
شعری از کتاب «و زیرِ پوستِ من پُر از جریانهای خالیست»

شعری از کتاب «و زیرِ پوستِ من پُر از جریانهای خالیست»
اثر سپیده جدیری
[image src=”http://shahrgon.com/fa/wp-content/uploads/2015/03/9781780834849_3d.png” width=”500″ lightbox=”yes” frame=”light” align=”center”]
سنگین است مارکِ لباسهای بلند
[و من به عُرضههای خودم فکر میکنم]
دلم برای شورَت به پُشت میافتد
هوای شورَت
که دل
به هر چه میسپارد.
من از تو بازَم ببین من از تو بازَم
و چکّههای «تَن» ام.
بنوش که هر شبْ دلیست در لباسهای بلند
ببو که میشَرارَد شور
در دهانههای تَنَم.
شَرم باد از تو ای عشقْ
غم.
چقدر برای شورَت یک قدم
برنمیدارم.
شکلِ یک هندسهام
که بویش میشود کرد
ولی
خاصیتش نمیشود کرد.