یک نفر پرتقالی را دو نیمه می کند
ترجمه کامیار محسنین
درباره شاعر: هربرتو هلدر لوییس برناردس ده الیویرا متولد ۲۳ نوامبر ۱۹۳۰ در مادیرا در کشور پرتغال است. دانشجوی انصرافی در دو رشته حقوق و زبان های باستانی که زندگی خود را وقف شعر و ترجمه شعر کرد. شاعر مشهور و همیشه در سفری که حوایز بسیاری، از جمله جایزه پسوا در سال ۱۹۹۰، را نپذیرفته است. روح سرکش او بیشتر در شعرهایی سوررئال پدیدار می شود. شاعری که ژ ل گ ادعا می کند در ذهن دارد، هم اوییست که در مقام یکی از «شاعران اصلی در زبان های فرعی» شناخته شده است…؛
یک نفر پرتفالی را دو نیمه می کند در سکوت،
در درگاه شب های افسانه ای.
انگشتانش را فرو می کند به همانجایی که پرتقال
به سرعت به فکرش خطور می کند، به همانجایی که از آن رشد می کند، خود را نابود می کند، و بعد
دوباره زاییده می شود. یک نفر گلابی پوست می کند،
خوشه ای انگور می خورد، خود را وقف میوه ها می کند.
و من ترانه ای هوشمندانه می سرایم
برای فهم آنکه
بر دست ها و دهان ها و زبان های جنبنده درنگ می کنم
تا راه و رسمشان را با همین توجه فرو بدهم.
دوست دارم که بدانم چگونه افسانه شب ها
اینچنین رشد می کند. چگونه سکوت می آماسد.
یا در کنار باقی چیزها تغییر شکل می دهد.
ترانه ای می نویسم برای هوشمندی
در باب میوه ای بر زبان، از مجراهایی ظریف،
تا به حسی تاریک.
چون عشق هم گرد هم می آورد غشاء ها را،
حرکت انگشت ها را،
و تعلیق زبان را
بر طعمی پر از ابهام.
عشق هم خود را جای می دهد
بر درگاه شب های وحشی
و می کوشد برای فهم آنکه
قدرت بیگانه اش را چگونه تصور می کنند.
نابود کردن میوه برای فهم آنکه
در تقابل با شهوت آن طعم
– زمین به تنهاییش می کشاند
که باید کسی را وقف کند،
با مکیدن خون معشوق،
تا ببیند عشق چگونه به گاه جنونش
به کار می افتد.
ترانۀ اکنون خواهد گفت
که شبها
می فشارند
قلب را.
خواهد گفت
که عشق به ابدیت نزدیک می شود،
یا که آن طعم
وزن هایی بی پایان را پدیدار می کند،
رازهای تاریکی را.
از آنجا که با اسم هاست
که یک نفر می داند
که کجا اندام واره ایست نهفته
درون یک فکر،
که یک اندیشه
می تواند جلوس کند
به جای زبان،
با صداهاست که سکوت همواره پیروز می شود.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها: