![شعر «پرفورمنس» از جمشید عزیزی](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2025/02/FrontImage-Azizi-150x150.webp)
معرفی کتاب الف. بابا – نوشته رضا روزبهانی
![معرفی کتاب الف. بابا – نوشته رضا روزبهانی](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2018/06/Rouzbehan-640x640.jpg)
در قسمت “معرفی کتاب/معرفی نویسنده” در مجلهء شهرگان، می کوشیم آثاری از نویسندگان ایرانی و غیر ایرانی را معرفی کنیم. از آن جهت که قصد این بخش نقد این آثار نیست، در کنار بخشهایی از این آثار، نقد و نظرات دیگر خوانندگان این آثار را در اختیار شما قرار می دهیم. همچنین در این بخش فرصتی برای خوانندگان و دوست داران این آثار یا نویسندگان فراهم آورده ایم تا بخشی از کتاب معرفی شده را با صدای خود مولف بشنوند.
- ساره سکوت
———————————————————–
آخرین مجموعه شعر رضا روزبهانی (شاعر، پژوهشگر و ویراستار) با عنوان “الف- بابا” که شامل ۲۲ شعر او در ۷۰صفحه است اخیرا توسط نشر هشت منتشر شده و در نمایشگاه کتاب تهران با اقبال خوبی روبهرو بوده. در این مجموعه که به شکلی مدرن تدوین شده با اشعاری از او مواجهیم که رویکردهای زبانی در آنها وجه غالب است. از دیگر مولفههای مهم این مجموعه میتوان به معناگریزی، تلاش در فروپاشی فرم و بیگانهگردانی استعارهها و تصاویر اشاره کرد. زبان روزبهانی در این مجموعه -در ادامهی شعرهای گذشتهی او- زبانی است موجز که علاوه بر دسترسی به نشانهشناسی زبان ادبیات کلاسیک (و خاصه زبان عرفانی و شطح) کاملا از عناصر واژگانی و معنایی مدرن هم بهره میگیرد. با مرور شعرهای این مجموعه با شاعری مواجه هستیم که اصلا در چهارچوب هنرمند اجتماعی نمیگنجد. به تعبیری شعرهای روزبهانی شطحیات و انتزاع هنرمندی ست که تمامی جهان را هم به درون خود کشیده و هم در خود میجوید. در معنایی با وجود مولفههای متعددی چون معناگریزی و فرمستیزی، بیشتر متنهای این دفتر آبسترههایی هستند که در تجرید شاعرشان خلق شدهاند. جز اینها روزبهانی در پارهای از شعرهایش به صورت محدود و البته هدفمندی به تجربهی شعر دیداری هم توجه داشته. همچنین باید به پاساژهای تعدادی شعرها به رویدادهایی چون مرگ فروغ فرخزاد و حوادث زندگی دکتر مصدق اشاره کرد. در کنار این روزبهانی در این مجموعه محاکات معدودی با شعرهای مولوی، فروغ و شعرهای دیگر خودش دارد.
شعر هفتم این کتاب را (با عنوان “ب- نخواهد آمد”) با هم میخوانیم:
تقریبا دوربع و
یکساعت قدیمی شماطهدار
با هفتادسال روشنی که نخواهد آمد
تقریبا اندازهی هفتصد موج پروانهای و
پانزده دقیقه شنای کرال از پهلوی تو
که دور میشوم
دود میشوم با تو
تقریبا عین همین آن و دقیقهای که از مکان تو میجویم
میگویم
عین همین واژههای مستی که از بخارات شطح تو میلولد
یعنی میانهی نهان دستهای تو
که فاصلهای نمانده
نرسیده
که پر میزنم
پرپر میزنم…
اتفاقی نخواهد افتاده که دست و پایم را گم کردهام.
* * *
شعر را با صدای شاعر بشنویم:
[soundcloud id=’461700276′ comments=’false’]