در سال ۲۰۱۰ رادیو خبری-فرهنگی شهرگان را تاسیس و تا سال ۲۰۱۵ فعالیت خود را در این رادیو ادامه داد.
آثار منتشر شده و در دست انتشار او عبارتاند از:
۱- «یک پنجره نسیم» – ۱۹۹۷ – نشر آینده – ونکوور، کانادا
۲- «همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی» ۲۰۱۴ – نشر بوتیمار – ایران
۳- «با سایههایم مرا آفریدهام» گزینه یک دهه شعر – ۲۰۲۴ – نشر آسمانا – تورنتو، کانادا
۴- «گیسْبرگ درختان پائیزی» مجموعه شعرهای کوتاه و چند هایکوواره – در دست تهیه
۵- «ثریا و یک پیمانه شرابِ قرمز» گردآورد داستانهای کوتاه – در دست تهیه