یادداشتی بر اتول بیوگرافی بانوی ایرانی
شهرگان: شاید غیرمعمول باشد که وقتی درباره نمایشی قرار است یادداشت یا سخنی گذاشته شود از همان ابتدا به بازیگری در آن اشاره شود اما بازیگر نقش اصلی نمایش «اتول بیوگرافی» چنان نگارنده را شگفتزده کرد که حیفم آمد از بازی بازیگر نقش آیدا حرفی به میان نیاورم. «سها سناجو»، بازیگر این نقش در کل نود دقیقه اجرا، حضور صحنهای داشت و بدون اُفت در بازی یا دیالوگ گویی، به اجرای نقش و گفتن دیالوگ و مونولوگ پرداخت. البته نباید نقش «رامین خویی»، پارتینر وی در این نمایش را نادیده گرفت که اگر این همراهی نبود مطمئناً نقش آیدا به این زیبایی درنمیآمد چه که دیالوگ گویی در تئاتر به بازی پینگپنگی میماند که هرگاه دو طرف خوب بازی کنند شاهد بازی دیدنی و زیبایی خواهیم بود اما اگر یکی از بازیکنان همسطح بازیکن دیگر نباشد، بازی خستهکنندهای را شاهد خواهیم بود که خیلی زود با پیروزی طرفی که از نیرو و اقتداری بیشتری برخوردار است، به پایان خواهد رسید.
هر بازیگر دارای دو ابزار فیزیکی برای اجرای نقش است: بدن- بیان. نمایش اتول بیوگرافی، میزانسنهای حرکتی بسیار کمی داشت و چون بیشتر بازیها در محدوده داخل یک اتومبیل بود، بازیگران نشسته به اجرای نقش میپرداختند به همین دلیل میمیک (حرکات چهره)، دست بازیگران و بیان، ابزار بازیگران نمایش برای پیش بردن نقش و نمایش بود. بازیگران نمایش، سعی میکردند بهدرستی از این ابزارها استفاده کنند اما این نوع بازیگری، احتیاج به تمرکز بالای بازیگر دارد تا از قالب مشخصشده صحنه خارج نشوند که دراینبین، سها سناجو از دقت و تمرکز بیشتری نسبت به سایر بازیگران نمایش برخوردار بود بهطور مثال حرکات دستهای او در طی اجرا، هیچگاه از بدنه فرضی اتومبیل رد نشد و کاملاً بدنه اتومبیل در بازی وی قابل حس بود درحالیکه شاهد چندین مورد شکستن دیوارهای فرضی اتومبیل توسط دست بازیگران دیگر بودیم بهطور مثال فردی که در جایگاه راننده نشسته باشد هیچگاه نمیتواند از دست چپ خود بهراحتی استفاده کند و هنگام حرف زدن آزادانه به هر طرف حرکت دهد.
بیان و صدا، ابزار دیگر بازیگری است که در نمایش اتول بیوگراف دارای استفاده فراوانی بود. تونالیته، اداکردن درست کلمات و جملات و بُرد صدا از مواردی بود که بازیگران نمایش مذکور بهدرستی از عهدهاش برآمدند و با توجه به اینکه بازیگر نقش آیدا، دیالوگهای بیشتری نسبت به سایر بازیگران داشت، آمادگی بیانی بازیگر آنهم بیش از سایر بازیگران مشهود بود بهخصوص در زمانهایی که تماشاگران با صدای بلند میخندیدند کلمات ادا شده توسط وی به گوش مخاطب میرسید ولی برای شنیدن کلمات سایر بازیگران، مخاطب کمی دچار مشکل میشد. (یادآوری این نکته مهم است که بعضی از تماشاچیان به دلیل ناآشنا بودن با تئاتر بهعنوان یک پدیده فرهنگی، با این نمایش هم مانند نمایشهای لوسآنجلسی برخورد میکردند لذا در مواقعی از نمایش با خندیدن به صدای بلند مانع از شنیدن صدای بازیگران میشدند. درواقع این گروه تماشاچی –با رعایت احترام و بدون ارزشگذاری- برایش مهم نیست که بازیگر چه میگوید بلکه این روند داستان است که برای او کشش دارد.)
اما نمایش، روایت زندگی یک زن ایرانی به نام آیدا، از کودکی تا سیسالگی است. نمایش از سویی به فرازهایی از زندگی خصوصی یک زن مانند جدایی پدر و مادر، سالهای اول مدرسه، عشق اول، شروع عادت ماهانه، دانشگاه، عشقهای خیابانی، بکارت، ماهعسل، دعواهای زنوشوهری و… از این قبیل میپردازد و دیگر سوی در بزنگاههای تاریخ معاصر ایران مانند بازی ایران و استرالیا یا انتخابات ۸۸، اتفاق میافتد. درواقع این بزنگاههای تاریخی، ظرفهایی هستند که مظروف مایع زندگی زن در آنها ریخته میشود و هر از چندی، پُر و خالی میگردند.
نمایش در یک اتومبیل (نمادی از حرکت پیشرونده) میگذرد که البته تماشاچی فقط جلوی اتومبیل (کاپوت و شیشه جلوی ماشین) را میبیند که بازیگران پشت آن قرار میگیرند و بازی میکنند. صحنه اول نمایش، اینگونه تعریف میشود که آیدای کوچک در صندلی عقب اتومبیل نشسته و با پدر و مادر عازم سفر است. شروع نمایشنامه بهدرستی پرداختهشده است آغاز سفری سیساله در زندگی یک زن ایرانی با اتومبیل که آنهم استعاره ایست از این حرکت در زمان. بلندگوی سالن در هر صحنهای بهمقتضای تاریخ آن صحنه، مدل ماشین را اعلام میکند که از ژیان و رنو شروع و به پراید و اتومبیلهای مدل جدید میرسد. سفر، اتومبیل و تغییر مدل آنها، همه در راستای موضوع نمایش که بازگویی تحولات و تغییرات زندگی یک زن ایرانی طی سه دهه اخیر است، میباشد. به نظر نگارنده، بهرغم آنکه در بروشور نمایش هم نوشتهشده که تئاتر اتول بیوگرافی، روایت زندگی یک زن از کودکی تا سیسالگی در ایران است ولی نمایش از منظری دیگر به گوشههایی از زندگی مرد ایرانی هم در طی دوران مذکور اشاره دارد. نگارنده اطلاع ندارد که آیا متن اولیه این تئاتر، نمایشنامه بوده یا از روی داستان کوتاهی برداشتهشده چه که این متن قابلیت پردازش به فرم داستانی را کاملاً در خود دارد و این ظنّ پررنگتر میشود وقتیکه تماشاگر آن هستیم که صحنههایی از نمایش توسط بازیگر زن (با لباس سیاه برای دوری از جلبتوجه) در زیر نور موضعی، روایت میشود.
یکی از ویژگیهای مهم دیالوگ خوب در نمایشنامه، Match بودن دیالوگ با Act است. دیالوگ باید درزمانی بیان شود که زمان واقعی آن، در نمایش است یعنی دیالوگ منطبق بر همان زمان فرض شده در اجراست نه آنکه مربوط به زمان دیگر باشد. در نمایش «اتول بیوگرافی» به دلیل محدودیت زمان (سی سال) که مشابهت کلام مردم در طی این مدتزمان کوتاه را موجب میشود، نوشتن و اجرا کاری بس دشوار است ولی نویسنده و مهمتر از او، کارگردان بهخوبی توانسته -بدون افتادن ریتم نمایش- از عهده این معضل برآید. شکل دیالوگها هم گیرا و پرکشش است و برای نگارنده، یادآور دیالوگهای نمایشنامهنویس فقید ایران، «حسن حامد» است. البته نباید نقش کارگردان و بازیگران نمایش را در افزایش سطح جذابیت دیالوگها نادیده گرفت.
تئاتر «اتول بیوگرافی» همانطور که در آگهی خود هم عنوان کرده؛ نمایش طنزی است از دوره زندگی یک کودک ۵ ساله تا تبدیلشدن به یک زن سیساله در ایران… هرچند کارگردان با شناخت از علایق و خصوصیات ایرانیان مهاجر در اجرای نمایش از عنصر طنز بهره گرفته ولی بهزعم نگارنده، در بطن زندگی هر کس با همه تلخ و شیرینهایش، طنزی نهفته است بطوریکه هر زمان به خاطراتمان (خوب یا بد) رجوع میکنیم، لبخندی میزنیم و از ذکرشان لذت میبریم. به همین دلیل، نمایش خاطرات در تئاتر «اتول بیوگرافی» هم برای تماشاچیان ایرانی این اثر که مدتهاست از سرزمین مادری با همه خاطراتش دور شدهاند بسیار لذتبخش و طنزآمیز است. البته هوشیاری کارگردان در اینجا که از به لودگی افتادن نمایش جلوگیری کرده، بسیار تحسینبرانگیز است چراکه بین طنز (کمدی انتقادی- اجتماعی) با لودگی، مویی فاصله است و کمترین بیدقتی، نمایش را به ورطه لودگی خواهد کشاند.
واپسین نکتهای که در کارگردانی تئاتر میتوان بدان اشاره کرد استفاده از تکنیکهای سینمایی در اجراست که شاید این به سابقه و علاقه امیر نعیم حسینی، کارگردان نمایش برمیگردد. پلان بندی کردن نمایش، استفاده از نور و صدا (افکتهای صحنه) بهعنوان عناصر اصلی نمایش در کنار بازیگر، تبدیل کردن دکور صحنه به لوکیشن (ماکت اتومبیل که صحنههای نمایش دران اتفاق میافتد) و از همه مهمتر، مشخص کردن نقطه دید تماشاچی که در سینما، دریچه دوربین این کار را انجام میدهد. ولی در نمایش اتول بیوگرافی، این کارگردان نمایش است که نقش خدای صحنه را به عهده دارد و آنچه لازم میداند که تماشاچیاش ببیند را مشخص نموده و به کمک افکتهای صحنه، چشم را به همان نقطه متمرکز میکند که البته این ترفند تازهای در تئاتر نیست و میتوان بهکرات استفاده از این شیوه را در اجراهای محمد یعقوبی، کارگردان و نمایشنامهنویس مشهور ایرانی هم شاهد بود.
به نظر نگارنده، شاد کردن لحظههای مخاطب که با زدن تلنگری بر اندیشه او با مرور خاطرات سیساله و آنچه بر او طی این دوره گذشته، بالاترین دستاورد تئاتر «اتول بیوگرافی» است. نکته جالب، مقارن شدن تاریخ اجرای نمایش مزبور با کسب موفقیت فیلم تاکسی ساخته جعفر پناهی در جشنواره برلین بود، هر دو داستان در یک اتومبیل میگذرند یکی از اتومبیلها روایت زندگی زن ایرانی است و دیگری روایت زندگی مردم ایران.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت:
حسن حامد نمایشنامهنویس و کارگردان مشهور اواخر دهه ۶۰ خورشیدی بود که در سن ۳۰ سالگی بر اثر بیماری در تهران درگذشت. از آثار او میتوان تابستانه، ارتفاع، بچه تابستان و روز یلدا را نام برد. رضا عطاران ازجمله بازیگرانی است که توسط حسن حامد به تئاتر معرفی شد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
کیان ثابتی؛ روزنامه نگار، ادیتور و فعال در عرصه هنر تئاتر است.
ثابتی هنرجوی آموزشگاه بازیگری و کارگردانی سمندریان و همچنین هنرآموز دو کارگاه خصوصی فیلمنامهنویسی و شناخت فیلم استاد بهرام بیضایی بوده است. او با نمایشهای یخبندان و صعود مقاومت پذیر آرتور اویی به عنوان بازیگر بر صحنه تالار وحدت و سالن اصلی تئاتر شهر ظاهر شده ولی به دلیل ممنوعیت و تمایل به تئاتر تجربی، به اجرای نمایشهایی در محیطهای غیرتئاتری مانند منازل، انبارها و گالریها پرداخت. از جمله نمایشهایی که او به عنوان کارگردان یا بازیگر حضور داشته میتوان به؛ تک گویی از هارولد پینتر، استاد از اوژن یونسکو، هنر از یاسمینا رضا، مضرات دخانیات از آنتوان چخوف، آخرین نوار کراپ از ساموئل بکت، خرس از انتوان چخوف، ارتباط از ابراهیم مکی، اژدهاک از بهرام بیضایی و تعدادی از آثار قلمی خودش اشاره کرد.
کیان ثابتی، هم اکنون در حال تحصیل در رشته تئاتر، تحقیق و مطالعه در زمینهی شیوههای جدید اجرای تئاتر و رقص و اجرای پرفورمنس آرت است.