![شعر «پرفورمنس» از جمشید عزیزی](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2025/02/FrontImage-Azizi-150x150.webp)
دو شعر از محمدکاظم حسینی
![دو شعر از محمدکاظم حسینی](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2014/10/mkhosseini2-400x300.jpg)
محمدکاظم حسینی متولد ۱۳۵۲ ساکن شهرستان پاسارگاد و دارای مدرک کارشناسی ارشد ادبیات فارسی، دبیر ادبیات و مدرس دانشگاه است که از سال ۷۸ شعر را به صورت جدی دنبال میکند. از حسینی تاکنون دو مجموعه شعر انتشار یافته است: «به دیوار دل نبند، مجموعهی غزل ـ ۱۳۸۵» و «هیچ دروغی به قشنگی تو نیست، مجموعه شعر سپید ۱۳۹۲». دو شعر از مجموعهی جدید ایشان میخوانیم:
۱
تشنه که باشی
بیدار میشوی
زندان که هیچ توی خانهی خودت هم
آب خنک میخوری
آب خنک که خورده باشی
دیدهای مرغها هوای پرواز
از کلهشان پریده است
و ماهیهاش نا ندارند
یخبندان که باشد
آب توی دل لیوانها تکان نمیخورد
اصلن آب از آب تکان نمیخورد
یخبندان که باشد
آب از دست کسی نمیچکد
راهها بستهاند
درها بستهاند
پنجرهها بستهاند
پردهها کنار نمیکشند
یخبندان که باشد
فقط بخاریها دَمشِان گرم است
۲
اتوبوسها چه احمقند
با پیشانیِ بلندشان
آمدهاند تو را از یادم ببرند
اتوبوسها چشمهای تو را سوار کردند
اما تو خودت را زیر دندهی چپم جا گذاشتهای
من تو را پشت پلکهام پنهان کرده بودم
اتوبوسها کور خواندهاند
من زودتر از تو به دریا رسیدهام
جاشوها خندههات را سوار کشتی کردند
جاشوها بوسههات را به دریا بردند
شاید اگر خودم را نمیباختم
آبرویم را لنجها نمیبردند
و قایقرانها هرچه دست و پارو زدند…
حالا با دلی نازکتر از ابروهات
بغضی روبهروی دریا ایستاده است
و آن قدر نیستی
که دستهایت را گریهام میگیرد فالم را کولیها
با این همه شیرینی او
حق دارم از چشمهای شور دریا بترسم
آه
خیلی خستهام از این بندر به دری