![شعر «پرفورمنس» از جمشید عزیزی](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2025/02/FrontImage-Azizi-150x150.webp)
نامهریِ پوبدا
*برای مهری جعفری که در پوبدا جاودانه شد*
نامهریِ پوبدا
فرشته اقبالی (شاعر)
از راههای نامرئی پوبدا
صعود کردی به خودت
به
کوهستانی از خودت
مهری!
که مهرت به جان رسید و به کوه زدی!
سپیدی سنگ از آفتاب بالا میرود
همین کنارها کمپ کن دختر!
تمام تنم از پرتاب پاهایت درد میکند
پوبدا. جان-پناهی برای دستهایت نداشت
صعود کن به زمین
صعود کن به
همین که راه را رفته باشی و
کوره راه از کفشهایت نلرزیده باشد
از ترس
صعود کن به خودت
راهها در تو نامرئی شدند
یا تو گلوگیر گردنهها شدی؟
ایران با پاهای تو راه میرود
تنت
سقوط میکند به بالا
به پایین صعود کردهای
پوبدا دلتنگ است
مهری گلوگیرش شده
سینه گسترده تا سنگ
تا آفتاب
کمپ کن دختر
برف گونهات تاب تموز ندارد
مهری نامرئی
جان ما و خستگی پاهایت!
بر بام آسمان آرام بگیر
کوهها نیز میریزند