کیهان و آتش تهیه علیه کانون نویسندگان ایران
روزنامهی کیهان به فاصلهی ۱۰ روز سه مطلب جداگانه علیه کانون نویسندگان ایران منتشر کرد. در مطلب اول به تاریخ ۱۰ آذر تیتر زد: «بیبیسی از تشکلی ورشکسته استقبال کرد!» در ۱۷ آذر مطلب دوم را که بسط “نکات” مطلب اول است، با عنوان “کانون تشکلی ضدایرانی!” چاپ کرد.
“روزنامه شهرداری برای یک چهره ملحد و وابسته سنگ تمام گذاشت!” تیتر سومین متن است که روز ۲۳ آذر چاپ شده و گرچه احمد شاملو را موضوع خود قرار داده، باز هم به کانون اشاره دارد.
حملههای روزنامه کیهان به کانون نویسندگان ایران و اعضای آن نه بیسابقه است و نه کمسابقه؛ اما این اندازه و فشردگی فقط در یک دوره سابقه و نظیر دارد. در این یادداشت قصد پاسخگویی به دروغها و لجنپراکنیهای روزنامه کیهان در میان نیست. پاسخ دادن به سخنانی که یاوه بودنشان حتی نزد عموم مردم روشنتر از روز است، خود اگر یاوهگویی نباشد آب در هاون کوفتن است. اگر هم قصد کیهان از هجوم تازه به کانون صرفا خراب کردن چهره و وجههی آن با دروغ بود، بهتر که همانند بسیاری موارد دیگر با سکوت پاسخ میگرفت؛ اما این دور تازه به قصدی دیگر آغاز شده است. روزنامهگردانان کیهان ظاهرا از بیانیهای که کانون به مناسبت روز ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور، منتشر کرد برآشفتهاند (بیانیه در همین صفحه موجود است). در متن اول نوشتهاند: “در این بیانیه، ممیزی آثار موهن و مهوع زیر سؤال رفته است”. و در مطلب دوم قلمی فرمودهاند: ” هفتهٔ پیش یک تشکل غیرقانونی موسوم به «کانون نویسندگان ایران» بیانیهای را علیه موضوع «سانسور» منتشر کرد.” خشم و عناد اینان علیه یک متن ضدسانسور البته عجیب نیست. نزدیک به چهل سال است که همراه با دم و دستگاهی عریض و طویل در کار تحکیم سانسور یا به گفتهی خودشان “ممیزی” هستند و در این کار چندان پیش رفتهاند که تیراژ کتاب را در جامعهای هشتاد و پنج میلیونی به ۲۰۰ – ۳۰۰ نسخه رسانده و ادبیات و هنر را از توش و توان انداختهاند. حال اگر بیانیهی ضد سانسور کانون مورد توجه جامعه قرار بگیرد معلوم است که خشمگین میشوند. اما این نیز هجوم تازهی کیهان را به تمامی توضیح نمیدهد. کمااینکه در دو نوشتهی کیهان یکی دو جمله بیشتر از سانسور گفته نشده است. باقی دروغپردازی و انگ و اتهام و پروندهسازی امنیتی است. نظیر و مقصد این حمله را در دوران قتلهای سیاسی زنجیرهای میتوان سراغ گرفت؛ در نوشتهها و برنامههای تصویری که در حکم آتش تهیه بودند، “هویت” سازی میکردند و زمینهی “فرهنگی” دستگیری و زندان و قتل اعضای کانون و دیگر متفاوتان و منتقدان فرهنگی و سیاسی را فراهم میآوردند.
حمله به احمد شاملو شاعر سرشناس و محبوب و عضو برجستهی کانون نمونهای از آن نوع حمله است. کاری که این روزها جریان “کیهانِ در سایه” در همراهی با روزنامه کیهان در بعضی نشریات و فضای مجازی به آن مشغول است. شاملو درگذشته است و دیگر با انگ “ملحد” و “وابسته” نمیتوان مقدمات قتلش را فراهم کرد؛ اما میتوان برای سرکوب کانون نویسندگان ایران و دیکر هنرمندان و نویسندگان مستقل، از او منبع تداعی ساخت!
اگر ادبیات و روش “کیهانی” در برخورد با کانون و اعضای آن با ۲۰ سال پیش فرقی نکرده است یک چیز تغییر کرده: شرایط جامعه! این تغییر نتایج روشهای ثابت را دگرگون میکند.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید