
برآیندی برفرآیندِ تریلوژی

تریلوژی (trilogy) اثری است که حاوی سه قسمت یا بخش مستقل است که هربخش مضمون و مفاهمه های واحد و همگن و هم صدایی را با هم دارند. ارتباطِ نزدیک به هم از لحاظِ مضمون و سلایقِ فکری-زبانی و علایقِ روحی – روانی از دیگر مؤلفه هایی است که درتریلوژی یا سه گانه نویسی وجود دارد. تریلوژی میتواند به اثری سه گانه اطلاق شود که روی هم نوعی داستانِ بلند و دنباله دار را تشکیل میدهند و پی آمد این داستان میتواند یک افسانه یا اسطوره ی کاملی را شامل شود. درقدیم الایام تراژدی سه تایی درجشن های مذهبی و تئوکراسی و باورداشت های سُنتی اقوام اجرا می شده است. به مانند:«اُورست» اثر اشیل در سده ی پنجم (ق.م) که بهترین گونه و نمونه ی تراژدی سه تایی محسوب میشود که سرگذشت آگامنون اُورست را به طور گسترده دربرمیگیرد. سه گانه نویسی درادبیات داستانی معاصر تعریف فرآرونده و کارآمدی را به خود اختصاص داده و یکی از مهم ترین مباحثِ کاربردی و پُرکاربردِ ادبیات غرب به شمار میآید به طوری که نویسندگان بسیاری تحت عنوان سه گانه نویسی دست به افرینش آثاری زدهاند که جامعه ی نقد ادبی با معیارهایی مشخص این آثار را به نام تریلوژی ( سه گانه نویسی) شناخته است. ریشه ی این مفهومِ کارکردمند مرتبطِ با جامعه ی غرب نیست اما جامعه ی غرب توانست این مفهوم را دریک چارچوب نظری بسط و گسترش بدهد و آن را درقالب یک پراگماتیسم(عمل گرایی) محض به بایش و نمایش بگذارد و با بالندگی و تقویت ترجمه درایران این ژانر ادبی وارد ادبیات داستانی ما نیز شد و به مرور زمان خودش را دردیگر شاخک های ادبیات نشان داد. با این که سه گانه نویسی درادبیات ایران تازگی دارد و تقریباً مفهومی نوجویانه است و اگرچه چندان به ماهیت و هویت و معیارهای کارکردی آن پرداخته نشده اما بستر ادبی و فرهنگی – تاریخی این کُهن بوم قابلیّت فکری و درایتِ زبانی آن را دارد تا که بتواند دست به پژوهش هایی همه جانبه و حائزِ اهمیت و تأمل برانگیزبزند و آثاری را به عنوان نمونه به جهان معرفی نماید. تریلوژی دارای پیکربندی مستحکمی از نقطه نظر تعارف و مصادیق است و درادبیات جهان و ادبیات ایران برخلاف برخی ازایده ها، نظر برآن است که می توان ادبیات (شعر و داستان) این سرزمین را با سایر ادبیاتِ ملل مقایسهِ تطبیقی کرد و به تفاوت ها و برابری ها درجهتِ نیلِ به هدف و جامعه ی هدف مشخصی دست یافت. ازاین منظر ، این گفتمان میتواند بستر خوبی برای تحقیق و پژوهشِ نویسندگان و شاعران و حتا هنرمندان و دانشجویان باشد و پرسش هایی اعم از:
۱- بررسی کیستی و چیستی تریلوژی
۲- براساس چه معیار و مشخصهها و کاربستهایی میتوان آثار یک نویسنده یا شاعر را تریلوژی دانست و خالق اثر را سه گانه نویس خواند
۳- چه شباهتهایی در بین ادبیات جهان و ادبیات فارسی وجود دارد که این شباهتها میتواند به تقویت زبان و اهمیّت هرچه بیشتر فرهنگ کمک کند و اتیمولوژی (ریشه شناسی حقیقت واژه) تریلوژی و از چه زمانی آغاز به کار نموده
۴- در چه شاکله و شاخصههایی به توفیق دست یافته و چگونه آیندهای را برای آن میتوان ترسیم کرد جملگی پرسشهایی است که می توان مطرح نمود.
از این نگاه اگر چه سهگانه نویسی توسطِ غربیها ترغیب و تقویت شد و غربیها به این فرآیند ادبی برآیندی قابلِ فهم و درک و علمی و مدرنیّتی کارآمد را اضافه نمودند اما مدنیّت و تمدن کُهنِ ملل، دو کُهن الگوی مهماند که دربطنِ خویش میتوانند دارای تنوع فرهنگ و تطورزبان و گستردگی مفاهیم را به همراه داشته باشند. اصولاً درکشورهایی که تاریخ و تمدن و البته خط و زبان قابلِ توجهی داشتهاند سه گانه نویسی میتواند جایگاه بهتری داشته باشد ولی علمی کردن و عملی نمودن هر مفهومی و شاخ و برگ دادن به درختِ این مفهوم میتواند از همه چیزمهم تر باشد که شوربختانه خیلی از مفاهیم چندگانه مفهوم درکشورهای متمدن و صاحبِ تاریخ وجود دارد اما این مفاهیم درقالبی تازهتر و کارآمدتر به دایرهی پژوهش و تحقیق نیامدهاند.
یک ژانر سینمایی و یا یک رمانِ بلند نیاز به داستانهایی به هم پیوسته دارد و چه بسا داستانهایی ناپیوسته و متفاوت نیز دریک ژانر سینمایی، قابلیّت آن را دارند که توسطِ نویسنده و کارگردان به یک سهگانه نویسی واحد تبدیل شوند. ضمن این که شاهنامهی فردوسی و خیلی از داستانهای قدیم ایران که پلی فونی (polyphonie) (چندصدایی) هستند به سهولت قابلیّت آن را دارند که به سه گانه نویسی تبدیل شوند. توجه به بافتِ زبانی و ساختِ ادبی – فرهنگی یک تمدن با تنوع و قابلیّتهایی که دارد مهمترین مسئلهی فرآروندهای است که به روندگی فرهنگ و ایدئولوژی تاریخی ما کمک میکند. تریلوژی درازمنهی تاریخ بشر و در بافتِ جامعه و ساختارِ طبیعت وجود داشته و دارد و اصولاً قدمتی دیرینه میتواند داشته باشد اما پیدا کردن این آیتمها و عناصرکارِ هنرمند ومحقق است که با پژوهش شبانه روزی میتواند ازاین عناصر یک قطعه ِادبی و یا هنری و یا یک فیلم و یا رمان بلند را خلق نماید. چگونه قرار گرفتن داستانهای متفاوت درکنارِ هم و موضوعاتِ مشابه و دارای کارکردِ زبانی متشابه از تکنیکهای پژوهشگر و افکتهای هنرمندِ صاحبِ تجربه و دانش و بینش است. درشعر کلاسیک و حتا شعر نو با توجه به خلق ژانرهای متفاوت با زبان و رویکردِ متفاوت میتوان چنین پنداشت که ادبیات ما زمینه و زیرساختِ این را دارد که گفتمان تریلوژی در این راستا به جایگاه و پایگاه بهتری دست یابد واین مهم تنها کارِ پژوهشگر است که با تمیز، تشخیص و تحلیل مفاهیم و تطبیق یافته ها و دریافته ها با هم ، بتواند درجهتِ نیلِ به یک پارادایم فکری ثابت و کارکردمند تلاش و کوشش خودش را دوچندان نماید. شعر ایران نه تنها سهگانه نویس است بلکه میتوان به مفاهمههای چند لایه و پایه نیز به خوبی دست یافت. بن مایهی ادبیات و شعر ایران از جهان بینی و نهان بینی قابلِ توجهی برخوردار است و خودِ آرکائیک و هرمنوتیک بودن شعر ایران خود میتواند به آکادمیکِ زبان شعر کمکی سازنده و باینده باشد.