چند شعر از بهار زبردست
بهار زبردست؛ ۱۴ ساله، متولد شیراز است. جغرافیای زندگیاش بستری ایجاد کرده تا این شاعر نوجوان دغدغههایش فرصتسوزی زندگی، گریه، ابرهای خیس و قطرههای اشک باشد. ذهناش درگیر نمادها، اشارهها و استعارههایی از رنج و اندوه و دلتنگیاست. شعرهای او آینهای از دنیای نوجوانان و جوانان امروز ایران است.
چند شعر از بهار زبردست ۱۴ ساله را در پی میخوانیم:
۱
زمان می دود
وقتی که فرصتها
اجازه عمر را
به انسانها نمیدهند
فکرها
حکومت میکنند
بر دنیایی که خیال بود
عمر میشکند
خود را که زمان
فرا می رسد از نو
۲
گریه میکنم
با سه قطره خون
قطرهای
که دلتنگی را
دوست داشت
۳
در من تنگ میشود
تکه سنگی از اشک
تا پرواز فرشته
آغازی صبور در کلمات خیس
که با عکس خاطره
میشکنند
۴
ماه مهآلود
خواهر خورشید را
باد میخواند
ابرها میگریند
حرکت
ایست میکند
زمان برو
دیگر
راهی نیست که برای تو بگرید
هیچ کس
گریستن را دوست نداشت
۵
دریا
رو میزند
به زمین
آسمانی
که اشک میریخت
برای
قطرهای که ناپیدا بود
________________________
مرداد ۱۳۹۷