
دو شعر از احسام سلطانی

احسام سلطانی شاعر معاصر که تاکنون دو مجموعه شعر با عنوان «پیرهن پاره کن» و «نه! نترسید، تکرار کنید» از او منتشر شده و یک کتاب هم در حوزه نقد با عنوان «حافظه و دیگری» منتشر کردهاست. احسام سلطانی کتاب تازهای هم در دست انتشار دارد با عنوان «دیگری در شعر معاصر فارسی» که نتیجهی تحقیق نزدیک به دو سال او است و احتمال دارد تا پایان سال جاری منتشر شود.
شعرهای زیر از سوی احسام سلطانی به مناسبت آغاز بیست و پنجمین سال انتشار شهروند در بیسی، ارسال شدهاست.
[clear]
[clear]
۱
[clear]
هی قدم بردارید سمت راه بروید یا نروید تا ته این خط
ببینید یا نبینید زیر هر کلمه یا روی هر کلمه
پا بگذارید یا سنگ
حتا اگر بغل باز کند بغل، بغل کند لحظهی بعد را
و بعد همین گوشه بایستد راست راست برود راه برای خودش بغل باز کند باز
قسم میخورم
(به شکلی که نمیگیرد این شعر)
ببینندگان (یا شنوندگان) گرامی!
آنکه شنیده نمیشود معمولن، منم
نه، منم منم منم
گفتم که…
تا ته این خط بروید یا نروید، باز
میدانم
آنکه شنیده نمیشود
میشنوید؟ منم
[clear]
[clear]
۲
[clear]
بگو بغل باز کند حالا
(همین حالا)
لحظات زیادی آمدهاند پشت در
بگو باز شود این در
«راه» برود… هر جا که رفت، رفت
نور به هر سمتی که رفت دلش، رفت
میشنوی؟
[clear]
زینب!
بیا به شکلی که گرفتهاست فارسی، تف کنیم
بیا
بیا به سرطانی که زیر زبان من شده است پخش
لحظات زیادی آمدهاند پشت در