
شعر تازهای از سپیده جدیری
[show_avatar email=26 align=left user_link=authorpage display=show_name avatar_size=200]
آیِ کم شده از باش و نفرت!
برایتان طول میکشم، صبر کنید!
این دروغهای بی شاخ و دم را گرم کنید
میچینمشان قطعه قطعه میکنم
چقدر خوشمزه است این دهان کثیف
چقدر خوشمزه است تن که پر شرارت است از لب که میپراند از لبههای احمق و لطیف:
•
تا ساحل، عفو شُدید
تا دریا نشد.
•
قبرتان میلرزد، به جهنمِ کُبری که!
به محشرِ تَبَرّی که!
به چشم مادر که!
به دردِ مار که!
به شرط هلاهل که!
به مرگِ تماماً که!
به قُرصِ هِلال که!
به شاشِ حلال که!
به هر حال که
•
و دستهای من که
روز میکشد برایتان، صبر کنید!
—————–
پینوشت: نقاشی اثر محبوبترین نقاش زندگیام، اگون شیله است. دردآور است که بدانید شیله زمانی که تنها بیست و هشت سال داشت، به علت ابتلا به بیماری آنفلونزای اسپانیایی -که به همین اندازهی کرونا کشنده و فراگیر بود- سه روز پس از مرگ همسر باردارش اِدیت در اثر همین بیماری، از دنیا رفت.