یادداشتی دربارهی شعر حجم
شعر حجم؛ از بطن لغت و کشف درون تصویر کلمه میآید. چالش کشاندن ذهن است که از سطح بگذرد و به لایهی چندم لغت یا تماشا برود. به قلم حق برداشت چند بعدی از کلمه میدهد. کلمات را از تصویر سورئال میآورد و به مخیله و ضمیر آگاه فرد تصوّر رئالی میدهد .
شعر حجم ذهن مخاطب را به درون تصویر راهنمایی میکند که از بعد از تصویر حرف میزند / از بعد از رنگ و زاویه و اینکه ذره را میشکافد و به چشم اجازهی درونبینی میدهد.
جذر لغت را میگوید و غریب نویسیاست. آمدن لغت را میگوید ؛ از کجا آمدن لغت را و چگونه به شعر شدن کلمه را . سرزمین اصلی لغت را با خود میآورد. حجم یک ورا هست . ورای تصویرِ کلمه و ابعاد دیدن کلمات؛ آنجا که زیستگاه کلمه به شاعر حجم اجازهی کاوش میدهد. در حجم تصاویر سریع عوض میشوند و گاهی تصویر چشم را کات می کند و گاهی تصویر چشم را رها .
در حجم تصویر با معنا میدود / تند و سریع / شعر حجم شعر سرعت هست / عمود و یک پرتاب ذهنی و گاهی رفتن و نیامدن قلم از تصویر. و حتی شاعر را هم نمی آورد با خود.
در واقع شعر حجم اکتشاف در سرزمین کلمات است و شاعر حجم از درون لغت عریان آمده است / بیسنت و بی وارث .
آن جا را میگوید / چیزی در اتمسفر کلمه.
جاری ست و روان و گاهی قطع است و سد.
حجم به قلم اجازهی ساده نویسی از پردهی اول دیدن را نمیدهد طوری که برای دانایی متن حجم نیاز به واکاوی و کشف کُدها هست. شاعر حجم مخاطب را به ارجاع وادار میکند، به آدرس زیستگاه لغات و مطالعه و ساعی شدن و بر سعی زیستن مخاطب.
حجم شتاب است. شتاب رفتن، شتاب ذهنی به رسیدن و باز، ندیدن. که قبلا کلمه اینجا بود و قبل از رسیدن شاعر ، کوچ کرده است به جایی دیگر!
شاعر حجم بیشتر میبیند و بیشتر از بیشتر سکوت را زندگی میکند و با هیاهوی قلم سمت رفتن / او هم می رود…
#هادی-توزندجانی
#حجم