گفتوگوی شهرگان با مراد ویسی
معادلههای انتخابات ۹۲
یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران شرایط ویژهای دارد. هنوز پرونده انتخابات پیشین باز است و ترس از تقلب حکومت که در سال ۱۳۸۸ به اعتراضات گسترده مردم انجامید، به مانعی جدی برای مشارکت طیف گستردهای از مردم در این دوره انتخابات تبدیل شده است. در عین حال اکبر هاشمی رفسنجانی، نامزد مورد اجماع اصلاحطلبان و از بنیانگذاران جمهوری اسلامی، ردصلاحیت شده و اصلاحطلبان ناگزیر حول حسن روحانی اجماع کردهاند، چهرهای که خود را میانهرو معرفی میکند. اختلافات میان اصولگرایان و شرکت آنان با نامزدهای متعدد در این انتخابات نیز به پیچیدگی ماجرا افزوده است تا جایی که پیشبینی فرجام کار مطلقا کار سادهای نیست و احتمال هر رخدادی میرود. شهرگان درباره این انتخابات با مراد ویسی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، گفتوگویی انجام داده است که میخوانید.
مراد ویسی تجربه سالها روزنامهنگاری در رسانههای اصلاحطلب ایران از روزنامه سلام گرفته تا نوروز و وقایع اتفاقیه را دارد. او اکنون در رادیو فردا به فعالیتهای خود ادامه میدهد.
شانس اصلی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم کدام یک از نامزدهاست؟ از مجموعه صندوقها نام چه کسی به عنوان فرد پیروز بیرون میآید، با فرض عدم تقلب؟
-به نظر میرسد بین شانس اصلی در یک انتخابات آزاد و شانس اصلی در یک انتخابات مهندسیشده تفاوت باشد. به نظرم در یک انتخابات نسبتا آزاد بین نامزدهای باقی مانده میتوان شانس اصلی را به حسن روحانی و باقر قالیباف داد، ولی در یک انتخابات مهندسیشده ممکن است قالیباف در کنار جلیلی، رضایی یا ولایتی شانس حضور در مرحله دوم را داشته باشند. در مجموع، حتی اگر روحانی به دور دوم راه یابد بعید میدانم حاکمیت با پیروزی وی در انتخابات موافقت کند.
آیا عارف و روحانی توانستهاند گفتمان اصلاحطلبی را در این دوره انتخابات نمایندگی کنند؟ و آیا موفق بودهاند که جنبش سبز و یاران موسوی و کروبی را قانع کنند به پای صندوقهای رای بیایند؟
-به نظرم هم عارف و هم روحانی بیش از انتظاری که از طرفیتهای شخصی آنها میرفت ظاهر شدند. این مورد درباره محمدرضا عارف بیشتر مصداق پیدا میکند زیرا تا قبل از رقابتهای انتخاباتی تصور میشد عارف حداکثر یک کارمند و تکنوکرات عالیرتبه باشد، اما نوع سخنوری وی و تاکیدش بر برخی مطالبات اصلاحطلبان و سبزها نشان داد که هم وی میتواند ظرفیتی بیش از این داشته باشد و هم از سوی دیگر فضای انتخابات ممکن است افراد را در موقعیتهای بهتری برای بروز دادن ظرفیتهای پنهانشان قرار دهد. در مورد حسن روحانی نیز وضعیت مشابهی صدق میکند. در واقع حسن روحانی که زیر سایه هاشمی رفسنجانی بود و عارف که زیر سایه محمد خاتمی بود در این انتخابات فرصت پیدا کردند که ظرفیتهای مستقلی از تواناییهای خود را نشان دهند.
موافق رای دادن در این انتخابات هستید؟ حضور یا عدم حضور در انتخابات چه تبعاتی دارد؟
-بله، فکر میکنم تقاضا برای تغییر و تحول در جامعه ایران از وضعیت کنونی به یک وضعیت دمکراتیکتر و حرکت به سوی حکومت منتخب مردم، نیازمند استفاده از حداقل فرصتهای موجود است. در مجموع فکر میکنم مزایای حضور در انتخابات بیش از عدم حضور در آن است.
چرا اصلاحطلبان تحریم انتخابات را به عنوان گزینهای جدی در نظر نمیگیرند؟ و چرا علیرغم حصر خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی و ردصلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی، هنوز بحث حضور در انتخابات نزد طیفهای گستردهای از اصلاحطلبان و مردمی که سیاستهای جمهوری اسلامی را قبول ندارند، مطرح است؟
-به نظر می رسد موج انتخاباتی ناشی از بالا بودن تقاضا برای مشارکت در انتخابات شوراها بر انتخابات ریاست جمهوری نیز سایه انداخته است و در عمل تحریم انتخابات ریاست جمهوری چندان ممکن و موفق نیست. از نظر زندانی بودن رهبران جنبش سبز نیز ضمن احترام به ایستادگی سران محبوس جنبش سبز، باید توجه کرد که در هر مقطع تاریخی برخی از رهبران دمکراسیخواه در زندان بودهاند و اگر قرار بود فقط به این دلیل انتخابات تحریم شود، حضور در هیچ انتخاباتی ممکن نمیشد و فرصتی برای تغییر دمکراتیک فراهم نمیآمد.
گمان میکنید نظر رهبر جمهوری اسلامی بر کدام یک از نامزدهاست؟ جلیلی، قالیباف، ولایتی یا رضایی؟ آیا نهادهای تحت امر آقای خامنهای این دوره وارد بازی تقلب میشوند؟
-به نظر میرسد نظر اصلی رهبری ممانعت از بازگشت هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، احمدینژاد و مشایی به قدرت بود که این مرحله را با منصرف کردن محمد خاتمی از ثبتنام و رد صلاحیت مشایی و هاشمی رفسنجانی انجام داد. در مرحله بعد آقای خامنهای تلاش کرد حسن روحانی و عارف فقط در حد گرم کردن تنور انتخابات حاضر شوند که البته درست از کار درنیامد و این دو بیش از حد انتظار ظاهر شدند ولی در بین جلیلی، قالیباف و ولایتی به نظر میرسد رهبری پیروزی هر یک از این نامزدها را با درجاتی پیروزی خود میداند و به نفع یکی و علیه دو نفر دیگر تقلب نخواهد کرد زیرا هزینه آن در درون متحدان رهبر ممکن است زیاد باشد.
فرض کنیم روحانی رای اکثریت را بهدست آورد. آیا آقای خامنهای تن به این امر میدهد؟
-فکر نمیکنم حاکمیت و شخص رهبری حاضر به پذیرش این فرض باشند، زیرا آن را به نوعی بازگشت به پیروزی میرحسین موسوی در انتخابات ۱۳۸۸ میدانند که حاضر به پذیرش آن نبودند و برای این عدم پذیرش هزینههای بسیاری دادند.
چیزی که این روزها بهشدت جلب توجه میکند، سکوت محمود احمدینژاد است در حالی که سخنان ماه گذشته او حکایت از آن داشت که خود را آماده برای درگیری با حکومت در صورت ردصلاحیت اسفندیار رحیممشایی کرده است. ماجرا چیست؟
به نظر میرسد احمدینژاد در مورد محاسبه توان و قدرت خود دچار محاسبه اشتباه شد. از همان سال ۱۳۹۰ که نتوانست وزیر اطلاعات را برکنار کند، بازی قدرت را به رهبری و سپاه باخت. بعد از آن دوره هم اعتماد رهبری و سپاه به احمدینژاد تمام شد و احمدینژاد اهرم قدرتی برای پیشبرد بازی خود از جمله در انتخابات مجلس نهم و نیز دفاع از صلاحیت اسفندیار رحیم مشایی در انتخابات ریاست جمهوری نداشت.
حال احمدینژاد در بازی انتخابات چه نقشی را ایفا میکند؟ عامل خنثی و بیطرف؟ یا به هر طریقی تلاش میکند بر نتیجه کار تاثیر بگذارد؟
– احمدینژاد در عین حال که تمایل دارد ایفای نقش جدی کند، ولی از بین بازیگران اصلی حقوقی و حقیقی انتخابات، متحدی ندارد. یعنی در بین بیت رهبری، سپاه، شورای نگهبان، هیات اجرایی مرکزی، هیاتهای نظارت، صدا و سیما، قوه قضاییه، مجلس، بسیج، وزارت اطلاعات و حتی وزارت کشورکه مدیریت آن با سرتیپ پاسدار نجار است.
سرنوشت محمود احمدینژاد پس از این انتخابات چه میشود؟ آیا همچنان چهره موثری در صحنه سیاست ایران خواهد بود؟
-برخلاف هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی که در خارج از دولت دارای پایگاه اجتماعی و سیاسی هستند و جریانی را رهبری میکنند، احمدینژاد چنین موقعیتی ندارد و پس از خروج از دولت دو عنصر اصلی قدرت خود، یعنی بودجه دولت و دیوانسالاری بزرگ دولتی را از دست میدهد و نفوذ وی بشدت کاهش مییابد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید