
شعری از ف. ع. نسیم

شعرهایم را قرنطینه کردهام .
چهارده روز .
“کلمه”ها تنهایند.
“حرف”ها تنها،
” بیت”ها تنها،
حق “غزل”شدن ندارند .
“قصیده”ها تنها.
شعرهایم را قرنطینه کردهام .
چهارده روز .
کمی استراحت کنند .
که فکری کنند.
برای خودشان .
شاید” بیدار “شوند .
شعرهایم را قرنطینه کردهام .
در خانه بمانند .
برایشان “ماسک” فرستاده ام .
الکل،
ژل،
غذا .
گفته ام پول برق ندهند .
تلفن،
پول آب،
اینترنت شان رایگان .
چندین هزار کلمه از “معین “، از دهخدا
یارانه دادهام، به آنها.
شعر هایم را قرنطینه کردهام.
تا سالم بمانند .
میخواهم بهار که آمد!
غزل های عاشقانه بگویم !
حرفهای حساب،
دوبیتی،
قصیده های ناب.
شعرهایم را قرنطینه کردهام .
بچههای منند!
من عاشقشان هستم !
دوستشان دارم .
بیشتر از جان.
شعرهایم،
را قرنطینه کردهام.
اسفند ۹۸ – کرج